به گزارش هفته، به نقل از theconcordian، سالن مطالعات اسلامی در بالای کتابخانه است، ولی چندان ساکت نیست. کسانی که آن جا هستند با هم حرف میزنند و میخندند و غذا میخورند. در این جا، سونیا نوری و شیدا موسوی، دانشجویان سال دوم علوم سیاسی در دانشگاه مکگیل، با یکی از دوستانشان درباره انقلابی که در ایران جریان دارد به فارسی با هم گفتوگو میکنند.
شیدا میگوید که وقتی با خانوادهام حرف میزنم درباره شعر فارسی و غذاهای ایرانی حرف میزنیم که برایم پرمعنا هستند.
با این حال، در شرایط فعلی، این دو دانشجو دغدغه هویت ایرانی خود را دارند.
شیدا و سونیا هر دو در کودکی از ایران به کانادا مهاجرت کردند. آنها از بنیانگذاران ائتلاف مکگیل برای حقوق بشر در ایران (CIHRM) هستند. این ائتلاف گروهی است که اخیرا برای گردهمایی جامعه ایرانی مکگیل برای برگزاری مراسمهایی همصدا با ایرانیان درونمرز شکل گرفته است.
سه ماه است که اعتراضات سراسری کوی و برزن ایران را درنوردیده است -اعتراضاتی که پاسخش از سوی جمهوری اسلامی جز سرکوب گسترده و کشتن صدها نفر و زندانی کردن هزاران تن چیز دیگری نبوده است. در این میان حتی ۲۱ نفر هم به اتهام افساد فی الارض و محاربه با خدا در خطر اعداماند.
شیدا و سونیا دلنگران نظارهگر رویدادهای ایران از راه دورند. شیدا میگوید که دور بودن از میهن در این شرایط بسیار سخت و ناراحتکننده است. سونیا هم میگوید که اعتراضات در ایران جریان دارد و ما نمیخواهیم که این شعله در مکگیل و مونترال خاموش گردد.
سونیا یکساله بود که خانوادهاش به کانادا مهاجرت کردند و شیدا پنج ساله. در همه این سالها این دو نظارهگر ستمی که بر خانوادههایشان در ایران میرود بودهاند. با این حال، آنها در فرهنگ ایرانی و آیینها و سنتهای بالنده آن بزرگ شدند.
شیدا ولی در آغاز میخواسته است که به میراث ایرانیاش پشت کند، ولی در سالهای اخیر این رویهاش را عوض کرده و کوشیده است تا راهی برای پیوند آن با هویت کاناداییاش بیابد. او خود میگوید که مهاجرت خیلی چیزها را از آدم میگیرد و این میتواند فرهنگ باشد یا زبان. شیدا و سونیا در این هفتهها کوشیدهاند تا هویت ایرانیشان را بیشتر برکشند و به آن ببالند.
فورا فریدونی هم از انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه کنکوردیا (ISACU) و از بنیانگذاران سازمان زن-زندگی-آزادی مونترال (WLFM) است. او شش سال پیش از ایران مهاجرت کرده و اکنون در دانشگاه کنکوردیا در رشته روانشناسی تحصیل میکند. او میگوید که ناآرامی در ایران او را مضطرب و افسرده کرده است: «خانواده من در خیابان هستند. دوستان من در خیاباناند. ما فقط میتوانیم صدای آنها باشیم. کار دیگری نمیتوانیم بکنیم که این واقعا ملالآور است.»
دریا الماسی هم یکی از دوطلبان انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه کنکوردیا و سازمان زن-زندگی-آزادی است. او میگوید نسبت به کسانی که پشت سر گذاشتهایم احساس گناه داریم.
دریا پنج سال پیش برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری در رشته جامعهشناسی در کنکوردیا از ایران مهاجرت کرد. او میافزاید که من در جستوجوی آزادی به این جا آمدم. اما این ایده که من به این جا آمدهام و اکنون آزادم و میتوانم به تنهایی زندگیام را بگذرانم، هرگز محقق نشد. ما همیشه به ریشههای خود در خانه گره خوردهایم. اکنون که کشور ما در حال گذر از یک انقلاب، با کشتار و نقض باور نکردنی حقوق بشر، است ما دوباره خود را بحبوحه یک جنگ یافتهایم.
شایان اصغریان، رئیس انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه کنکوردیا، هم همین احساسات را تجربه کرده است. شایان به تحصیل علوم سیاسی و ایرانشناسی میپردازد و در فرهنگ ایرانی بزرگ شده و هنوز هم در ایران عزیزانی دارد. او میگوید که پنجشنبهای که گذشت تمام شب را بیدار بودم. ۲۱ بار با یکی از دوستانم تماس گرفتم که جواب نداد، چرا که اینترنت مختل بود.
به گفته شایان، دانشجویان مرکز ثقل این خیزشاند. او میافزاید: «زمانی که در دانشگاه اتفاقی میافند، روی ما تأثیر دارد. وقتی فردی هم سن و سال ما به قتل میرسد، این مستقیما روی ما تأثیر میگذارد. مثلا مهسا، او میتوانست دانشجو باشد. او میتوانست این جا باشد و درباره موضوعی کاملا متفاوت با ما صحبت کند.»
او تنها دانشجوی ایرانی نیست که این روزها خوابش نمیبرد. پویا که در مقطع کارشناسی ارشد در رشته رایانه در کنکوردیا درس میخواند به دلایل امنیتی نام خانوادگیاش را بر زبان نمیآورد. او در زمستان ۲۰۲۱ به مونترال آمده است. دوستان و خانواده او هنوز در ایراناند و بسیاری از آنها هم برای اعتراض به خیابانها میروند.
او میگوید که چند تن از بهترین دوستانم در آن جا در میدان مبارزهاند. زمانی که رژیم وحشیانه معترضان را میکشد، خواب به چشمانم نمیآید و تنها امیدوارم که از این مهلکه نجات یابند.
پویا دلش برای خانوادهاش تنگ شده اما اگر به ایران برگردد باید به سربازی برود. برنامه او این است که قبل از بازگشت به ایران اقامت دائم کانادا را بگیرد. با این حال، پویا امیدوار است که این جنبش به سرانجام برسد و رژیم عوض شود. او میگوید: «فقط در آن زمان میتوانیم بگوییم، زنده ماندهایم. آن زمان است که مردم میتوانند کار کنند و با هم زندگی را پیش ببرند و پیشرفت کنند. فقط در این صورت است که میتوانیم تصمیم بگیریم.»
در این رابطه بیشتر بخوانید:
|
ارسال نظرات