فروزش دوباره فرهنگ ایرانی در کانادا؛ مهرداد آرین‌نژاد:‌

تموز پاسخی به ضرورت تاریخی مسئولیت‌پذیری ماست

در گفتگوی هفته با مهرداد آرین‌نژاد، مدیر سازمان فرهنگی هنری تیرگان، پرسش‌هایی صریح از جمله درباره تأمین مالی رویداد تموز و سایر رویدادهای برگزار شده در تیرگان را مطرح کردیم. همچنین نحوه گزارش‌دهی مالی این مجموعه به افکار عمومی، قیمت بلیت‌ها، نحوه حضور هنرمندان از ایران و سایر نقاط جهان در تموز و جشنواره تیرگان و همچنین پیام مرکزی تموز با مضمون مسئولیت‌پذیری فرهنگی هم از دیگر سؤال‌هایی بود که با این چهره شناخته شده فرهنگی در جامعه ایرانیان کانادا مطرح کردیم.

 
مهرداد آرین‌نژاد، مدیر و بنیان‌گذار تیرگان:‌ تموز پاسخی به ضرورت تاریخی مسئولیت‌پذیری ماست

مهرداد آرین‌نژاد: بعد از یک وقفه طولانی در دوران همه‌گیری کرونا، بالاخره جشنواره تابستانی تموز از سوی سازمان تیرگان برگزار شد.

جشنواره تموز در روزهای ۱۵ تا ۱۷ ماه ژوئیه در مدرین ارت سنتر واقع در منطقه نورث یورک برگزار شد. این جشنواره شامل برنامه‌های متنوعی فرهنگی و هنری با ده‌ها برنامه رایگان و با استقبال گسترده جامعه ایرانیان کانادا برگزار شد. در آن شاهد برنامه‌های متنوعی فرهنگی و هنری بودیم از رقص و موسیقی گرفته تا اجرای نمایش و برنامه‌های ویژه برای کودکان و نوجوانان.

در این رویداد بزرگان هنر و موسیقی ایرانی متناسب با هر نوع ذائقه و سلیقه هنری از شهرام ناظری گرفته تا گروه رستاک و شاهین نجفی و آزیتا صاحب جمع به عنوان بنیانگذار باله ملی پارس حضور داشتند. حضور برخی نام‌های شناخته شده مانند بنفشه طاهریان و عبدالرضا کاهانی، مانیا سعدی نژاد و. . و هم به نوعی زینت بخش این رویداد بزرگ فرهنگی جامعه ایرانیان کانادا بود که پس از حدود سه سال دوری‌های کرونایی برگزاری می‌شد.

از چهره‌های پیش‌کسوت جامعه ایرانیان کانادا دکتر رضا مریدی و علی پارسا (رئیس افتخاری جشنواره تموز) نیز حضور داشتند که در کنارشان علی احساسی نماینده ایرانی پارلمان کانادا، مایکل پارسا، نماینده ایرانی پارلمان انتاریو و دکتر مهرداد حریری بنیانگذار و مدیر مرکز سیاست‌گذاری علمی در کانادا هم به سهم خود نقش آفرینی کردند و با سخنرانی و حضور در جمع میهمانان به این رویداد فرهنگی رونق بیشتری دادند.

آقای مهرداد آرین‌نژاد! برای پیام مرکزی رویداد تموز، مسئولیت‌پذیری را انتخاب کردید. چه نیازهایی را در جامعه ایرانیان کانادا دیدید که این پیام را برای این جشنواره انتخاب کردید؟

مهرداد آرین‌نژاد: اول از همه باید بگویم که خیلی خوشحالم که بعد از چند سال وقفه، حرکت‌های فرهنگی دوباره می‌تواند با حضور مردم شروع شود. این خیلی مهم است که دور هم جمع شویم و از نزدیک با همدیگر رابطه داشته باشیم. متأسفانه کووید۱۹ در طی دو، سه سال اخیر به روابط اجتماعی و دوستی‌ها لطمه زده است. اگرچه مردم از طریق فضای آنلاین می‌توانند با همدیگر ارتباط داشته باشند، ولی رابطه حضوری، چیز دیگری است.

