رقص سماع آن زن در میان آتش سمبل آزادی است

گفت‌وگو با سارا شفیع‌خانی، کارگردان انیمیشنی برای قربانیان پرواز PS752

رقص سماع آن زن در میان آتش سمبل آزادی است

این انیمیشن داستان مهاجرت افرادی است که سوار ps۷۵۲ شدند؛ نه‌فقط سقوط آن هواپیما. خیلی ساده بگویم کسانی که به هر دلیلی از آن کشور ناامید شدند و برای زندگی بهتر تمام فرهنگ خودشان را جمع می‌کنند و...

سارا شفیع‌خانی  هنرمند، ایده پرداز و کارگردان  انیمیشن اعتراضی برای پرواز ps752 که ساکن مونترال است از حال و هوای این روزهای خودش برای هفته گفته است.

 

سارا در لایو «حال دلتان چطور است ؟» با اجرای «مریم حبیبی» از سابقه کارش به‌عنوان معلم در دبیرستان فرزانگان می‌گوید؛ او از نگرانی‌هایش  و از حال و هوای ایران و کودکان سرزمین مادری می‌گوید که بزرگ‌ترین سرمایه‌های جامعه هستند.

انیمیشن اعتراضی او  برای پرواز ps752  زاییده  همکاری او با هنرمندی در ایران است که با نام مستعار در آن حضور دارد و البته صدای سعید مرادزاده خواننده هوی‌متال ساکن مونترال. شفیع خانی در لایو هفته از چمدان رزم می‌گوید و آرزوی قلبی‌اش که یک ایران آزاد با سیستم قضایی سالم  به دور از تأثیر سیاست است. او  باور دارد از همین امروز  باید برای فردای انقلاب برنامه‌ریزی کرد به‌ویژه در حوزه  آموزش و...

بخش‌هایی از  گفت‌وگوی برنامه «حال دلتان چطور است ؟» با سارا شفیع‌خانی را بخوانید ...

مریم محبی

ویدیوی انیمیشن «مجنون نبودُم» را در اینجا ببنید. کاری از سعید‌ مرادزاده و سارا شفیع‌خانی

مهمان عزیز امروز ما سارا است، کارگردان و ایده پرداز یک انیمیشن اعتراضی، با صدا و موزیک سعید مرادزاده. سارا جان می‌خواهم خودت از اول توضیح دهی که ایده این کار چطور به ذهنت رسید؟ و با چه کسانی کار کردی؟ می‌دانم یک سری از کسانی که روی این انیمیشن کار کردند ایران هستند. اگر می‌توانی نام ببری بگو.

اسم همکار من آنیما نیکویی است، او درواقع کار تدوین را انجام می‌دهد. وقتی‌که حادثه پرواز ۷۵۲ رخ داد هردوی ما بسیار تحت‌فشار بودیم. این بار اول نبود که چنین جنایتی از طرف جمهوری اسلامی صورت می‌گرفت و بار آخرش هم نبود. ولی درواقع این جنایت نقطه عطفی بود در جنایت‌هایی که جمهوری اسلامی انجام داده است.

سارای عزیز من انیمیشن تو را دو بار دیدم؛ یعنی اول دیدم بعد یک سری جاهایش برایم ناشناخته بود که باعث شد دوباره از اول ببینم. چند سؤال در مورد این انیمیشن دارم. در قسمت اول انیمیشن آن پسری که دارد وسیله‌ها را جمع می‌کند، یک تنگ ماهی، یک کتاب فارسی و یک نهال را در چمدان می‌گذارد که فکر می‌کنم نمادی از نارنج، ترنج یا چنین چیزهایی است. آیا تو بابت این چیدمان منظور خاصی داشتی؟

این انیمیشن داستان مهاجرت افرادی است که سوار ps۷۵۲ شدند؛ نه‌فقط سقوط آن هواپیما. خیلی ساده بگویم کسانی که به هر دلیلی از آن کشور ناامید شدند و برای زندگی بهتر تمام فرهنگ خودشان را جمع می‌کنند و حالا اگر دقت کرده باشی آنجا یک زمینه قرمزرنگ وجود دارد که این یعنی فرهنگشان را از خون بیرون می‌کشند و وارد چمدان می‌کنند.

آن تنگ ماهی نماد چه بود؟

تنگ ماهی قطعاً نوروز و هفت‌سین را به یاد شما می‌آورد. ما می‌دانیم که نهال درخت نارنج یا مرکبات دیگر مثل لیمو و از این قبیل در اینجا وجود ندارد و اینها چیزهایی هست که برای ایران است. شما کتاب فارسی را که نشان‌دهنده زبانتان و راه ارتباطی شما با جهان است در یک چمدان می‌گذارید و همراهتان می‌آورید. در حالی که شاید نتوانید آن ارتباط را به آن زیبایی که در زبان فارسی و با افراد فارسی‌زبان استفاده می‌کنید برقرار کنید.

خلاصه بگویم شما فرهنگتان را داخل یک چمدان می‌گذارید. واقعاً به نظر من یکی از دردناک‌ترین بازمانده‌هایی که در چمدان آن افراد که در این پرواز بودند دیدم یک‌تکه نان بود سنگک بود.

