لوا بناپارت، رستوران‌دار موفق ایرانی-کانادایی:

چقدر خوش‌شانس بودیم که از جمهوری اسلامی گریختیم!

چقدر خوش‌شانس بودیم که از جمهوری اسلامی گریختیم!

«خوشگلی‌ام از ایران و نیز بولیوی است - من با کفش پاشنه‌دار و ناخن‌های لاک‌زده از مادر زاده شدم! بخش سیاسی و اجتماعیِ من بسیار کانادایی است و این موضوع توانایی کنار آمدن با گروه‌های مختلف مردم از ملیت‌ها، فرهنگ‌ها و مذاهب گوناگون را به من داده است.»

به گزارش هفته و به نقل از ET Canada، همین روحیه‌ اجتماعی است که به لوا بناپارت، ایرانی-کانادایی، و همسرش لامار کمک کرده است تا یک امپراتوری از رستوران‌ها در امتداد خیابان معروف کینگِ چارلستون آمریکا بسازند، جایی که برندهای معروفی در آن فرمانروایی دارند.

لوا همواره به خود یادآوری می‌کند که چقدر خوش‌شانس بوده که توانسته است چنین زندگی‌ای برای خود دست و پا کند.

والدین لوا که در بحبوحه ناآرامی‌های سیاسی و اجتماعی تمایلی به تشکیل خانواده نداشتند، در سال ۱۹۷۸ ایران را به مقصد هند ترک کردند. شکل‌گیری جمهوری اسلامی که پادشاهی را در ایران برانداخت، آنها را به این باور رساند که برای همیشه با ایران وداع کنند. چنین، آنان به کانادا آمدند و در وینیپگ زندگی جدیدی را بنیان گذاشتند.

پای پدر که برای کار به بولیوی باز شد، سبب شد که لوا نیز مدتی را در آن جا بگذراند. او می‌گوید: «هر چیزی که زندگی امروز مرا شکل داده است به این مربوط می‌شود که ما ایران را به خاطر جمهوری اسلامی ترک گفتیم. هر وعده‌ غذایی که با هم می‌خوردیم به این فکر می‌کردیم که چقدر خوشبختیم که این جا هستیم، در حالی که خویشان ما هنوز در ایرانِ تحت سیطره‌ رژیم اسلامی بودند. من فقط دو بار پدربزرگ و مادربزرگم را دیده‌ام و از این که خانه‌ آن‌ها چه بویی می‌تواند داشته باشد هیچ تصوری ندارم. با این حال، ایران با وجود من تنیده و مرا شکل داده است. نه این که آن جا بوده باشم، ولی همواره می‌دانستم که در ایران خانواده دارم.»

او درباره اعتراضات سراسری در ایران برای برانداختن جمهوری اسلامی می‌گوید که دیدن آن چه در خیابان‌های ایران می‌گذرد بسیار سخت است. شب که در رختخواب دراز می‌کشم گریه می‌کنم و به این فکر می‌کنم که اگر با پسرم آن جا بودم چه می‌شد؟! خیلی از ما از ایرانِ جمهوری اسلامی گریختیم، ولی خیلی‌ها هم نتوانستند.

با این که خانواده لوا از وحشت این جمهوری فرار کردند، با این حال فرهنگ ایرانی خود را زنده نگه داشته‌اند. اشتیاق لوا به غذا و مهمان‌نوازی برآمده از فرهنگ ایرانی است. لوا آخر هفته‌ها ساعت ۷ صبح برمی‌خیزد تا به مادرش برای درست کردن غذاهای خوشمزه برای یک مهمانی ایرانی کمک کند.

لوا همچنان فارسی حرف می‌زند و سال نو ایرانی، نوروز، را با لامار و پسر چهار ساله‌اش، لامار جونیور، جشن می‌گیرد.

به گزارش تارنمای bravotv، لوا بناپارت چهار رستوران در خیابان کینگ چارلستون آمریکا دارد، اما همه پیش‌خدمت‌های شهر می‌خواهند که در داغ‌ترین باشگاه شبانه‌اش، «ریپابلیک»، که مهمانی‌های پرجنب‌وجوشی در آن برگزار می‌شود، کار کنند.

لوا کارکنان مجردِ جوان و پرشور خود را در زمینه‌های عشق، درگیری‌های عاطفی، آرایش، جدایی و ... راهنمایی می‌کند، و در حالی که همه کوشش خود را می‌کند تا با عقلانیت با کارکنان غیر قابل پیش‌بینی‌اش برخورد کند، اما هرگز در گرفتن تصمیم‌های دشواری که می‌تواند کارکنانش را تحت تأثیر قرار دهد تردیدی به خود راه نمی‌دهد. کوشش لوا همواره در این بوده است که تعادلی میان زندگی شخصی و مسئولیت‌های کاری‌اش برقرار کند.

لوا معترف است که نخستین سفرش از کانادا به چارلستون یک شوک فرهنگی برایش بوده است. او در آن جا با لامار که در کار املاک بود آشنا می‌شود که پس از مدتی با هم ملک می‌خرند و پس از ازدواجشان در ۲۰۱۳ ریپابلیک را افتتاح می‌کند که پس از پنج سال سه رستوران دیگر را هم آنها افتتاح می‌کنند.

او می‌گوید که در دو سال اولی که مادر شده است از کار دست کشیده تا همه وقتش را با فرزندش بگذراند و چنین به شوهرش مسئولیت‌های بیشتری در بیرون از خانه واگذار کرده است. او خاطرنشان می‌کند که این نتیجه همکاری من و همسرم است که ریپابلیک را چنین موفق کرده است.

لوا می‌گوید که مردم می‌توانند در هر جایی جشن بگیرند، اما دلیل موفقیت ما این است که همیشه مطمئن می‌شویم که به همه خوش می‌گذرد. کارکنان ما جذاب، زیبا و خوش‌اخلاق‌اند و در عین حال، لبخند به لب و شخصیت‌های بزرگی دارند.

با این همه مشغله، باز لوا هنوز احتمال افتتاح رستوران‌های بیشتری را رد نمی‌کند و آرزویش باز کردن رستوران در کاناداست.

 

 

در این‌باره بیشتر بخوانید:

 

ارسال نظرات