در پاسخ به سؤال شما هم باید بگویم که ما ملت کهنی هستیم با تمدن کهن. تعداد ملت‌هایی که در جهان دارای چنین تمدن‌های کهنی هستند زیاد نیست. بنابراین ما به حق به تاریخمان افتخار می‌کنیم و می‌گوییم که این تاریخ برایمان غرورآفرین است یا می‌گوییم که چند هزار سال تمدن داریم، اما نکته اینجاست که بالاخره این افتخار تاریخی همراه با یک مسئولیتی می‌آید. یعنی شما نمی‌توانید آن مسئولیت را نادیده بگیرید و مدام بگوییم که ما یک تمدن کهن داریم. حال سؤال این است که امروز چه کار می‌کنیم؟ یعنی این تمدن کهن، ما را به کجا رسانده، چه کسی هستیم و داریم چه چیزی را به جهان اضافه می‌کنیم؟ پاسخ به این سؤال‌ها، یک مسئولیت خیلی بزرگ را به دوش ما می‌اندازد که باید به آن آگاه باشیم.

از سوی دیگر باید در نظر داشت که در وهله اول، هر انسانی که در این دنیا زندگی می‌کند، به هر حال یک مسئولیت جمعی دارد. افرادی که احساس می‌کنند تاریخ و تمدن کهنی دارند، اتفاقاً مسئولیتشان بیشتر است، زیرا تمدن کهن، بار این مسئولیت را بیشتر می‌کند.

ما متأسفانه در خیلی از موارد، بخصوص در موارد سیاسی، مسئولیت نمی‌پذیریم. مثلاً می‌گوییم آمریکا در ایران، انقلاب کرد، یا مثلاً انگلیس، کار مصدق را خراب کرد. حال سؤال اینجاست که پس نقش ما چه بود؟ ما کجا قرار می‌گیریم؟ وظیفه ما چیست؟ پس چرا آمریکایی‌ها در فرانسه یا سوئیس، کودتا نمی‌کنند؟ می‌خواهم بگویم که اگر اتفاقی در مملکتمان می‌افتد، به‌جای آنکه مسئولیت آن را به گردن کشورهای بزرگ یا کشورهای قدرتمند‌تر بیاندازیم، باید سهم مسئولیت خودمان را بپذیریم.

البته در این شکی نیست که کشورهای غربی، یک دورانی داشته‌اند که در آن کشورهای دیگر را استعمار کرده‌اند، از مستعمره‌هایشان پول‌دار شده‌اند و بالاخره به امروز رسیده‌اند، اما همه چیز را نمی‌شود گردن آنها انداخت. شما نگاه کنید که مثلاً آلمان، دو جنگ جهانی را رقم زده است. حکومت‌های آن وقت آلمان، خیلی از کشورهای دیگر را با خاک یکسان کرد و آدم‌های زیادی را کشت. البته خود آلمان هم در جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شد، اما شما بعد از ۳۰ تا ۵۰ سال بعد می‌بینید که اروپای متحد و قدرتمند به وجود می‌آید، زیرا مردم اروپا به آن رشد فرهنگی رسیدند که گذشته، گذشته است و باید ببینیم امروز چه کاری می‌توانیم برای آینده انجام بدهیم.

درواقع پیام مسئولیت‌پذیری اجتماعی به‌نوعی در مقابل تفکر دایی جان ناپلئونی است که مدام دنبال مقصر می‌گردد. گویی این پیام مرکزی رویداد تموز، نگاهی هم معطوف به آینده دارد. آینده‌‌ای که دستخوش تحولات زیادی در ایران است و اگر این مسئولیت‌پذیری وجود نداشته باشد، احتمال تکرار وقایع گذشته در آینده هم وجود دارد.

مهرداد آرین‌نژاد: دقیقاً همین‌طور است. جالب است که مدام هم به دنبال مقصر خارجی هستیم. ببینید یک دلیلی که ما مدام کارهای گذشته را تکرار می‌کنیم، فکر می‌کنم که به دلیل ندانستن تاریخ باشد. ما تاریخ معاصرمان را خوب نمی‌شناسیم. مناسبات جهانی در گذشته را نمی‌دانیم و آگاه نیستیم که چه اتفاقات تاریخی افتاده که به امروز رسیده‌ایم. این باعث می‌شود که اشتباهاتمان را تکرار کنیم.

