زهرا صالحی|
این گروه با تلاش خانم دکتر هانا مختاری در برخی از مناطق مرزی و محروم ایران به حمایت از کودکان در جهت فراهمکردن شرایط بهتر تحصیل و زندگی میپردازد. کودکانی که نبود امکانات مناسب، تعداد زیادی از آنها و خانوادههایشان را در جستجوی کار، راهی شهرهای بزرگتر میکند و به معضل افزایش کودکان کار دامن بیشتر میزند.
با خانم دکتر هانا مختاری دربارهٔ چگونگی شکلگیری ایده تشکیل این گروه به گفتوگو نشستیم.
به نظر میآید ریشههای ایده گروه «ایران را تنها نمیگذاریم» را باید در ایران جستجو کرد. هانا مختاری دربارهٔ چگونگی شروع فعالیتهایش در این زمینه میگوید: «زمانی که در بیمارستان شرکت نفت در ایران کار میکردم، همراه دیگر همکاران پزشک، یک گروه کوچک جهت کمک به کودکان و خانوادههایی که از نزدیک میشناختیم تشکیل دادیم. برخی از آنها پرسنل بیمارستان بودند که شرایط زندگی خوبی نداشتند و یا خانوادههایی که بیسرپرست بودند. بعد که زلزلهٔ کرمانشاه اتفاق افتاد با تعدادی از همکاران بهتناوب به کرمانشاه میرفتیم. درآنجا شرایط را که دیدیم و اینکه کمکرسانیهای دولتی خیلی نامنظم و بیبرنامه صورت میگرفت. بنابراین تصمیم گرفتیم خودمان کمکها را جمعآوری و حتی ارسال کنیم. در طول زمان، این به یک گروه منسجمتر و بزرگتر تبدیل شد و در حال حاضر این گروه حدود ۱۶۰ نفر عضو دارد و افراد فقط از صنف پزشکان جامعه نیستند بلکه کسانی هستند که علاقهمند به کمککردن و یاریرسانی هستند. ما در سالهای اول شکلگیری گروه، بهصورت حضوری به مناطق موردنظر میرفتیم ولی فعالیتها که گسترش پیدا کرد، حضور مستقیم افراد در مناطق سختتر و پیچیدهتر شد. در نتیجه یک سری افراد را جذب کردیم که بهصورت رابط عمل میکردند بین ما و افرادی که در مناطق مختلف کرمانشاه یا سیستان و بلوچستان بودند و در طول زمان این تبدیل شد به یک شبکهای از رابطها.»
فعالیت گروه «ایران را تنها نمیگذاریم» در سالهای اولیه اقامت دکتر مختاری در کانادا شروع شد. او میگوید کمکرسانی به اقشار محروم از دغدغههای همیشگیاش بوده و هست. دکتر هانا مختاری معتقد است گرچه با ارسال کمک مالی از کانادا به ایران نمیتوان تمامی مناطق محروم را از محرومیت نجات داد بویژه که معمولا مبالغ ارسالی معمولا زیاد نیست اما – این دکتر و تلاشگر اجتماعی تاکید میکند- گاهی با همان مبلغ دلاری اندک، نیازهای اصلی کودکی در یک منطقه محروم تأمین میشود تا او به درس خواندن خود ادامه بدهد.
درباره دکتر هانا مختاری هانا (زهرا) مختاری پزشکی عمومی را در اصفهان گذرانده. تخصص در بیماریهای عفونی را از دانشگاه شهید بهشتی گرفته و در پاریس فلوشیپ HIV و دیپلم عفونت در بیماران نقص ایمنی را گذرانده است. در چندین بیمارستان تخصصی و فوقتخصصی در ایران کارکرده. از سال ۲۰۱۵ ساکن کانادا است گرچه در این سالها بهدفعات به ایران سفرکرده و سالانه چند ماه در میدان کاری خود در ایران فعال بوده است. در حال حاضر در تخصص «فمیلی» در مک گیل مشغول فعالیت هستم. اودرباره تلاشهای اجتماعی خود میگوید: «فعالیت اجتماعی خود را تقریباً همزمان با پایان تحصیلات و شروع به کارم بهصورت راهاندازی گروههای کمک به آسیبدیدگان سوانح طبیعی و کمک به محرومان جامعه ایرانی آغاز کردهام ولی بهعنوان یک زن، یک مادر و یک فعال اجتماعی، همواره دغدغه سلامتی روحی جامعهام را نیز داشتهام. معتقدم جامعهای که از جهت معنوی فقیر نگهداشته شده است، به همان اندازه یا حتی بیشتر از نیاز مادی به اغنای فرهنگی محتاج است. در جامعه ایرانی باتوجهبه مشکلات و ناهنجاریهای فرهنگی و گاهی قانونی متأسفانه حقوق زنان بهدرستی به رسمیت شناخته نمیشود و من معتقدم راه غلبه بر این مشکل، اعتلای فرهنگ احترام به حقوق انسانها و برابری جنسیتی در جامعه ایرانی است، راهی که همچنان موانع زیادی در مسیر دارد. امید دارم که بهعنوان فردی از جامعه با دغدغه بهبود شرایط زندگی برای زنان و دختران همزبانم، با برداشتن سنگی در این مسیر دشوار راه را برای آیندگان هموارتر کنم. ایمان دارم که زنان سرزمین من روزی رنگ امنیت و برابری را خواهند دید اگر تکتک ما، از مرد و زن و از پیر و جوان، خواهان روشنکردن این مسیر تاریک برای فرزندانمان باشیم.» |
درباره راهاندازی گروه «ایران را تنها نمیگذاریم» دکتر مختاری میگوید که بعد از ورود به مونترال ایده را با دوستان و آشنایان اطرافش درمیان گذاشته و شروع به فعالیت برای شکلدهی این گروه کرده و در حال حاضر این گروه در تلگرام بیش از ۹۰ نفر عضو دارد.
