آینههای دردار
نام کتاب: آینههای دردار
نویسنده: هوشنگ گلشیری
سال چاپ اول: ۱۳۷۱
سال چاپ هشتم: ۱۳۹۹
ناشر: نیلوفر
تعداد صفحات: ۱۵۸
درباره نویسنده
هوشنگ گلشیری سال ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد و سال ۱۳۷۹ در تهران از دنیا رفت. او نویسنده و سردبیر مجله کارنامه بود. مورخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستان نویسان معاصر زبان فارسی دانستهاند.
برخی از آثار او عبارتاند از: شازده احتجاب، آینههای دردار، جبه خانه، جن نامه، بره گمشدهی راعی، نیمه تاریک ماه.
درباره کتاب
کتاب «آینههای دردار» داستان نویسندهای است به نام ابراهیم که به اروپا سفر میکند. گلشیری در این داستان از مشکلات، تضادهای فرهنگی، غربتی مدام میگوید. کتاب آینههای دردار روایت نویسندهای است که در مدت اقامتش در خارج از کشور برای هممیهنانش داستانهایش را میخواند و در خاطرات کودکیاش غرق شده است.
گزیده کتاب
«میدانی من اینها را برای کسی نگفتهام. اصلاً سعی کردم فراموششان کنم. تو هم نمیخواهد بنویسیشان. آنجا ما مردم رسم خوبی داریم، هیچوقت رختهای زیرمان را روی بند مهتابی هامان نمیآویزیم.
_ بله میدانم، چون میترسیم از همین چیزها دوست و دشمن دستک و دنبک درست کنند. ولی تو فکر نمیکنی برای همین هر نسلی به همان راهی میرود که نسل پیش؟»
برای تهیه کتاب به کتابفروشی آنلاین پرستوک مراجعه کنید. @parastook. book
ژاک دریدا؛ من مرگ خود را در نوشتن زندگی میکنم
نام کتاب: ژاک دریدا، من مرگ خود را در نوشتن زندگی میکنم
خبرنگار، نویسنده: جان برنباوم
مترجم: حسین کربلایی طاهر (شاهین)
سال چاپ اول: ۱۳۹۶
ناشر: آفتابکاران
تعداد صفحات: ۸۰
درباره خبرنگار
جان برنباوم متولد ۱۹۷۴، روزنامهنگار فرانسوی است. او کار خود را در سال ۱۹۹۷ در France culture آغاز کرد. در سال ۱۹۹، وی به لوموند پیوست.
درباره کتاب
کتاب «ژاک دریدا، من مرگ خود را در نوشتن زندگی میکنم» آخرین مصاحبه این فیلسوف الجزایریتبار فرانسوی که جان برنبام با او انجام داشته است. این گفتگو همراه با مقدمهای است بهعنوان «تحمل فقدان: دریدا بهمثابه یک کودک» که جان برنباوم نوشته است. او در این مقدمه عنوان کرده که: فیلسوف در آن مصاحبه بر صحنهای ظاهر شد که با آن آشنا بود، در سوگ خاستگاهی که دمادم و بیوقفه وجود او را تحت تأثیر قرار میداد و اکنون دیگر به نظر میرسید که تمام وجود او را دربرگرفته باشد. بخشهای مهمی از این مصاحبه حول محور آموختنِ زیستن میگردد. آموختن زیستن از یکدیگر، در یک تشویش مشترک که هرکدام در انتظار مرگ دیگری است.
این شکل غیرقابل تغییر زندگی
گزیده کتاب
در حال حاضر من کتابم را از خود به جای میگذارم و هیچ کس مرا مجبور به این کار نمیکند؛ من به پیدای پنهان تبدیل میشوم، درست مانند آن شبح تعلیم ناپذیر که چگونه زندگی کردن را هرگز نخواهد آموخت. ردی که از خود برجای میگذارم برای من دلالت بر مرگم است، مرگی که میآید یا قبلاً به سراغم آمده و همینطور امید به اینکه این رد پا مرا از مرگ نجات دهد. این کوششی برای نامیرایی نیست؛ چیزی بنیادی و ساختاری است. من تکه کاغذی از خود به جا میگذارم، میروم، میمیرم؛ گریز از این ساختار غیرممکن است، این شکل غیرقابل تغییر زندگیِ من است. هرلحظه که چیزی را از خود جدا میکنم، رد پایی مرا ترک میکند، از من رهسپار میشود، غیرقابل دستیابی است، من مرگ خود را در نوشتن زندگی میکنم.
برای تهیه کتاب به کتابفروشی سرای بامداد مراجعه کنید. @bamdad_book_store
تماس با نویسنده بخش معرفی کتاب
برای پیشنهادها و یا پرسشهای مرتبط به اینستاگرام خانم فرزانه صفایی مراجعه کنید. safaeefa@
ارسال نظرات