همه ما شاهد، پیشرفتها، تغییرات مثبت، ترقی و مدرن شدن جامعه مونترال استیم. درین حرکت با ارزش در کنار مردم کانادا مهاجران نیز سهم بهسزائی دارند. مهاجران از بد روزگار مجبور به ترک سرزمینهای آبائیشان گردیده، زندهگی را دراینجا از نو شروع نمودهاند؛ بدین معنی که زمان از دست رفته را جبران و برای رسیدن به اهداف و آرزوهای ناتمام خویش سخت تلاش نموده و مینمایند.
تا جایی که دیده شده مهاجران افغان با رسیدن به کانادا به درس، تحصیل و کارهای شاقه پرداخته خویش را به مدارج عالی تحصیلی، مسلکی و کاری رسانیدهاند.
جناب «مصطفی حبیب» جوانی فعال و پرتلاش افغان که از موقع آمدنش به شهر مونترال چند مدرک تحصیلی به دست آورده و کار مینماید، مدارک معتبر و عالی تحصیلی، مصروفیت و شغل مورد طرف توجه و باارزش دارد. «هفته» صحبتهای با موصوف داشت که تقدیم شما عزیزان میگردد:
او در معرفی خودش چنین میگوید:
در سال ۱۳۵۱ خورشیدی در منطقه خوشحال خان مینه مربوط ناحیه پنجم شهر کابل متولد شدم. دوره ابتدائیه را در لیسه افشار درس خواندم. دوره متوسطه دو سال در مکتب تجربوی سید جمالالدین و یک سال در لیسه عالی حبیبیه تحصیل نمودم.
بنا بر تغییرات سیاسی، گیر گرفت و زندانی نمودن مردم توسط رژیم حاکم آن وقت (رژیم کمونیستی)، برای حفظ جان و بقای زندهگی، ما نیز مانند سایر هموطنان خویش ترک دیار نمودیم.
پدرم غلام حسن حبیب نام دارد از جمله کسانی است که مدت سیسال در دستگاه تلگرام وزارت مخابرات ایفای وظیفه مینمود بعد از تقاعدی هم دست از کار نگرفت به حیث منیجر در فابریکه وطن پلاستیک مصروف کار شد.
ترک دیار و مهاجرت دائمی
جداشدن از وطن، مردم، خانه و کاشانه، فاصله گرفتن از فرهنگ و خاطرات شیرین وطن کار ساده و آسان نیست؛ سالها از آن ایام گذشت اما اثرات جدائی و دوری از میهن هنوز هم بهمانند زخمی بیدرمان بر دل ما نشسته و تازه است.
والدینم با عدهی از فامیل ما در سال ۱۹۸۷ میلادی از وطن برآمدند، ما به تعقیب آنها کابل را ترک نموده راهی هندوستان شدیم. برادر بزرگ ما در سال ۱۹۷۹در کابل لادرک و غیب شد.
سال ۱۹۹۲ با والدینم، یک خواهر و یک برادرم از آلمان به کانادا رسیدیم. دو خواهر و یک برادرم در آلمان و برادر بزرگم با یک خواهرم در امریکا زندهگی مینمایند.
با کمال تأسف مادرم در سال ۱۹۹۵ در شهر لاوال ولایت کبِک چشم از دنیا بست و پدر بزرگوارم در سال ۲۰۱۶ وفات کرد، خداوند مغفرتشان کند.
ما جمعاً ۴ برادر و ۵ خواهر استیم. من کوچکترین عضو فامیل استم.
دوره تحصیلات در ایالت کِبک مونترال
سال ۱۹۹۲ به شهر مونترال کانادا مهاجر شدیم. آن زمان شانزدهساله بودم. ابتدا شامل کورسهای لسان شدم، بعد وارد مکتب متوسطه گردیده، تحصیلاتم را در کالج «مونتموراسی» در «سوشیال ساینس» رشته عمومی به پایان رساندم.
علاقهمند رشته کامپیوتر بودم مدت دو نیمسال در یونیورسیتی «کانکوردیا» در رشته کامپیوتر ساینس درس خواندم که شامل رشته عمومی است.
