به گزارش هفته و به نقل از «گلوبال نیوز»، انجمن پزشکی آلبرتا هم میگوید که ۷۷ درصد از والدین گزارش دادهاند که سلامت روانی فرزندشان، در سن ۱۵ سالگی و بالاتر، در سنجش با پیش از همهگیری کووید، «بدتر» شده است.
از هر ۱۰ والدین نوجوانان، چهار نفر اذعان کردند که سلامت روانی فرزندشان «بسیار بدتر» است.
دکتر سام وانگ، رئیس بخش کودکان انجمن پزشکی آلبرتا، میگوید که بیماران بیشتری با اضظراب و افسردگی به نزد پزشکان میآیند.
به گفتهی وانگ، افزایش تماشا کردنها (مثل تماشای تلویزیون و ...) در طول همهگیری منجر به بدتر شدن سلامت روان نوجوانان و کودکان شده است. همچنین اختلالات مرتبط با خوردن در خلال همهگیری بسیار افزایش یافته است.
او همچنین به شبکههای اجتماعی اشاره دارد و از گستردگی قلدری و آزار و اذیت در این شبکهها.
وانگ همچنین میگوید که کمبود کارکنان مراقبتهای بهداشت روان در سراسر کشور باعث تشدید مشکلات در دوران همهگیری شده است.
گفتنی است که پیش از همهگیری هم شمار کارکنان مراقبتهای بهداشتی که در زمینهی بهداشت روان به ارائهی خدمات مشغول بودند به سختی کافی بود و پس از همهگیری هم که نیاز به چنین خدماتی گسترش یافت، این کمبود بیش از پیش نمایان گشت.
مشکل مضاعف جوانان اقلیتهای نژادی و مهاجر
در این میان، جوانان اقلیتهای نژادی، مثل سیاهپوستها یا بومیان، به دلیل شکافهای سیستم مراقبتهای بهداشت روانی کانادا، دسترسی عادلانهای به درمان ندارند.
در پژوهشی که دانشگاه آلبرتا انجام داده است، بر این نکته تأکید شده که سیستم به گونهای طراحی شده که در خدمت سفیدپوستان باشد.
مثلا وقتی که جوانان رنگینپوست به متخصص سفیدپوست مراجعه میکنند و میگویند که به علت نژادپرستی دچار اختلال روانی شدهاند، این مشاوران نمیدانند که چگونه باید با مراجعهکنندهی خود برخورد کنند، چرا که خود هرگز چنین چیزی را تجربه نکردهاند.
جوانان بومی نیز با موانعی مشابه دستوپنجه نرم میکنند.
سینتیا وسلی اسکویمو، رئیس انجمن حقیقت و آشتی در دانشگاه لیکهد، میگوید که بسیاری از جوانان بومی میخواهند احساس کنند که به جامعه تعلق دارند. مردم در سراسر کانادا -چه سیاهپوست، چه بومی و چه آسیایی- باید حس تعلق داشته باشند و این چیزی است که در بسیاری از جوانان گم شده است.
گفتنی است که مسائل مربوط به سلامت روان در جوامع بومی در سراسر کانادا اغلب ریشه در استعمار دارد. تحقیقات منتشرشده در فوریه ۲۰۲۰ از این میگوید که استعمار تاریخی و سیستماتیک با هدف جذب همهی بومیان باعث آسیب میاننسلی در جوامع شده است.
از دست دادن زمین، فرهنگ و زبان نسلهایی از بومیان را متأثر کرده است. بسیاری از روشهای سنتی مشاوره پاسخگوی نیاز جوانان بومی نیست.
جوانان مهاجر رنگینپوست نیز به هنگام کوشش برای گرفتن حمایت با موانع زبانی و فرهنگی روبرو میشوند.
فروا نقوی محقق پاکستانیتبار در دانشگاه کلگری است که تحقیقاتش در زمینهی موانعی است که جوانان مهاجر رنگینپوست در زمینهی سلامت روان با آنها مواجهاند.
او به این نتیجه رسیده که موانع زبانی و نابرابری درآمدی از مهمترین دلایلیاند که جوانان مهاجر رنگینپوست را از گرفتن مراقبتهای بهداشت روان بازداشته است، چرا که بیشتر منابع به انگلیسیاند و این مسئلهی زبانی بسیاری از این کودکان و نوجوانان را در استفاده از منابع با مشکل مواجه کرده است.
انگ زدن نیز مسئلهی بزرگی در جوامع مهاجر است. نقوی میگوید که آن چه میان جوانان مهاجر، بدون توجه به نژاد، مشترک است، مسئلهی شرم است. در نتیجهی این مسئله، آنها دچار انزوا و تنهایی بیشتری میشوند، چون نمیدانند از کجا کمک بگیرند.
او میافزاید که هر چند ممکن است که بسیاری از جوانان نسل دوم یا سوم سازگار شده باشند و منابع بسیاری را در خدمت داشته باشند، ولی شرم وجه مشترک این جوانان در زمینهی حرف زدن دربارهی بیماریهای روانی خود است. برای والدین هم جز این نیست و آنها سعی میکنند تا با توسل به مذهب یا فرهنگ خود در رفع نگرانیهای روانی بچههایشان بکوشند، ولی این نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند که آن را تشدید هم میکند.
در کل، محققان بر این باورند که با توجه به پیچیدگیهای موجود، باید از کلیشههای استانداردشده در زمینهی سلامت روانی به سوی راههای خلاقانهتر عبور کرد.
ارسال نظرات