گفت‌وگوی اختصاصی هفته با فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس در کبک

امیر خدیر: جنبش انقلابی مردم ایران به همه حامیان خودش در خارج از کشور نیاز دارد

امیر خدیر: جنبش انقلابی مردم ایران به همه حامیان خودش در خارج از کشور نیاز دارد

به باور من برخوردهای گاهی تند و کنایه‌آمیز برخی از هم‌فکران چپ با توییت‌های سال نو این شش شخصیت در وهله اول از روی بی‌اعتمادی نیروهای جمهوری‌خواه نسبت به توان خودمان در ارز اندام و رقابت سیاسی است.

گفت‌وگو با دکتر امیر خدیر، فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس در استان کبکِ کانادا، ششمین از سری گفت‌وگوهای «هفته» با شخصیت‌ها و فعالان سیاسی است، درباره تحولات جاری ایران.

حسن زرهی، روزنامه‌نگار، رضا مریدی، وزیر سابق در انتاریو، بابک یزدی، از رهبران حزب کمونیست کارگری، شاهین خلیلی از کادرهای کومه‌له‌ی حزب کمونیست،  و آقای حسن شریعتمداری، فعال سیاسی جمهوری‌خواه پنج شخصیتی هستند که پیش‌تر با آنها درباره جنبش «زن زندگی آزادی» و چگونگی مسیر گذار از جمهوری اسلامی مصاحبه کردیم.

در این شماره قرار بود گفت‌وگوی اختصاصی «هفته» با آقای ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه‌له را ارائه کنیم. متاسفانه گفت‌وگو با آقای علیزاده برای انتشار آماده نشده است. مصاحبه با ایشان در شماره بعدی تقدیم خوانندگان عزیز خواهد شد.

در مصاحبه با امیر خدیر علاوه بر مواضع او درباره ائتلاف نیروها در خارج از کشور، به انتقادات نیروهای چپ از حامد اسماعیلیون پرداخته‌ایم. دیدگاه‌های موجود در میان طیف چپ درباره توئیتِ خبرساز شش چهره سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی به مناسبت سال نو میلادی، بخشی از گفت‌وگوی «هفته» با آقای امیر خدیر است.

دکتر امیر خدیر گرامی، در ابتدای سال نو میلادی تعدادی از چهره‌های شاخص مدنی، ورزشی، سیاسی و هنری پیام مشترکی را منتشر کردند که بازخوردهای متنوع و متعددی را ایجاد کرد، از تایید تا انتقادهای شدید. شدیدترین انتقادات از سوی چپ طیف سیاسی ابراز شد. نظر شما در رابطه با این پیام مشترک چیست و شما نگاه منتقدان چپ را چطور می‌بینید؟

امیر خدیر: من خوشحال هستم که سؤال شما روی منتقدان چپ تأکید دارد چراکه صحبت من هم دقیقاً با دوستان و فعالین یا همان کنشگران سیاسی در جایگاه چپ و سوسیال‌دموکرات است.

با وجود اینکه هم از سمت راست  سیاسی و هم از سمت چپ، برخوردهای بسیار تند دیده شد ولی درمجموع برآیند برخوردها مثبت بوده است. مطلب چشمگیر در اینجا این است که بیشتر انتقاداتی که از  چپ وارد می‌شود به خاطر حضور رضا پهلوی در جمع این ۶ نفر است. برخی از  فعالین چپ این‌طور تعبیر کردند  که حتماً از پیش نقشه‌ای طراحی شده تا با این صف‌آرایی جایگاه رضا پهلوی تقویت گردد و  کار، کارِ جریانات پادشاهی‌خواه  است.

 تا  جایی که من اطلاع دارم این واقعیت ندارد. این ابتکاری ناگهانی بوده که در یکی دو روز مانده به سال نو میلادی صورت گرفت. محتوای  آن حاوی هیچ پیام سیاسی خاص نیست و تنها یک پیام همبستگی است. از صحبت‌های خانم شیرین عبادی، اسماعیلیون و مهتدی  هم روشن است که گفت‌وگو و مذاکره‌ای در کار نبوده است.