بار دیگر تمایلم طرف رشته پروگرامینگ گردید مدت دو سال درین رشته نیز تحصیل کردم و دیپلمم را در سال ۱۹۹۹ میلادی ازین بخش به دست آوردم. دوره ستاژ در «ای بیام» گذراندم. در سال ۱۹۹۹ طور رسمی مرا پذیرفتند و شامل کار شده ۱۲ سال در آن کمپی کار کردم. بعد مدت ۸ سال در کمپنی کِبکی در بانک فرانسوی بنام؛
در رشتهٔ؛ Société Générale
Consultant in Management and Information Technology
مصروفیت داشتم. یک سال در بانک «دِژغدن» و چند جای دیگر هم کار نمودم. در مجموع مدت ۲۳ سال در رشته «کامپیوتر تکنولوژی» مصروف کار بودم.
چرا به مسلک رهنمای معاملات املاک روی آوردید؟
مصطفی حبیب: در رشته رهنمای معاملات یا مشاور املاک از قدیم علاقهمند بودم بنآء در سال ۲۰۱۶ به آموزش آن در کالج «اِمو بلیی- لاوال» شروع و مدرک آن را بدست آوردم. فعلاً در مترو «کوت ویرتو _ بلوار سن لوران_ کمپنی بلوار» مصروف همین کار هستم.
اینکه چرا تمایل به این کار پیدا کردم این بود که؛ وضعیت هموطنان و کار مشقتبار آنها و از سوی دیگر عاید به دست آمدهشان که بیشتر به کرایه میرود را دیده احساس نمودم تا کمکی برایشان انجام دهم تا بهجای پرداخت کرایه ماهانه بتوانند با همان مبلغ قسط یا (پیمنت) یک خانه را پرداخت نمایند.
وقتی وطنداران ما به دفتر ما مراجعه میکنند، ابتدا شرایط و قانون خرید املاک را برایشان توضیح و تشریح داده اگر واجد شرایط بودند و مدارک قانونی خرید را بدست داشتند دست بکار میشوم و ملکیت برایشان خریداری میکنم. اگر واجد شرایط نبودند برایشان شرایط خرید را توضیح نموده تا اسناد خویش را تا ۶ ماه کامل ساخته مراجعه نمایند.
واجد شرایط بودن اینکه؛ «کریدتشان درست باشد، قرضه نگیرند، موتر خرید نکنند». تا جایی که به یاد دارم مشتریانی که قبلآ آمده بودند، اسناد لازم را تکمیل و دوباره مراجعه کرده ملکیت خریداری نمودند.
از اوایل رسیدنم در شهر مونترال یاد کنم
وقتی وارد شهر مونترال شدم سه چهار ماه اول برایم زیاد سخت و تلخ گذشت. چون یک نوجوان ۱۶–۱۷ سالهی بیش نبودم. مهاجرت، تنهای، نابلدی به این شهر، دوری از فامیل که در آلمان بودند، ناآشنائی با زبان انگلیسی و فرانسوی و دلیل مهمتر اینکه تعداد افغانهای عزیز ما درین شهر خیلی کم بود. حس افسردهگی و ناامیدی برایم ایجاد شد.
شروع درس و تحصیل مرا زیاد امیدوار ساخت، علاوتآ آموختن دو لسان برایم کمک کرد تا دورهی متوسطه مکتب را به اتمام برسانم.
درباره جامعه کانادا چی نظر دارید؟
مصطفی حبیب: کانادا یکی از کشورهای پیشرفتهی جهان است. شرایط کار، تحصیل و زیستن؛ بدون تبعیض برای همه شهروندان (کانادائی و مهاجرین) مهیاست.
از دید من کانادا بهترین کشور جهان است تا جایی که اطلاع دارم پرداخت پول بیمه و تحصیل در بسیاری از کشورهای جهان گزاف و کمرشکن است. درحالیکه زمینه تحصیل در کانادا برای اتباع این کشور و سایر دانشآموزان به وجه احسن مهیاست.
