به گزارش هفته و بر پایهی عکسنوشتی در بایگانی دیجیتالی کانادا، این یادگار کوزهای است که در سال ۱۹۷۳ میلادی از دشتهای مرتفع ایران به دست آمده و اخیرا درش بقایای خشک کهنترین شراب شناختهشدهی جهان را به دست آوردهاند.
البته به این پرسشها پاسخ داده نشده که این کوزهی مرموز متعلق به چه دورانی از تاریخ ایران است، چه آزمایشی روی آن انجام دادهاند که مشخص شده بقایای کهنترین شراب جهان درش هست، از کجای ایران این کوزه به دست آورده یا دزده شده، چگونه سر از کانادا درآورده و ... . حتی در تارنمای موزهی سلطنتی انتاریو هم که این کوزه در آن جا نگهداری میشود، اطلاعی در این باره داده نشده است.
اغراق نیست اگر گفته شود که اگر آثار ایرانی از موزه سلطنت انتاريو قلم بخورند، این موزه دیگر درخشش امروزش را نخواهد داشت، چرا که بر پایهی آماری، از حدود ۲۰ سال پیش، در این موزه ۱۰ هزار و ۹۵۴ اثر ایرانی نگهداری میشود که ۸۳۴۶ اثر آن متعلق به ایران باستان و ۲۶۰۸ اثر آن متعلق به تاریخ ایران پس از حملهی اسلام است. علاوه بر این ها، صدها هزار قطعهی شکسته از مناطق باستانی ایران در این موزه جای دارند.
جدا از کوزهی مرموزی که از آن یاد کردیم، شمشيرهای سنگی ایرانی متعلق به 100 هزار سال قبل از ميلاد مسيح هم در این موزه است كه از شوش به نحوی که روشن نیست به این موزه آورده شده.
دربارهی تاریخ شراب در ایران، جدا از این کوزهی چندان شناختهنشده، باید اشاره کرد که پاتریک مکگاورن، باستانشناس آمریکایی، در تپهی حاجیفیروز، در شمال غربی ایران، رَفهای شراب پیدا کرده که قدمتش به دوران نوسنگی (بیش از ۷۰۰۰ سال پیش) میرسد. در این جا شراب را در ظرفهای دربسته که هوا به آن وارد نشود نگه میداشتند.
مکگاورن همچنین در گودینتپه، در نزدیکیهای کنگاور، در سال ۱۹۶۸ با نخستین منبع آبجو، که دیرینگیاش به ۵۵۰۰ سال پیش میرسد، برخورد کرد. جدای این، به تازگی هم یک کارگاه شرابسازی در نزدیگی پاسارگاد از یک دهکدهی هخامنشی پیدا شده است.
جالب این که، مکگاورن و گروه پژوهشی که او را همراهی میکردند کموبیش در همهی آشپزخانههای دهکدهی تپهی حاجیفیروز بقایای ظروفی را که در آن شراب نگه میداشتند، یافتهاند. مکگاورن بر این باور است که میخواری تنها مختص پولدارهای این دهکده نبوده که همه، مرد و زن، بادهنوشی میکردهاند.
جالب این که مزهی شراب این ایرانیان پیش از تاریخ پسته بوده که نشان میدهد سنت ایرانی در درازای این هزاران سال تغییر چندانی نکرده است.
همچنین تاریخ این رفهای شراب دهکدهی تپهی حاجیفیروز به دورانی میٰرسد که چیزی به نام یونان باستان و خدای شرابش، دیونیزوس (باکوس)، هنوز متولد نشده، آدمی سوارکاری، کندن چاه و خواندن و نوشتن نمیداند، ولی ایرانی شراب را میشناسد و مینوشد.
از این گذشته، حال اگر به ادبیات فارسی نگاه کنیم آن گاه بهتر ریشههای فرهنگ شادخواری و بادهپرستی ایرانیان را درک میکنیم و به زمینههای غزلهای حافظ و رباعیات خیام و سرمستیهای آنها پی میبریم.
ارسال نظرات