اگر موافق باشید به رویداد تموز برگردیم. امسال این رویداد برگزار شد، آیا آن اتفاقی که فکر می‌کردید رخ داده است؟ چه بازخوردهایی دریافت کردید؟

مهرداد آرین‌نژاد: درمجموع راضی هستم، البته ما هیچ‌وقت از کاری که انجام شده به طور ۱۰۰ درصد راضی نیستیم. اگر شما ۱۰۰ درصد راضی باشید، دیگر پیشرفتی اتفاق نخواهد افتاد. به همین دلیل، همواره انتقادی نگاه می‌کنیم، اشکالات را رصد می‌کنیم و سعی می‌کنیم آن اشکالات را در دور بعدی رویداد، برطرف کنیم.

با این وجود، فکر می‌کنم به طور کلی برگزاری این رویداد به شکل خوبی برگزار شد. با توجه به آنکه ما از شرایط پاندمی بیرون می‌آییم و مردم هنوز برای دورهمی و حضور در جمع شلوغ، نگران هستند. با این اوصاف، راضی هستم و فکر می‌کنم که مردم از این رویداد، استقبال خوبی کردند. برنامه‌ها خیلی خوب برگزار شد. البته کمی بدشانسی هم آوردیم و چند برنامه ما هم برگزار نشد. مثلاً یکی از هنرمندان، پایش شکست و نمی‌توانست در برنامه حضور پیدا کند. یکی دیگر از هنرمندان نمی‌توانست از کشورش خارج شود، چون دیگر نمی‌توانست به کشورش برگردد. یعنی با این‌گونه مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کردیم، اما روی‌هم‌رفته، تموز خوب برگزار شد و استقبال هم خوب بود.

در کل، حرفم این است که ما ایرانی‌ها اگر بخواهیم آینده‌‌ای برای خودمان و فرزندانمان بسازیم، باید روی یک سری موارد، سرمایه‌گذاری کنیم. این موارد هم راحت به دست نمی‌آید. باید بابت ساخت چیزهایی که ارزش دارند، وقت و پول بگذاریم و سرمایه‌گذاری کنیم. در این راستا، یکی از مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها، سرمایه‌گذاری فرهنگی است، زیرا فرهنگ، هویت ما را می‌سازد.

یکی از سؤال‌هایی که از سوی همراهان هفته مطرح شده این است که الان وضعیت گزارش‌دهی مالی تیرگان چگونه است و به طور مشخص، رویداد تموز از چه طریقی تأمین مالی شده است؟

مهرداد آرین‌نژاد: انجمن تیرگان، چند منبع مالی مشخص دارد. اولین منبع مالی، گرنتی است که بابت پروژه‌های فرهنگی مختلف از دولت کانادا دریافت می‌کنیم. حدود ۳۰ درصد بودجه ما از طریق همین گرنت، تأمین می‌شود.

بخش دوم، بلیت‌فروشی است، چون ما در همه جشنواره‌هایمان، یک بخشی از برنامه‌ها را به‌صورت بلیتی اجرا می‌کنیم و از این منبع مالی نیز حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بودجه جشنواره تأمین می‌شود.

بخش دیگر منابع مالی ما از طریق افرادی است که بیزینس ایرانی و حتی گاهی غیرایرانی دارند. مثلاً گاهی برخی بانک‌ها چون مشتری ایرانی دارند، دوست دارند که اسمشان در جشنواره باشند که نشان دهند از کار فرهنگی حمایت می‌کنند.

بخش دیگر تأمین منابع مالی هم از طریق اسپانسرشیپ، حمایت مالی یا همان دونیشن (Donation) است. به هر حال سازمان ما یک سازمان خیریه است و هرکسی که به ما کمک کند، به آنها رسید مالیاتی می‌دهیم که می‌تواند از مالیات سالانه‌شان کم کند.

یک بخش کوچک تأمین منابع مالی هم از اجاره فضاهایی از نمایشگاه مثلاً برای فروش غذا، صنایع‌دستی، کتاب و… به دست می‌آید.

همچنین هرساله نیز یک شرکت خارجی را برای انجام حسابداری استخدام می‌کنیم. آنها گزارششان را تهیه می‌کنند. ما هم گزارش‌های مالی هر سال را در وب‌سایت خودمان منتشر می‌کنیم.