 

 

البته در انتشار این توییت، فقدان تنوع صحیح سیاسی در صف‌آرایی حتماً جای انتقاد دارد. نحوه  اشتراک  توییت طوری بود که تقاضا برای پیوستن گسترده به آن در اول دیده نشد و ابهامات را دامن زد.  پیام‌دهندگان پذیرفتند که اشکال داشته  و روشن کردند که هدف  اقدامی برای همبستگی بیشتر در میان نیروهای خارج از کشور در جهت حمایت از جنبش انقلابی مردم ایران است. منتها همان‌طور که گفتم مسئله اساسی حضور رضا پهلوی است.

اگر روند تغییرات سیاسی در  جناح‌های مختلف را در نظر بگیریم - از بخش قالب چپ تا لیبرال دموکرات‌ها، سوسیال‌دموکرات‌ها و ملی‌-مذهبی‌هایی که از جمهوری اسلامی عبور کرده‌اند - همه امکان نزدیک شدن لایه لایه یا ائتلاف سیاسی وسیع  بین هم  را می‌بینند. به‌جز زمانی که موضوع مجاهدین یا پادشاهی‌خواهان/پهلوی‌خواهان  پیش می‌آید.

درباره حضور سازمان مجاهدین در یک ائتلاف چگونه فکر می‌کنید؟

امیر خدیر: البته مجاهدین خلق تکلیف خودشان را  روشن کرده‌اند. آنها حاضر به همکاری با هیچ نیروی دیگری نیستند. مانند قبل با تکروی برنامه خودشان را پیش می‌برند. سازمان مجاهدین با توجه به مناسبات درونی‌‌اش که بر تک‌رهبری و شخصیت‌پرستی استوار است و اقتدار سازمانیِ آن که جایی برای حقوق فردی و دموکراتیک باقی نمی‌گذارد،  عملاً با جنبش امروز هم‌خونی زیادی ندارد. نسل جوانی که در ایران خیزش کرده از نوع  فرهنگ و مناسبات درونی مجاهدین، که جلوه دیگری از اسلام سیاسی است عبور کرده. یک نمونه‌اش مساله حجاب اجباری درون آن سازمان است. درنتیجه مجاهدین تکلیف و راه خودش را جدای دیگران مشخص کرده و خودخواسته از هرگونه ائتلاف حذف شده است.

و طرفداران سلطنت و مشروطه‌خواهان، آیا آنها چطور از نظر شما در ائتلاف جای دارند؟

امیر خدیر: باید به این نکته توجه داشته باشیم که جناب رضا پهلوی میراث‌دار حکومتی است که مردم ایران درگذشته علیه آن برخاسته‌‌اند. از حکومت این دودمان عواقب تلخی در تاریخ ما ثبت شده است. از قبل و بعد از کودتای ۱۳۳۲ تقریبا همه نیروهای سیاسی که در دوران پهلوی برای دمکراسی مبارزه کرده‌اند با خشونت سرکوب شده‌اند. البته  آقای رضا پهلوی بارها با صحبت‌هایش نشان داده متعلق به نسل دیگری است. او تکرار می‌کند به‌ حقوق مردم و نظرشان در تعیین سرنوشت جامعه احترام می‌گذارد. گفته است که به مناسبات دموکراتیک در جامعه و در کشورداری گرایش دارد. اما فاصله با پدر و پدربزرگش را به طور روشن بیان نمی‌کند.

صحبت‌های گاهی اوقات متناقضِ آقای رضا پهلوی هاله‌ای از ابهام باقی گذاشته که بالاخره نقشش را در کجا می‌بینند. و این ابهام به بد گمانی دامن می‌زند.

درعین حال بنا به گفته‌ی خودش او طرفدار پادشاهی مطلق نیست و خواهان مشروطه است، مانند انگلیس و سوئد و جاهای دیگر؛ اما  نظرات حلقه‌های طرفدارانش بعضی ‌اوقات ناقض صحبت‌های آقای رضا پهلوی است. درنتیجه  یک روشنگری اساسی  از طرف شخص رضا پهلوی نیاز است تا شاید این ابهامات برطرف شوند.

تجربه‌ی محدود من در صحنه سیاسی استان کبک این است که یکی از دشوارترین کارهای سیاسی جلب اعتماد است، مخصوصاً بین نیروهای سیاسی رقیب. باید زمان صرف کرد، حوصله و سعه‌ی صدر داشت و از توضیح و تلاش برای فهمیدن و فهمیده‌شدن خسته نشد. در کشور خمینی‌زده‌ی ما، کسی که با خدعه‌گری‌اش تیشه اساسی به ریشه اعتماد ملی زد، اعتمادسازی کار دشوارتری است، مخصوصا که زخم‌های ناشی از خشونت حکومت سابق سلطنتی هنوز در خاطره بعضی‌ها برجسته است.

