شعله رضازاده؛ داستان‌نویس:

نوشتن گریزگاه من از دنیای واقعی است

 

علی زندیه‌وکیلی

شعله رضازاده متولد ۱۳۶۸ تبریز و داستان‌نویس و پزشک است. او اکنون در هلند زندگی می‌کند. شعله رضازاده در ۱۳۹۱ «من هنوز به دنبال باد می‌دوم» را در تهران منتشر کرده و «کسی پشت واژه‌ها پنهان شده است» را ۱۳۹۴ در لندن. رضازاده همچنین «سکوت، تو را شکست» را مدتی پیش منتشر کرد. در سال‌های فعالیت ادبی‌اش جوایز متعددی را به دست آورده. شعله رضازاده برگزیده کشوری در جشنواره فرهنگی دانشجویی در سال‌های ۱۳۸۷، ۱۳۸۹، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ است. او همچنین برگزیده کشوری جشنواره ادبی هفت اقلیم در سال ۱۳۹۰ و برگزیده کشوری جشنواره ادبی فانوس در سال ۱۹۹۱ است.

خانم شعله رضازاده گرامی، چه‌طور شد که به دنیای ادبیات پیوستی؟

شعله رضازاده: وقتی ۱۲ سال داشتم، موضوع انشایی برایمان تعیین شد به عنوان «توصیف آسمان در یک شب مهتابی». تا قبل از آن انشاهایم را با کمک پدرم می‌نوشتم، اما روزی که قرار شد این انشا را بنویسم، در خانه تنها بودم و شروع کردم به نوشتن. وقتی انشایم را روز بعد خواندم، معلم سخت‌گیرمان لبخندی زد و به من گفت که روزی نویسنده خواهم شد. بعد از آن روز، به بهانه‌های مختلف، نوشتن بخشی از زندگی من شد. گریزگاه من شد از دنیای واقعی.

چرا از شاخه‌های مختلف ادبی و هنری، داستان‌نویسی مورد پسندت قرار گرفت؟ برای مثال، چرا سینما را انتخاب نکردی یا نقاشی؟

شعله رضازاده: شاید چون نوشتن، در هر زمان و فضایی ممکن است و نیاز به امکانات یا شرایط خاصی ندارد. من هنری لازم داشتم که در هر لحظه بتواند همراهی‌ام کند و هر آن امکان پناه بردن به آن وجود داشته باشد.

هر هنردوست یا ادب دوستی بعد از رسیدن به شاخه‌ی مورد علاقه‌اش در پروسه‌ی تبدیل به تولید‌کننده و یا مولف خلائی را احساس می‌کند. به خصوص بعد از خالی شدن از آثار حسیِ صرف در مراحل اولیه تولید. برای مثال بعد از نشر یا فروش کار اول. با این خلاء چه‌طور برخورد کردی و چه‌طور این فضا را پُر کردی؟

شعله رضازاده: بعد از نشر کار اول، برخلاف تصوری که داشتم به این نتیجه رسیدم که کتاب اول در واقع شروع یک راه طولانی‌ بوده‌است. کتابم مثل تکه‌ای از من بود که جای خالی‌اش را کاملاً احساس می‌کردم و برای پر کردن این جای خالی باید دوباره می‌نوشتم. سعی کردم همیشه به نوشتن، بیش‌تر از کار به عنوان بخشی از زندگی‌ام نگاه کنم. بخشی که تا همیشه با من خواهد بود و باید با خوبی‌ها و بدی‌هایش کنار بیایم. برای کتاب بعدی‌ام سوژه و محدودیت زمانی را در نظر گرفتم و اهداف کوتاه و بلند مدت را برای خودم تعیین کردم که از نوشتن، زیاد دور نیفتم.

بیشتر توی چه حوزه‌ای مطالعه داری و آثار چه کسانی را بیشتر می‌خوانی؟

شعله رضازاده: کتاب خواندن را از سنین بسیار کم آغاز کردم و تقریبا هرچه که به دستم می‌رسید می‌خواندم. اما همیشه به ادبیات آمریکای لاتین علاقه‌ی خاصی داشتم. در سال‌های اخیر به دلیل فعالیت بیشترم در حوزه ‌ی داستان کوتاه، بیش‌تر داستا‌های کوتاه نویسندگان داخلی و خارجی را دنبال می‌کنم.