برخی کاربران ما در شبکه‌های اجتماعی پرسیده بودند که هنرمندان جشنواره تموز که برخی از آنها نیز به ایران رفت‌وآمد دارند، آیا از نظر سیاسی دچار مشکل نمی‌شوند؟

مهرداد آرین‌نژاد: اول اینکه تعداد خیلی کمی از هنرمندان از ایران به جشنواره تموز می‌آیند. مثلاً امسال، گروه موسیقی رستاک آمدند که اصلاً در ایران زندگی نمی‌کنند و از چند وقت قبل، مقیم ترکیه هستند. از طرف دیگر، گروه هنرمندانی که از ایران خارج می‌شوند و در خارج از ایران، برنامه اجرا می‌کنند، کار غیرقانونی که انجام نمی‌دهند. یعنی همان برنامه موسیقی را اجرا می‌کنند که در ایران اجرا می‌کنند؛ بنابراین معنی ندارد که دچار مشکل شوند و با آنها کار داشته باشند.

از سوی دیگر، به دلایل مختلف، متأسفانه ما نمی‌توانیم به طور گسترده با هنرمندان داخل ایران کار کنیم، چون اغلب آنها برای ورود به کانادا به ویزا نیاز دارند و اخذ این ویزا هم کار سختی است. مثلاً یک سال یادم است که گروه موسیقی کامکارها را می‌خواستیم برای اجرای برنامه به کانادا بیاوریم، اما فرایند اخذ ویزا خیلی پیچیده بود. یعنی فکر کنید مثلاً ۱۰ تا ۱۲ هنرمند باید ابتدا به ترکیه می‌رفتند و برای درخواست ویزای کانادا اقدام می‌کردند. سپس به ایران برمی‌گشتند. بعد هم هزینه این سفر گروهی به کانادا کم نبود و کلاً فرایندش سخت بود. به همین دلایل، در همکاری با هنرمندان داخل ایران محدودیت داریم.

بعلاوه باید تاکید کنم هنرمندانی که برنامه موسیقی یا تئاترشان را به کانادا یا هر کشور دیگری می‌برند کار خلافی نکرده‌اند که بعداً دچار مشکل شوند. در عین حال می‌دانیم که در جمهوری اسلامی، هیچ چیز قابل حساب و کتاب نیست. یعنی ممکن است هنرمندی بعد از اجرا در کانادا به ایران برگردد و دچار مشکل شود که ربطی فعالیت هنری افراد ندارد.

برخی خوانندگان هفته درباره قیمت بلیت‌ها انتقاد داشتند و می‌گفتند که قیمت بلیت‌ها، قدری بالا بوده است و از توان خریدشان خارج بوده است. آیا این نقد وارد است؟

مهرداد آرین‌نژاد: اگر اشاره به برنامه افتتاحیه رویداد تموز بوده که قیمت بلیتش بین ۲۳۰ تا ۳۲۰ دلار بوده، باید بگویم که آن برنامه یک برنامه کوچک نبوده است. شام و برنامه‌های جانبی داشته که یک پکیجی از برنامه‌ها بوده است. از طرفی، فروش بلیت برنامه افتتاحیه به ما کمک می‌کند که آن پول را برای اجرای برنامه‌های رایگان صرف کنیم. ما حدود ۴۰ تا ۵۰ برنامه برای کودکان و بزرگسالان داریم که از بین آنها چهار تا پنج برنامه، بلیتی است و بهای بلیت‌های همین برنامه‌ها نیز از بقیه برنامه‌های مشابه ایرانی در کانادا بیشتر نیست. فرض کنید که مثلاً کنسرت آقای بابک امینی و شاهین نجفی، قیمت بلیت‌ها از ۶۰ دلار تا ۱۵۰ دلار بود. یا مثلا در مقایسه گران‌ترین بلیت اجرای خانم گوگوش در کانادا بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ دلار بود، اما گران‌ترین بلیت یکی از برنامه های ما ۱۵۰ دلار است؛ بنابراین با توجه به مقایسه قیمت‌ها در کانادا، فکر نمی‌کنم قیمت بلیت‌های ما گران بوده باشد.