اینکه دیگران چنین و چنان هستند به جای خود چرا «چپ» خودش در مسیر ایجاد یک ائتلاف وسیع جلودار نمی‌شود؟

امیر خدیر: به باور من برخوردهای گاهی تند و کنایه‌آمیز که بعضی از هم‌فکران چپ و جمهوری‌خواه من با توییت‌های سال نو این شش شخصیت داشتند، در وهله اول از روی بی‌اعتمادی نیروهای جمهوری‌خواه نسبت به توان خودمان در ارز اندام و رقابت سیاسی است. درست است که ما نیروهای جمهوری خواه باید اذعان کنیم که الآن در ایران پایگاه اجتماعی گسترده و ارتباط  مستقیم با مبارزین حاضر در صحنه خیابان  نداریم. جریان های سیاسی دیگر هم  ارتباط معنی‌داری ندارند . اما اردوگاه جمهوری‌خواه‌هان، هر چند از لحاظ امکانات مالی و رسانه‌ای ضعیف است، ولی به خاطر محتوای حرکت درون کشور، آرایش قوای فعال‌ترین بخش‌های آن (جنبش دانشجویی، کردستان، ...)  و مطالبات مشهود خیزش، در واقع هژمونی سمبلیک را در سوی خودش دارد.  پس هیچ دلیلی ندارد که جمهوری‌خواهان، از ملی-مذهبی‌ها تا چپ دموکرات، صحنه رویارویی و رقابت اصولی و دموکراتیک را برای تاثیر در شکل‌گیری یک همبستگی عمومی در حمایت از جنبش درون، به دیگرام واگذار کنند.

منظورم این است که ما باید به‌خودمان اعتماد پیدا کنیم تا بتوانیم با تسامح و سعه‌ی صدر انتقاداتمان را از جریانات دیگر، من‌جمله پادشاهی‌خواهان و طرفداران رضا پهلوی، ابراز کنیم ولی در را به روی امکان هماهنگی و همبستگی در عمل باز بگذاریم و در جهت همبستگی کوشش ‌کنیم. لازمه‌ی چنین دیدگاهی این است که ابتدا به ساکن نسبت به این اقدامِ آقای اسماعیلیون، خانم علی‌نژاد و سلبریتی‌ها و آقای رضا پهلوی جبهه نگیریم. منتظر اقدامات بعدی باشیم، روشنگری بخواهیم و انتقاد کنیم ولی با آغوش باز در این برهه زمانی این پیام مثبت را تحویل بگیریم.

آن‌طور که من متوجه شدم، شما می‌گویید بیشتر نیروها چپ طالب ائتلاف هستند اما دو مجموعه هستند که از نظر آنها زیر سؤال قرار دارند؛ یکی مجاهدین و دیگری مشروطه خواهان و سلطنت‌طلبان. آیا این برداشتم درست است؟

امیر خدیر: بله یعنی نسبت به این دو جریان بیشترین جبهه‌گیری‌ها وجود دارد. درنتیجه برای تأکید بر روی هرگونه ائتلاف سیاسی عمیق‌تر تکلیف این دو باید روشن شود. البته مجاهدین تکلیف خودشان را با سال‌ها اصرار به تکروی روشن کرده‌اند ولی آقای رضا پهلوی که اصرار به همکاری وسیع دارد، بخواهیم یا نخواهیم، در این معادله  به‌حساب می‌آید. ممکن است در پایان یک گفت‌وگوی ملیِ همه‌جانبه توافق اصولی برای همکاری خیلی محدود بماند یا اصلان امکان‌پذیر نشود. ولی الزام دموکراتیک دارد که به طور شفاف مذاکره و کوشش برای اتحاد در عمل برای پشتیبانی از جنبش داخل صورت گیرد. 