یونیورسیتیهای کانادا از پیشرفتهترین مراکز آموزشی در سطح جهان بوده از شهرت زیادی برخوردار است. طور مثال؛ یونیورسیتی مک گیل؛ در رشته طب، یونیورسیتی کانکوردیا در رشته ساینس و انجنیری، یونیورسیتی واترلو و…بیشتر محصلین از دیگر کشورها برای درس به یونیورسیتیهای کانادا میآیند.
کانادا فرهنگ بالا دارد و مونترال را بهترین شهر فرهنگی کانادا مینامند.
اگر تجارب خویش را با جوانان در میان بگذارید چگونه خواهید گفت؟
مصطفی حبیب: جوانان را همیشه تشویق به درس و تحصیل کرده، میگویم که یک مسلک بیاموزند تا آیندهشان تضمین شود. اینجا امکان ندارد کسی گرسنه بماند و سقفی برای پناه نداشته باشد، چون تمام امکانات آهسته آهسته فراهم میگردد. بهتر است تحصیل نمود و خود را به یک مرحلهی رساند. همین مشاوره و پیشنهادم به جوانان و بهخصوص تازهواردهاست.
وقتی ما به کانادا آمدیم تعداد افغانها کم و کسی نبود به ما مشورت دهد و راهنمای کند یا بهاصطلاح (راه و چاه) را نشان دهد. من از چنین مرحله گذشتم تا اینجا رسیدم.
اگر کمککنندهی فامیل خویش نگردیدیم، بار دوششان نیز نبودیم. من مشوق و مشورت دهندهی داشتم. برادر بزرگم بود. از او سپاسگزارم.
به فرهنگ افغانیت خویش را احترام بگذارند و آن را رشد دهند و فراموش نکنند.
به جامعه افغانها در این شهر، پیشنهاد یا پیامی اگر دارید لطف نموده ارائه کنید؟
مصطفی حبیب: ۱) تا جای که دیده شده هموطنان بزرگسال افغان (پدرها و مادرها) در حال انزوا بسر میبرند. آنهای کسانیاند که در داخل افغانستان تا رسیدن به کانادا روزگار سخت و دشواری را سپری نموده، تا فرزندانشان صاحب کسب و کمال گردیده است. اما در مرحلهی کهنسالی گوشهگیر و افسرده شدهاند. حقشان چنین نیست. طوری که میبینیم بیشتر کشورهای مهاجر کمونیتیها، مراکز تفریحی، آسایشگاهها و سایر جاهای رهایشی دارند، متأسفانه افغانهای عزیز ما از داشتن چنین مراکز بینصیباند.
بنأ از افغانهای عزیز ما تقاضا میکنم تا حداقل در تأسیس محقری برای سالمندان اقدام نمایند. مطمئنم که دولت کانادا هم از این امر حمایت کرده و کمک خواهد نمود.
۲) جوانان و به خصوص آنانی که ازدواج نمودهاند گاهی با مشکلات خانوادهگی و یا مسائل دیگر روبرو میشوند، به نظرم اگر با بزرگان و اشخاص مجرب صحبت و مشورت نمایند بهتر خواهد بود و در ضمن از امکاناتی که (سازمانهای اجتماعی و روانشناسها) در این جا میسر است استفاده مثبت نمایند تا در آینده به مشکلات مواجه نشوند.
۳) اکثر مردم از قوانین، اصول و سایر مسائل اجتماعی در دیار غربت اگاهی ندارد بایستی به هر شیوه و طریقهی که هست خود را آگاه و برسانند. باید به پای خود ایستاده شوند.
Address:
۴۰۳۰ Boul. De la cote vertu
Bureau, ۱۱۱ Saint Laurent, H۴.۱V۴
Email: Mustafahabib2007@gmail. com
B L V D
BOULEVARD
۵۱۴-۷۰۸-۱۱۴۶ Tell:
جناب مصطفی حبیب با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما و سپاسگزاریم برای فرصتی که به هفته دادید.
ارسال نظرات