پرسش دیگرم این است که واقعاً چه چیزی پشت این قدرت سازماندهی «تیرگان» وجود دارد که می‌تواند برنامه‌هایی به این بزرگی در کانادا اجرا کند. شاید چون عده‌‌ای جواب روشنی برای این سؤال ندارند، ذهنیت‌های منفی برایشان ایجاد می‌شود. سؤال روشنم این است که این قدرت سازماندهی از کجا می‌آید که این حجم از نیروی انسانی به شکل داوطلبانه به تیرگان کمک می‌کنند تا برنامه‌ها به بار بنشیند؟

مهرداد آرین‌نژاد: ببینید من می‌خواهم نکته‌‌ای را درباره درک دموکراسی و درک جامعه مدرن بگویم که خیلی مهم است. جامعه ما از ۱۰۰ سال قبل شروع کرده که مدرنیته را درک و هضم کند و هنوز در مرحله گذار از جامعه سنتی به مدرن هستیم. مثلاً فردی را در نظر بگیرید که اهدای مالی اندکی به سازمان‌های کوچک دارد. حال اگر درک درستی از دموکراسی داشته باشیم، این اهدای مالی را راحت‌تر انجام می‌دهیم، چون می‌دانیم که صرفاً با اهدای مثلاً ۵ دلار از سوی یک نفر، اتفاق بزرگی نمی‌افتد، اما اگر مثلاً دو هزار نفر یا ۱۰ هزار نفر، ماهانه ۵ دلار پرداخت کنند، با آن پول می‌توان خیلی کارهای مفیدی انجام داد. درواقع اگر این درک درست و اعتماد را داشته باشیم، می‌توانیم خیلی کارهای بزرگی انجام دهیم.

ببینید طبق آمار غیررسمی، حدود چهار تا هشت میلیون ایرانی در خارج از ایران زندگی می‌کنند. اگر ۵۰ درصد این جمعیت، توانایی کمک مالی ماهانه ۱۰ یا ۲۰ دلار به یک سازمان را داشته باشند، در آن صورت در حداقل‌ترین شرایط و با اهدای ماهانه ۲۰ دلار از سوی دو میلیون نفر از این جمعیت نامبرده، ماهانه ۴۰ میلیون دلار جمع‌آوری می‌شود. اگر آن سازمان، معتمد جامعه باشد، یعنی هیئت‌مدیره‌اش معتمد ایرانیان باشد و بیاید آن ماهانه ۴۰ میلیون دلار را به‌عنوان گرنت به سازمان‌های خیریه‌‌ای که در جوامع ایرانی در سراسر جهان هستند و بر اساس پروژه‌هایی که اجرا می‌کنند تقسیم کند، آن وقت می‌دانید که چه کارهای بزرگی می‌شود انجام داد؟ واقعاً باید بتوانیم این شرایط را تجسم کنیم که چه کارهای بزرگی را می‌توانیم با پرداخت ماهانه ۲۰ دلار انجام دهیم. فقط مسئله اینجاست که باید به این موضوع، اعتقاد داشته باشیم و این کار در فرهنگمان باشد که متأسفانه نیست، ولی باید جا بیفتد. به همین دلیل است که شاید دموکراسی را کمتر درک می‌کنیم و کمتر برایمان جا افتاده است.

در یک کشور دموکراتیک، می‌دانم که یک رأی من در انتخابات، تأثیرگذار است. نمی‌توانم بگویم که رأی من فقط یک عدد رأی است. من با رأی دادن به یک اندیشه، به یک پروژه و به یک دیدگاه رأی می‌دهم و امیدوار هستم که آن دیدگاه در جامعه حاکم شود. اگر درک درستی از این شکل از دموکراسی داشته باشم، درک درستی هم از بحث تأثیر اهدای مالی خواهم داشت.

در مورد مدیریت سازمان‌های فرهنگی نیز باید بگویم که ما واقعاً در طول سال‌های متوالی، پوستمان کنده شده است تا تیرگان به این نقطه برسد. یک مجموعه مدیریتی وجود داشته و یک از خودگذشتگی‌هایی وجود داشته است که این صداقت‌ها و از خودگذشتگی‌ها توسط دیگران نیز دیده شده است. افرادی که این روزها با جان‌ودل می‌خواهند داوطلب باشند و کمک کنند، دیدگاه تیرگان را دوست دارند. این داوطلبان دلشان می‌خواهد که سرشان را با غرور بالا بگیرند که مثلاً وقتی می‌گویند ایرانی هستم، طرف مقابلشان فکر تروریست بودن و خشک مذهب بودن نداشته باشد و طرف مقابل فکر کند که ایرانی نیز شهروندی شبیه آلمانی، کانادایی یا آمریکایی است. به همین دلیل نیز همه داوطلبان، دست به دست هم می‌دهند تا کمک کنند.

