طهماسب که مدتها در کانادا زندگی کرده و حتی خرید و فروش خانهاش دستمایه تبلیغات و گزارش بعضی رسانهها شده، در تمام روزها و ماههایی که زنان و دختران سختترین روزها را در خیابانها و بازداشتگاهها گذراندند و مهساها، نیکاها، حدیثها و… طعمه خشونت حکومت شدند، ترجیح داد، خاموش بماند و هزینهای پرداخت نکند.
او اما سکوت خودش را در برنامه «مهمونی» که تهیهکننده و مجری آن است به بدترین شکل شکست؛ احتمالاً با این تصور که مردم زخمدیده در روزهای نوروزی که سابقبراین کمی به شادی میگذشتند، تحمل شوخی با زجر زنان و دختران ایرانی را دارند!
خطای سهمگین طهماسب هم دقیقاً همینجا بود که فکر کرد میتواند با مردمی شوخی کند که روز تحویل سال بر مزار کشتهشدگان انقلاب مهسا (ژینا) امینی مویه کردهاند یا درگیر گذاشتن مرهم بر زخمهای جسمی و روانی عزیزانشان هستند که شکنجه و تجاوز و… را دیدهاند.
شاید هم طهماسب قصد داشت حرفش را بزند اما نتوانست. به قول نیک یوسفی، فیلمسازی که در جریان اعتراضها بازداشت شده بود: «شما میخواستی به اتفاقات اخیر اشاره کنی؟ راههای بهتری هم بود! میگفتی امسال عروسک بچهمان را نداریم، چون وقتی رفت خیابان، دیگر برنگشت.»
حتی اگر این سناریو را بپذیریم که طهماسب در بهترین حالت نتوانسته حرفش را درست بزند اما میتوانیم بپرسیم که چرا افرادی مانند او باید درباره ستم آشکار دوپهلو حرف بزنند؟ مگر نه اینکه مردم از مانند او میخواهند «وسط بازی» را کنار بگذارند؟
شما جای حکومت آقای طهماسب! وقتی ببینی افرادی مانند شما با سکوت خودشان یاریگر سرکوب هستند یا صورتشان را از خیابان برمیگردانند و دنبال پروژه نوروزی خودشان میروند، برای تبدیل تک تیر به رگبار بر روی مردم گستاخ نمیشوی!
آقای طهماسب روا نیست که آزادی کانادا و… را دیده باشی و در «مهمونی» خودتان به بدترین شکل با جنبش زن، زندگی آزادی شوخی کنی و به زنان و دختران ایرانی متلک بیندازی که هنوز برادرانشان خرج آنها را میدهند و هویت مستقل آنها را به نفع حکومت مستبد و مردسالار زیر سؤال ببری!
ارسال نظرات