به گزارش هفته، این آخرین پست «ثمین احسانی» فعال حقوق کودک و شهروند بهائی است که پس از پنج روز مرخصی، در روز دوم نوروز ۱۴۰۲، برای گذراندن باقیماندهی محکومیت خود راهی زندان اوین شد.
احسانی، ۲۵ خردادماه سال گذشته، بازداشت و جهت اجرای حکم زندان به اوین منتقل شد. شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، پیشتر، او را به پنج سال حبس تعزیری محکوم کرده و حکم صادره در دادگاه تجدیدنظر استان تهران هم عینا تایید شده بود.
او، با برگزاری کلاسهای آموزشی، به کودکان تبعهی افغانستان که به علت نداشتن مدارک شناسایی از حق تحصیل در ایران محروم بودند، کمکهای آموزشی کرده بود. این مسأله، به همراه باور قلبی او به بهائیت، از جمله مصادیق اتهامات مطرح شده علیه او در دادگاه بود.
اینک وصال امینی، از ایرانیان کانادا، برای آزادی دختر دایی/ دختر عمه خود، ثمین احسانی، در تلاش است.
امینی به «گلوبال نیوز» گفته است: «این عادلانه نیست که به خاطر عقیدهات، انجام کارهای خوب و آدم خوب بودن زندانی شوی.» امینی میافزاید که ثمین مادر دختر پنج سالهای به نام نیلاست و این دو خیلی دلتنگ یکدیگرند.
امینی رفتار بهائیان در جمهوری اسلامی را آپارتاید مینامد، چرا که بهائیان در ایران اجازه حضور در دانشگاه را ندارند، از انجام هر گونه شغل دولتی منع شدهاند، گاهی هم به خانههایشان حمله و به آرامگاههایشان بیحرمتی میشود.
عفو بینالملل گزارش داده که جمهوری اسلامی از ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ به دهها مِلک بهائیان یورش برده و آنها را مصادره کرده است.
گفتنی است، پس از انقلاب اسلامی، آزادی دینی بهائیان از آنها گرفته شد. قانون اساسی جمهوری اسلامی مذهب بهائی را به رسمیت نمیشناسد و به همین دلیل هم طی سالیان گذشته همواره حقوق آنها به صورت سیستماتیک نقض شده است. این محرومیتها در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیهی جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.
«فرهاد گُلدان» یکی دیگر از ایرانیان کانادا شریک این درد و رنج امینی است. او پس از انقلاب اسلامی، تنها به دلیل بهائی بودن از کارش اخراج و به دلیل باورهای مذهبیاش از تحصیل هم منع شد.
یکی از خاطرات تلخ فرهاد به زمانی بازمیگردد که دوست نزدیک خانوادگیاش «مونا محمودنژاد» که او هم بهائی بود در سال ۱۹۸۳ به همراه ۹ زن بهائی دیگر به اعدام محکوم و در شیراز به دار آویخته شد.
فرهاد میگوید که میخواهد مردم از مونا به عنوان فردی که جانش را برای آزادی دیگران و ایمانش فدا کرد، یاد کنند.
گناه مونا این بود که علیه آزار و اذیتی که جمهوری اسلامی بر بهائیان روا میداشت، سکوت نکرد.
مونا میپرسید که چرا من در بیان باورهایم در این جامعه آزاد نیستم و چهل سال بعد، امینی همین را میپرسد: چرا؟
ارسال نظرات