همچنین از آنجا که تیرگان سال‌های زیادی در کانادا برگزار شده و جمعیت خوبی را توانسته است جذب کند، الان گرنت‌های خیلی خوبی از دولت کانادا دریافت می‌کنیم. اسپانسرهای ما همه با جان‌ودل برای کمک می‌آیند و دلشان می‌خواهند اسپانسر شوند و لوگویشان در برنامه‌های ما دیده شود. برای همین نیز تیرگان به یک سازمان به نسبت موفق از لحاظ مالی تبدیل شد. البته هنوز نتوانسته‌‌ایم به آن پایداری لازم برسیم، چون برای رسیدن به این شرایط باید کارکنانی داشته باشیم که به آنها حقوق پرداخت کنیم.

شما در نظر بگیرید که من خودم شخصاً حدود ۱۶ سال است که در تیرگان به‌صورت داوطلبانه فعالیت می‌کنم که واقعاً کار سختی است، چون باید زندگی‌‌ام را از راه دیگری بچرخانم و در تیرگان هم هفته‌‌ای ۲۰ تا ۳۰ ساعت وقت بگذارم.

شاید شنیدن این اتفاق برای شما هم جالب باشد. ما یک برنامه‌ رقص از طرف گروه خانم آزیتا صاحب جمع، مؤسس باله ملی پارس ونکوور داشتیم و شاگردان ایشان که حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بودند، برای جشنواره به تورنتو پرواز کردند. اغلب آنها دخترانی هستند که در کانادا به دنیا آمده‌‌اند و بزرگ شدند. یکی از همین دختران گروه باله که فارسی هم نمی‌دانست و با من به انگلیسی صحبت می‌کرد، اشک در چشمانش جمع شده بود. می‌گفت من چون از سه‌سالگی به کانادا آمده‌‌ام، برای اینکه رابطه‌‌ام را با فرهنگ و هویتم حفظ کنم، رفتم رقص ایرانی انجام دادم. به همین دلیل من در این گروه هستم. برای اینکه با رقص، رابطه‌‌ام را با ریشه‌هایم، حفظ می‌کنم و این به من یک آرامش خاطری می‌دهد، چون اگر با هویت خودم ارتباط نداشته باشم، یک آدم گم‌گشته در جامعه می‌شوم. ما افراد زیادی با چنین احساسی در جامعه می‌بینیم بخصوص در جوامع مهاجر. وقتی به کانادا می‌آیند، به این دلیل که بچه‌ها رابطه‌شان با گذشته، فرهنگ و ریشه‌شان قطع می‌شود، انگار در این جامعه گم می‌شوند و نمی‌دانند کجا هستند، چه کسی هستند و اعتمادبه‌نفس ندارند. به همین دلایل، سرمایه‌گذاری روی فرهنگ خیلی اهمیت دارد.

سال گذشته نیز در مصاحبه‌‌ای که با شما داشتم، گفتید که برای رسیدن به این شرایط پایدار یعنی پرداخت حقوق و جذب کارمند در تیرگان در حال برنامه‌ریزی هستید. الان این برنامه‌ها در چه وضعیتی است؟

مهرداد آرین‌نژاد: الان پنج کارمند تمام‌وقت و دو، سه کارمند پاره‌وقت داریم. این استخدام‌ها نیز به دلیل دریافت گرنت‌هایی بود که دریافت کردیم؛ بنابراین نمی‌دانیم که آیا مثلاً سال بعد هم می‌توانیم با دریافت گرنت، همین کارمندمان را داشته باشیم یا خیر، اما اگر تا سال ۲۰۲۴ بتوانیم دوام بیاوریم، می‌توانیم گرنتی را در سال ۲۰۲۴ دریافت کنیم که طبق آن Canada Council بر اساس بودجه سالانه‌مان، یک پولی را به‌عنوان operating به ما پرداخت می‌کند که با کمک آن می‌توانیم خیالمان راحت باشد که به استخدام نیرو بپردازیم.

همچنین با کمک گرنت سال قبل، فردی را هم استخدام کرده‌‌ایم که استراتژی جذب کمک‌های مالی را برنامه‌ریزی کند که بر اساس آن، خدماتی به حامیان مالی مثل تخفیف بلیت، اولویت رزرو بلیت، اهدای نشان حامی مالی تیرگان و… ارائه بشود که امیدواریم این برنامه‌ها و اهداف آینده تیرگان، به‌زودی محقق شود.

آقای مهرداد آرین‌نژاد از شما سپاسگزارم.

 

برچسب ها:

ارسال نظرات