هانا مختاری دربارهٔ نحوه استفاده از کمکهایی که جمع آوری میشود چنین گفت: «اگر کسی بخواهد مبلغی که اهدا میکند صرف کار بهخصوصی شود، این کار را خواهیم کرد. در غیر این صورت همه کمکها را در قالب همان گروه بزرگتر که از قبل عضوش بودم، هزینه خواهد شد که تمرکزش بر کمک به کودکان مناطق محروم سیستان بلوچستان و قسمتهایی از کرمانشاه و بچههای کُرد است که سرپرست آنها در جریان کولبران کشته یا ازکارافتاده میشوند. هدف اصلی این گروه کمک به تحصیل کودکان در مناطق محروم است که بتوانند درس بخوانند و آینده بهتری داشته باشند.»
دکتر مختاری به این نکته اشاره کرد که ممکن است بنا به زمان و شرایط، گروهِ هدف برای کوتاهمدت تغییر کند. بهعنوانمثال در زمان کرونا، این کمکها به کارگران روزمزدی که به علت کرونا بیکار شده بودند اختصاص پیدا کرد. بهطوری که بتوانند نیازهای روزمرهی خود را برطرف کنند و یا کودکانِ کار که در شهرها به علت کرونا و یا به علل دیگر از کار بیکار شده بودند.
او دربارهی اینکه این کودکان و خانوادهها بر چه اساسی انتخاب میشوند میگوید: «وقتی گروه کوچک بود خیلی کار سختی نبود چون چند نفر از افراد گروه به مناطق مختلف میرفتند و مشاهده میکردند که مثلاً یک روستا مدرسه ندارد، یا خانهها کپری است و یا امکانات پایین است و کمک را به آنجا هدایت میکردیم اما گروه که بزرگتر شد این کار توسط رابطها انجام میشود که بهصورت شبکهای کار میکنند. اکثر رابطهای ما معلمهای مدارس هستند و یا افرادی هستند که خودشان علاقه دارند و وقت میگذارند کودکانی را پیدا میکنند که نیازمندیهای جدی دارند و گروه هدف ما هستند.»
او در خصوص اهمیت کارهای خیریه برای جامعه و تأثیر آن در اجتماع چنین توضیح میدهد: «این جریان هم بُعد شخصی دارد و هم بُعد اجتماعی. در بعد شخصی این است که هر کس یک اعتقادی دارد و یک هدفی را برای زندگی در نظر گرفته است. من هدفم این است که بتوانم کمک کنم و مفید باشم. یکی از آرزوهای من این است که روزی بتوانیم یک مرکز حمایت از کودکان بیسرپرست در ایران داشته باشیم. من فکر میکنم قشنگترین هدف این است که تو بتوانی فایدهای برای کس دیگری داشته باشی چون بدون این، زندگی فقط روزمرگیهای تکراری است. وقتی نقش مثبتی در زندگی فرد دیگری داری، زندگیات معنیدارتر میشود. از بعد اجتماعی هم فکر میکنم بالاخره همهٔ انسانها حق دارند از یک حداقلی از زندگی برخوردار باشند. متأسفانه خیلی از بچههای مملکت ما از یک استاندارد حداقلی در زندگی هم برخوردار نیستند و این خیلی جای تأسف دارد و ناراحتکننده است. چقدر خوب است که انسان اگر دستش میرسد کاری بکند. کمککردن همیشه مالی نیست، همیشه هم قرار نیست مبلغ هنگفتی باشد. ولی نشاندهنده این است که من دغدغهی آدمهای دیگر را دارم.»
«و در پایان باید بگویم که ما دو فعالیت جالب در گروهمان داریم که من دوست دارم بر آنها هم تاکید کنم، یکی خرید بُز است برای خانوادهها، باتوجهبه اینکه این مناطق بی آبوعلف هستند. نگهداری از هر حیوانی آسان نیست. ما آدمهایی را پیدا میکنیم که نذر دارند و باید گوسفندقربانی کنند، به آنها پیشنهاد میکنیم به جای قربانی کردن گوسفند یک بز بخرند و به در مناطق محروم به یک خانواده اهدا کنند. این بزها دو خاصیت دارند. یکی این است که برای بچهها مثل حیوان خانگی هستند و درعینحال شیر میدهند و زادوولد میکنند که این یک ایدهٔ قشنگی بود. از طرفی چون در آن مناطق سبزه و علف هم بهسختی پیدا میشود، ما هرچند وقت یکبار برای آنها سبزه و علف هم میبریم. با این کار هم بزها میتوانند بیشتر تغذیه کنند و هم این که بهنوعی ما ارتباطمان را با خانوادهها قطع نکردیم و میتوانیم ببینیم که اوضاع در آن خانواده چگونه است.»
در انتها دکتر مختاری با اشاره به این نکته که گروه در فعالیتهای متفاوتی مانند مدرسهسازی هم سهیم است افزود: «لازم به ذکر است که این کار جز با کمک خیّرهای مدرسهساز امکانپذیر نیست. نهایت سعی در گروه کوچک ما رساندن کمک به کودکان و خانوادههای محروم به طور مستقیم و به شکل مداوم است. به این امید که گروه هدف ما، خود را تنها و به خود رها شده در میان سختیها و فقر و تنگدستی نبیند و به مرور به اتکا به خود برسد.»
در اینباره بیشتر بخوانید:
|
ارسال نظرات