از نمایندگانی که کرسیشان را نه به اعتبار رأی مردم بلکه از قِبَل سرسپردگی به دستگاهِ زر و زور دارند، انتظار دیگری نمیرود. تکلیف شریعتمداری کیهان، این هیزمکش حقیر شیطان نیز روشن است. «روزینامه»ی او حتی یک روز هم بدون تزریق پولِ خونِ ملت دوام نمیآورد، پس باید برای اعدام کودکان و جوانان و بهترینهای این سرزمین سینهچاک کند. دستگاه عریض و طویل روحانیتِ شیعه نیز، از چند صدای جستهوگریخته که بگذریم، در خاموشی مرگ است. بیتردید روحانیون شیعه میدانند که احکام صادره، بهویژه احکام اعدام، نه با شرع و نه با قانون، قابل توجیه نیستند اما به خاطر نان یا از ترس جان خفقان گرفتهاند. و دستگاه قضایِ سراپا فاسد جمهوری اسلامی که تاروپودش به خون جوانان این سرزمین آغشته است لگامگسیخته و برای دختران و پسران سرزمینمان احکام ضدانسانی صادر میکند. بهاصطلاح «قضاتی» که روحشان را به شیطان فروختهاند به خوشرقصی دربرابر رهبر مشغول هستند. پرستارانِ مردمی زیر شکنجه کشته میشوند و خوشنامترین پزشکان به اعدام محکوم میشوند.
کهندیار اسیر تاریکیست اما میدانیم که یلدا را نیز پایانیست؛ ایزد مهر متولد میشود تا از پیمانی که با نور بستهایم نگهبانی کند. یادمان باشد ما نیز پیمان بستهایم؛ همان روز که دیو شب، مهسای جوان را به خون نشاند و ما دستدردست هم از جا برخاستیم، دستهای درهمنهادهی ما پیمانمان بود. فراموشی تاریکیست و اگر پیمان خود را فراموش کنیم ایزدِ مهر را در جدال با تاریکی تنها گذاشتهایم و خود تنها ماندهایم.
جوانان دربند، این سربازانِ خطِ مقدمِ جبههی «زن زندگی آزادی» شایسته وفاداری ما به پیمانی که با ایشان بستیم، هستند. خاموشی ما تنگتر شدن بندها به دستوپا و سر و گردن آنهاست.
اعدامها باید متوقف شوند و زندانیان باید آزاد شوند و تا لحظهی آزادی آخرین جوانمان سکوت جایز نخواهد بود.
فراموشی دور باد! سرمای سکوت دور باد!
*عبارت «گاوگندچالهدهان» برگرفته از شعر «با چشمها» از شاملو است: هر گاوگند چالهدهانی آتشفشان روشن خشمی شد...
ارسال نظرات