 

 

آیا از تجربه‌ی دیگران هم در زمینه‌ی کاری خودت استفاده می‌کنی؟ بیشتر تجربه‌ی چه کسانی برایت کاربرد داشته و دارد؟

شعله رضازاده: سعی می‌کنم از تجربیات نویسندگان کم‌تجربه و باتجربه در کنار هم استفاده کنم. بخصوص در مورد انتخاب ناشر. از تجربیات کتاب‌فروش‌های علاقه‌مند به کتاب هم استفاده می‌کنم.

آیا در حلقه‌های ادبی خاصی شرکت می‌کنی و آیا جمع‌ها و حلقه‌های ادبی تاثیری در فضا یا کارکرد داستان‌هاتان داشته‌؟

شعله رضازاده: در ایران، تا جایی که می‌توانستم به انجمن‌های ادبی می‌رفتم. در هلند هم چند انجمن ادبی فعالند که گاهاً شرکت می‌کنم. برای من حضور در این مجمع‌ها بیشتر برای تغذیه از ادبیات است و یا معرفی کارهایم. اما روی داستان‌هایم تاثیر خاصی نمی‌گذارند. تاثیرها را از کتاب‌هایی که می‌خوانم، می‌گیرم.

فضای شخصی‌تان چه میزان روی آثارت تاثیرگذار بوده؟

شعله رضازاده: داستان‌ها و شخصیت‌های داستانی من، واقعی و قابل لمس هستند. هر اتفاقی که در فضای اطرافم بیافتد، می‌تواند جرقه‌ای برای نوشتنم باشد. آدم‌هایی که ملاقات می‌کنم و زندگی‌شان و تجربیات زندگی خودم، خواسته و ناخواسته روی داستان‌هایم تاثیر می‌گذارد.

فضای شهری چطور؟ تا چه حد شهر و ساختارهای مربوط به محیط شهری را در تولید آثارت موثر می‌دانی؟

شعله رضازاده: در فضای شهری، امکان برخورد با آدم‌ها و دغدغه‌های متفاوت، بیش‌تر است. تنهایی و سردرگرمی افراد هم بیش‌تر است، دیدن این موارد، حس نوشتن را در من تقویت می‌کند.

آثار بعدی از نظر بازخورد چه تفاوتی با اثر اول دارند؟

شعله رضازاده: معمولاً آثار جدیدتر، بازخورد بهتری دارند. چون تجربه و دقت بیشتری در آن‌ها اعمال شده و اشتباهات قبلی، کم‌تر شده‌اند.

توی سال‌های گذشته جوایز زیادی گرفته‌ای. از تاثیر این جوایز بر معاش و معاشرت و زندگی اجتماعیت بگو.

شعله رضازاده: تقریباً تنها عاید مالی از نوشتن برای من، در واقع همین جوایز بوده‌اند. حضور در جشنواره‌ها، راه خوبی برای ارائه‌ی کارهایم و آشنایی با کسانی بود که به نوعی در دنیای ادبیات فعالند. هرچند که معمولاً این جوایز و جشنواره‌ها، یک حرکت مقطعی هستند و بعد از اتمام جشنواره، از نویسنده‌ها حمایت خاصی نمی‌شود.

این جوایز چه تاثیری بر نوشتن شما گذاشته؟

شعله رضازاده: مهم‌ترین تاثیرشان، جدی گرفتن کارم بوده‌است. وقتی در جشنواره‌ای که عده‌ی زیادی حضور دارند، بدون جهت‌گیری و پشتوانه‌ی خاصی برگزیده می‌شوی، اعتماد به نفس‌‌ات بالا می‌رود و انگیزه برای بهتر نوشتن پیدا می‌کنی.

شما یک کار در ایران و یک کار در خارج از ایران منتشر کرده‌اید. تفاوت این دو فضای نشر چیست و تاثیرش بر مولف چه می‌تواند باشد؟

شعله رضازاده: مهاجرت، اتفاق بزرگی است. وقتی کسی مهاجرت می‌کند، تقریبا تمام ابعاد زندگی‌اش را به صفر بر می‌گرداند، با این تفاوت که سن‌اش و خاطره‌هایش دست نخورده می‌مانند. مسلماً این اتفاق بزرگ، تاثیر زیادی بر روحیات و نگاه فرد به زندگی می‌گذارد. من قبل از مهاجرت، بیش‌تر در مورد روابط عاطفی و تنهایی می‌نوشتم اما بعد از مهاجرت، تنوع موضوعی نوشته‌هایم بیش‌تر شد و نگاهم به زندگی و آدم‌های اطرافم گسترده‌تر شد.