برخی حملاتی که از چپ وارد می‌شود آنقدر احساسی است که  انگار سمت چپ طیف سیاسی ترسیده است که نکند در سمت راست ائتلافی صورت بگیرد و اینها رهبری حرکات جنبش را به عهده بگیرند و چپ به‌نوعی عقب بماند. نظر شما در این رابطه چیست؟

امیر خدیر: مطمئناً همین است؛ هراس از عقب ماندن از قافله! ولی طبیعتا راهِ حل، برخوردهای فعلی نیست، راه درستش فعال‌تر شدن در ایجاد ارتباط و گفت‌وگو و به چالش کشیدن و انتقاد سازنده کردن است. فکر می‌کنم شاید آقای حامد اسماعیلیون و دوستان دیگر در هنگام ارسال این توئیت مشترک باید دقت بیشتری می‌کردند که به نظر نیاید همه جمع شده‌اند و یک جناح سیاسی را حمایت می‌کنند.

من اگر به‌جای دوستان بودم سعی می‌کردم چهره‌های از دیگر بخش‌های طیف سیاسی، مثل آقای حسن شریعتمداری که شخصیت معتبر و معتدلی است، مهرداد درویش‌پور، یا برخی از چهره‌های معتدل جمهوری‌خواه مثل رضا علیجانی هم در آن میان باشند. متأسفانه این دقت نشد ولی خود این دوستان اعلام کردند انتقادپذیرند.

اصلاً انگار قابلیت ائتلاف در سمت راست طیف سیاسی بیشتر از سمت چپ است. آیا با این برداشت موافقید؟

امیر خدیر: همیشه این‌طور بوده. البته استثنا هم دارد. معمولاً کسانی که در طیف راست جناح‌بندی سیاسی هستند، به‌شدت واقعیت‌گرا هستند و قدرت را به‌طور مجزا یک هدف می‌دانند؛ یعنی هدف آنها کسب قدرت  است. در صورتی که  نیروهای چپ آرمان‌گرا هستند و قدرت برایشان فقط یک وسیله است. البته ما نیروهای چپ هم سراغ داریم که به هر قیمتی می‌کوشند روی قدرت بمانند، ولی درمجموع افراد چپِ آرمان‌گرا قدرت را یک هدف نمی‌بینند و برایشان فقط وسیله است. درنتیجه اصرار زیادی دارند که محتوای کار مطابق آرمان‌هایشان باشد و این امر ائتلاف را برایشان دشوارتر می‌کند.

ما این موضوعات را از امیر خدیری می‌شنویم که سال‌ها در ساختار قدرت به‌عنوان نماینده مجلس و منتخب مردم حضور داشته و این را لمس کرده. ولی طیف چپ اپوزیسیون ایران که هیچ موقع این امکان را نداشته آیا به نظر شما امکان دارد این تجربه را که واقع‌گرایی بخشی از مبارزه سیاسی است، از افرادی مثل شما بگیرد؟

امیر خدیر: گمان می‌کنم دوستان چپ ما و فعالین نامدار جنبش چپ، سکولار و دموکراتیک ایران به این مسئله به‌طور تئوریک واقف‌اند ولی عادت‌ها و ساختار سازمان‌هایشان کار را مشکل می‌کند. اینجاست که ما باید با تواضع بپذیریم که    انقلاب جاری ایران نسبت به گروه‌های معین سیاسی سنتی دست کم بی‌تفاوت است. درنتیجه باید قبول کنیم که دنبال نوع دیگری از حرکت‌های سیاسی در جهت حمایت از جنبش مردم ایران باشیم.

ما نمی‌توانیم بر مبنای همان سنت‌های بوروکراتیک و هیرارکیک (سلسله‌مراتبی) عمل کنیم. اصلاً دنیای مجازی و نوع مبارزات این جوان‌ها که افقی است و عمودی نیست، تعیین‌کننده شکلی است که ما باید دنبالش باشیم. بچه‌ها هم به این موضوع واقف هستند ولی گذار از فرهنگ موجود دشوار است و حساسیتی که نسبت به جریاناتی مثل مجاهدین یا سلطنت‌طلب‌ها وجود دارد، مسیر را ناهموار‌تر می‌کند یعنی بچه‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند و به آن حالت‌های تدافعی برمی‌گردند که اتفاقاً مقداری از آن هم ناشی از احساس ضعف است که باید برطرف شود.

من می‌گویم چپ باید به خودش اعتماد داشته باشد و اگر ما فکر می‌کنیم آرمان‌هایمان خوب است، روزی که همه‌ی گزینه‌ها، از جمله راه حل چپ‌ها در برابر مردم قرار بگیرد اعتماد بخش‌هایی از توده مردم را جذب خواهد کرد.