در انیمیشن زمانی است که چمدان‌ها آتش می‌گیرند و نمی‌دانم درست فکر کردم یا نه ولی در آن آتش رنگ‌های سبز و قرمز مثل پرچممان استفاده کردید و دختری که در آتش گیر کرده بود. حالا نمی‌دانم این نظرات من است یا واقعاً کسان دیگری هم که این انیمیشن را می‌بینند این تکه‌ها برایشان مثل آلارم است؟

شما کاملاً درست دیدید و احساس کردید. من یک‌بار دیگر آمدم و رنگ‌های قرمز، سبز و سفید را تعریف کردم. گفتم آن سبز که همیشه برای ما سنبل سبزی و شادابی است و آن قرمز که نماد خون شهیدان است و به زبان‌های مختلف سالیان سال ترجمه می‌شده است. امروز من این را به تو می‌گویم که آن چمدانی که من و شما به دستمان می‌گیریم و از کشورمان خارج می‌شویم، چمدان رزم است. ما کلی جنگیده‌ایم و آنچه در حال وقوع است حاصل آن جنگ است و ما حالا که دیگر از جنگیدن دست کشیده‌ایم، داریم چمدان رزممان را برمی‌داریم و می‌رویم؛ اما اگر دقت کنید در آن صحنه این چمدان‌ها آتش می‌گیرند و اگر ببینید ستاره‌هایی هستند که دارند فرود می‌آیند که در حقیقت اینجا منطبق با شعری که سعید گفته است که می‌گوید: «ستاره آسمان نقش زمین ای یار...»

میان صحبتت توضیح دهم موزیکی که بر روی این انیمیشن است که حالا ما بر روی ادیت انیمیشن هم حتماً اضافه می‌کنیم، کاری از آقای سعید مرادزاده است، او خواننده راک و هوی‌متال است و به زبان فارسی می‌خواند، البته فکر می‌کنم موسیقی این انیمیشن پاپ سنتی است.

دقیقاً همین‌طور است. البته باز باید اشاره کوچکی هم بکنم و از همکاری با سعید مرادزاده (مورسا) بگویم و اینکه چطور شد که به اینجا رسید. ولی قبل از آن صحبت قبل را این‌گونه به پایان می‌رسانم که آن ستاره‌ها که درواقع استعدادهای درخشان و سرمایه‌های اصلی کشور ما هستند، در حال مهاجرت هستند و با بردن این چمدان‌ها آتش صورت می‌گیرد و آن زنی که در این قسمت رقص سما می‌کند سمبل آزادی است که این آزادی در درون شعله‌های آتش گیر می‌کند و آن شعله‌ها همان‌طور که گفتی نشان‌دهنده قرمزی پرچم است، زنی هم که می‌رقصد نشانه آزادی است که در بین شعله‌های آتش گیر افتاده است.

ممنون از تو سارای عزیز، واقعاً کار قشنگی بود. آیا در حال حاضر کار دیگری هم برای آینده در دست داری؟

بله درواقع آن هم باز یک کار اعتراضی است که باید انجام بگیرد. آن هم باز با آنیما کار می‌کنم.

آنیما در ایران است؛ برایش مشکلی پیش نمی‌آید؟

راستش ما برای او یک اسم مستعار انتخاب کردیم؛ یعنی اسم اصلی خودش این نیست.

از تو می‌خواهم تا چشمانت را ببندی و فکر کنی چند روز به مسافرت رفته‌ای و به اینترنت دسترسی نداری و هیچ دسترسی به هیچ‌کس و هیچ خبری نداری. بعد از چند روز به اینترنت وصل می‌شوی و اولین پیغامی که می‌بینی پیام به ثمر رسیدن انقلاب در ایران است و اولین تصویری که می‌بینی تصویر عزیزانمان است که از زندان آزاد شدند و در آغوش خانواده‌هایشان هستند. می‌خواهم اولین جمله و اولین حسی که به ذهنت خطور می‌کند را با ما در میان بگذاری!

خوشحال و نگران هستم.

از چه چیزی نگران هستی؟

چراکه در این مسیر قطعاً تعداد زیادی که کشته شدند، تعداد زیاد دیگری هم کشته می‌شوند. اینها افراد مسئولیت‌پذیر جامعه ما هستند که از بین می‌روند و قطعاً کمبود آنها بر آینده ایران اثر می‌گذارد. این یک قسمت از نگرانی من است. بعد از آن هم روزی که انقلاب ایران به ثمر بنشیند و آزادی شود، تازه ما باید آستین بالا بزنیم. آن روزی است که ما تازه باید به مدارس بیاییم. مدارسمان را با روانشناسی و روان‌پزشکی صحیح، درست کنیم. خانواده‌ها را ساپورت کنیم و کمکشان کنیم تا بتوانند بچه‌های نسل آینده را در دامن خودشان پرورش دهند.

من خیلی راحت می‌گویم اصلاً از آن آدم‌هایی نیستم که می‌گویند حالا بگذارید جمهوری اسلامی برود تا بعد! ما باید قدم‌های بعد از آن را ببینیم، بدانیم و حداقل پیش‌بینی کنیم. نمی‌گویم وارد عمل شویم ولی باید جمع‌آوری اطلاعات کنیم. ما باید بدانیم که در آینده می‌خواهیم چه اتفاقاتی برای سرزمینمان رقم بزنیم. ما باید بدانیم که سیستم قضایی خارج از سیاست و سالم باید داشته باشیم؛ چراکه جمهوری اسلامی و نظام قضایی‌اش یک نظام کاملاً کافکایی است.

دیگر فکر نمی‌کنم نظام قضایی در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، یک نظام سلیقه‌ای است که بر معیار هیچ قانون اخلاقی و انسانی نیست.

 

سارای عزیز بای شرکت در این گفت‌وگو از شما و همچنین برای همراهی مخاطبان سپاسگزارم.

ارسال نظرات