 

 

تفاوت‌های فضای کار و تولید ادبی در داخل و خارج ایران چه تاثیر محسوسی را روی خودت به عنوان مولف و آثارت داشته است؟

شعله رضازاده: مهم‌ترین چیزی که در ایران به چشم من می‌آمد، پیشی گرفتن روابط فردی و عواید مالی بر کیفیت کار بود. همین‌طور، در داخل ایران، تقریبا هیچ حقوقی برای نویسنده‌های کم شناخته شده وجود ندارد. حتی صاحب امتیاز اثر هم ناشر است. این نوع برخورد ناعادلانه با نویسندگان، برای من خیلی تلخ بود و باعث دلسردی من می‌شد. هرچند که هنوز با ناشرهای ایرانی فعالیت دارم چون بخش بزرگی از مخاطبین من داخل ایران هستند. اما در خارج از ایران، حقوق نویسنده روشن است و علاوه بر رعایت حقوق صاحب اثر، از نظر مالی هم اوضاع بهتری وجود دارد.

بازخوردها در داخل و خارج تا چه حد متفاوت بوده‌اند؟

شعله رضازاده: در خارج از ایران، به خاطر کوچک‌تر بودن جامعه‌ی ایرانی، شناخته‌شدن راحت‌تر است و حمایت‌های بیش‌تری هم از جانب ایرانیان صورت می‌گیرد. اما در داخل ایران، شناخته‌شدن و مورد قبول قرار گرفتن، زمان و انرژی بیشتری می‌گیرد.

به نظرت کم رنگ بودنِ حضور منتقدانِ جدی در عرصه‌ی ادبیات عامل ایجادِ این شکل از ادبیاتِ بیش‌تر کمّی در عرصه‌ی عمومی شده یا عواملِ دیگر پررنگ‌تر هستند؟

شعله رضازاده: حضور کم‌رنگ منتقدان، مشکلات اقتصادی ناشران و مردم، کم اهمیت شدن کتاب‌خوانی و پایین بودن حقوق نویسندگانی که موضوعات عامه‌پسند را انتخاب نمی‌کنند و سبک خودشان را دارند و دلسردی آن‌ها، تاثیر بیش از حد روابط در تولید و حمایت آثار، از مهم‌ترین عوامل این آشفته بازار کتاب هستند.

تا جایی که فعالیت‌هاتان را دنبال کرده‌ام متوجه شدم در شبکه‌های اجتماعی زیاد فعال و پر کنش نیستی؟ چه عواملی باعث دوری‌ات از فضای مجازی شده؟

شعله رضازاده: فعالیت در شبکه‌های اجتماعی روحیات خاصی می‌خواهد. فضای مجازی فضای چندان سالمی نیست. غلط‌های املایی بی‌شمار، بی‌احترامی به همدیگر، شهرت‌های کاذب و فراموشی‌های یک‌شبه، عدم تحمل انتقاد و تمجیدهای بی‌جا، من را از اهدافم دور می‌کند. بیش‌تر سعی می‌کنم با نشریات و سایت‌های تخصصی کار کنم و در صفحه‌ی فیس‌بوک هم وسواس خاصی در انتخاب دوستانم به خرج می‌دهم. ترجیح می‌دهم در آینده، این بخش از کارم را به کس دیگری بسپارم.

آیا مجموعه یا کار جدید دیگری هم برای مجوز و مراحل اولیه قبل و در انتظار چاپ داری؟

شعله رضازاده: بله. در حال حاضر یک مجموعه در ایران در نوبت چاپ است که تا پایان سال جاری به چاپ خواهد رسید. مجموعه‌ای به زبان انگلیسی در خارج از ایران در نوبت چاپ است و مجموعه‌ی تازه‌ام را هم اخیراً به پایان رسانده‌ام و دنبال ناشر هستم.

خانم شعله رضازاده گرامی از شما سپاسگزارم.

 

برچسب ها:

ارسال نظرات