به‌عنوان سؤال آخر می‌خواهم به کانادا برگردم، لنین در سال ۱۹۱۷ گفت: «حالا مرکز انقلاب به روسیه عقب‌مانده منتقل شده است.» امروز به نظر می‌آید کانادا نقش ویژه‌ای در میان اپوزیسیون ایرانی پیدا کرده است که تظاهرات ۵۰ هزار نفری ایرانیانِ تورنتو یکی از مظاهر آن بود.  نظر شما درباره نقش و تاثیر ایرانیان کانادا در روند تغییر در ایران چیست؟

امیر خدیر: من با ویژه بودن این نقش موافق هستم، البته دلایل بسیار روشنی دارد. مدت‌های زیاد مرکز ثقل لوس‌آنجلس بود یا از بُعد سیاسی‌ واشنگتن و نیویورک و یا در اروپا، پاریس، لندن و برلین بود. عملاً در ۲۰ سال گذشته، به خاطر مناسبات خاص بین کانادا و ایران و امکان مهاجرت ایرانیان جوان و تحصیل کرده به کانادا، اینجا یک نقطه ثقل بسیار قوی شده است و به‌صورت آهنربا یک سری از بهترین نیروهای بالنده اجتماعی، فرهنگی و دانش‌آموخته ایران همچنین بازرگان‌ها و کسانی که توانایی مالی و اقتصادی دارند را به خودش جذب کرده است.

به همین دلایل الآن تورنتو نقش بسیار مهمی دارد و به همین دلیل دوستانی که در تورنتو و مخاطب «هفته» هستند در ترغیب فعالین حامی جنبش انقلابی ایران و فراهم کردن فضایی که جامعه ایرانی تورنتو بتواند این نقش مثبت را بازی کند مسئولیت زیادی دارند. در این میان آقای حامد اسماعیلیون به مسئولیت تاریخی که عملاً در انتظارش است بسیار واقف است. اینکه انتخابش چه خواهد بود شما چند هفته پیش در مجله‌تان گمانه‌زنی کردید و من امیدوارم که این توئیت هم که اول ژانویه منتشر شد نشانی از این باشد که حامد مسئولیت تاریخیِ خود را بپذیرد. ولی این مسئولیت تاریخی احتیاج به دقت‌های سیاسی دارد و آقای اسماعیلیون هیچ‌وقت ادعا نداشته تجربه‌اش را دارد.

تا جایی که من می‌دانم حامد اسماعیلیون هیچ‌وقت ادعای سیاسی بودن به معنای کنشگر یا رهبر سیاسی را نداشته و این تواضع را هم دارد که آن را به زبان آورد. یکی از دوستان ما همین سه روز پیش برای انجام یک مصاحبه در رابطه با همین توییت، حداقل با ۱۵ نفر از دوستان و مرتبطان با جریانات مختلف مشورت کرد تا مطمئن شود موضع غیرسازنده نداشته باشد.  منظورم این‌ست که در عرصه سیاسی ایران، با پیچیدگی‌های عجیب و غریبی که حاصل شرایط منحصر به فرد ایران در ژئوپولیتیک منطقه است، موضع‌گیری کلان سیاسی دقت زیاد می‌طلبد. با این اتفاقی که افتاده یعنی هم‌سویی او در آن توییت‌ها با آقای رضا پهلوی بیش از پیش این وظیفه را به عهده ایشان گذاشته. احساس می‌کنم که آقای اسماعیلیون باید هرچه زودتر آن رایزنی‌ها و مشورت‌ها را با همه جناح‌های سیاسی انجام دهد. ایشان می‌تواند با دقت لازم باعث همسویی هر چه بیشتر و ایجاد یک تعادل فراگروهی گردد تا جریانات مختلف سیاسی بتوانند با حفظ اختلافات اصولی و دموکراتیک خود، برای حمایت از جنبش در کنار هم قرار گیرند و هماهنگی لازم را انجام دهند. جنبش انقلابی مردم ایران به همه حامیان خودش در خارج از کشور احتیاج دارد.

دکتر امیر خدیر بسیار از شما سپاسگزارم.

برچسب ها:

ارسال نظرات