درود به همه برگزارکنندگان و مخاطبان این برنامه و خوشحالم که در کنارتان هستم. قبل از اینکه بحثم را در مورد اتحاد شروع کنم به دو موضوع اشاره میکنم: ۱. من با اینکه عضو حزب کمونیست کارگری و یکی از بنیانگذاران کانون خاوران هستم، مثل دوست قبلی از طرف جریاناتی که اشاره کردم صحبت نمیکنم و ۲. با اجازه یک نقد کوچک به برگزارکنندگان این برنامه دارم که با اینکه جلسه سیاسی بسیار خوبی بود ولی جا داشت که بیشتر سیاسی باشد و آن را به سمت ایدئولوژیک نبرد. من هنوز بر این باورم که بخشی از این برنامه به خاطر آن پرچم و سرودی که اکنون نواخته شد ایدئولوژیک بود. تعدادی از دوستان بیرون ایستاده بودند و منتظر بودند سرود تمام شود و وارد سالن شوند و بخشی هم در داخل اصلاً بلند نشدند. پیشنهاد و نقد من به دوستان این است که میشود این برنامهها را بیشتر سیاسی کرد و در این راه کوشا باشند.
حالا به سراغ بحث اصلی برویم؛ ببینید هر کس تعریف و روایتی از اتحاد برای خودش دارد و من هم روایت خودم را دارم. اتحادی که من به آن فکر میکنم را میتوانم در سه محور برایتان توضیح دهم:
در درجه اول، اتحاد باید حول خواستههای همه مردم سرنگونیطلب، همه دوستانی که به #زن_زندگی_آزادی باور دارند و همه آنهایی که کف خیابان هستند باشد. من چند نمونه از این خواستهها را میگویم چون به نظرم همهشان خیلی زیاد است: سرنگونی کامل جمهوری اسلامی، آزادی همه زندانیان سیاسی، لغو مجازات اعدام، برابری زن و مرد، لغو حجاب اجباری، جدایی دین از دولت، آزادی بدون قید و شرط بیان عقیده، تحزب، تشکل، اعتراض و اعتصاب، پایان دادن به دخالت مذهب در زندگی مردم.
اینها خواستههای عمومی و انسانی و همگانی است:
معیشت، منزلت، زن زندگی آزادی، یک اختلاس کم شود مشکل ما حل شود!
برعکس یکسری خواستههای دیگر که میتواند تفرقهانگیز باشد مثل پرچم سه رنگ، مرز پرگهر و....
به نظر من در مبارزه و اتحاد مقدسات وجود ندارد. دوستان در اینجا کمی رقیقش کردهاند و از لفظ یکپارچگی استفاده کردهاند؛ من فکر میکنم صحبت در مورد جدایی، تمامیت ارضی، یکپارچگی و... خودش میتواند منشأ اصلی بروز اختلاف باشد.
به عقیده من، وقتی یک زن و شوهر اختلاف دارند طلاق میتواند بهعنوان یک راهحل پیش پایشان گذاشته شود؛ ما مبلغ طلاق نیستیم ولی باید آن را هم بهعنوان یک راهحل ارائه داد و به رسمیت شناخت. تحقیقات نشان داده مردم کبک دو یا سه بار برای طلاق رفتهاند و کسی هم جدا نشده است. من میگویم اتفاقاً کسانی که حق جدایی را به رسمیت میشناسند میتوانند اعتماد جلب کنند و داوطلبانه همه مردم را متحد کنند.
مورد بعدی اتفاقاً در مورد این منشور است؛ دوستان به منشور داخل زیاد اشاره کردهاند؛ منشوری که بیست گروه در داخل اعم از گروههای صنفی، کارگری، معلمان، کشاورزان و... منتشر کردند و در خارج کشور هم گروهها، احزاب و جریانات زیادی از این حمایت کردند و خیلیها هم آن را ریتوییت کردند، ازجمله منشور آن گروه ۶ نفری. ازنظر من لغو مجازات اعدام در آن منشور نقطه مثبتش است و بقیه آنهمه چشمش به بالاییها، پارلمانها و دالانهای قدرت است. در صورتی که منشور داخلی چشمش به مردم، خیابان و زن زندگی آزادی است. به عقیده من یکی از عواملی که باعث ایجاد اتحاد بین مردم میشود این است که احزاب و جریانات مردمی آزادیخواه و برابری طلب میتوانند خودشان متحد شوند و مردم را نیز در جهت این خواستهها با خودشان همراه کنند.
مورد آخری که میشود حول آن متحد شد این است که کل جریانات سیاسی، احزاب، سازمانها و گروههای مردمی که به آزادی و برابری و مردم و خیابان باور دارند میتوانند آزادی بدون قید و شرط همه جریانات سیاسی را به رسمیت بشناسند و به هیچ وجه روی هم سلاح گرم و سرد نکشند و اجازه دهند مردم احزاب را مطالعه کنند؛ چه قبل و چه بعد از سرنگونی؛ بنابراین مردم باید آزاد باشند که احزاب را بشناسند و احزاب آزاد باشند که اهدافشان را معرفی کنند تا مردم در آینده ایران پس از سرنگونی جمهوری اسلامی بتوانند در یک انتخابات آزاد و برابر لیدرشان را انتخاب کنند.
این را هم بگویم طبق مسائلی که به آن اشاره کردم فکر میکنم در نظام سرمایهداری برداشت، سود، استثمار و پول مطرح است و ما در این نظام هرگز به خواستگاههای قلبیمان نمیرسیم بلکه تنها یک نظام سوسیالیستی میتواند خواستههای ما را جامع عمل میپوشاند ولی میشود در همین نظام برای سرنگونی جمهوری اسلامی کنار هم متحد شد و همکاری کرد.
ارسال نظرات