به گزارش هفته، به نقل از ژورنال دو مترو، یاس نادری که در مونترال زندگی میکند، با محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه رژیم ایران علیه معترضانی که از ۱۶ سپتامبر در پی کشته شدن مهسا امینی در بازداشت پلیس اخلاقی تهران به خیابانها آمدهاند، میگوید: «هرلحظه برای ما ارزش دارد چراکه هرروز فرزندانی از میهن ما در کوچه و خیابانها کشته میشوند.»
مریم عظیم زاده ایرانی، روزنامهنگار ایرانی-مونترالی، میگوید اعتراضات این روزها در ایران یک خیزش مردمی است که اهداف آن بسیار فراتر از مسئله حجاب است. او معتقد است که آزادی و اختیار زنان و حتی مردان برای «انتخاب یک روش زندگی مناسب» به خطر افتاده است.
شایان اصغریان، رئیس انجمن دانشجویان ایرانی کنکوردیا، میگوید او و دوستانش برای گروه خود نام «زن، زندگی، آزادی» را انتخاب کردهاند زیرا این شعاری است که اکنون در سراسر جهان در حمایت از زنان ایرانی سر داده میشود و همین شعار است که این روزها ایرانیهای مونترال را از همه اقشار متحد کرده است. اقدامات این جنبش با سایر گروههای فعالان در کانادا و دیگر کشورهای غربی هماهنگ است.
شیما شیرخدایی، مشاور مهاجرت، میگوید: «ما نیازی به ترحم کشورهای دنیا نداریم. آنچه ما نیاز داریم، این است که دولت فدرال کانادا یک موضع محکم اتخاذ کند.» این گروه مونترالی اساساً پایان روابط دیپلماتیک و روابط تجاری بین کانادا و ایران را خواستار است.
در هفتههای اخیر تظاهرات زیادی در این راستا در شهرهای بزرگ کانادا بهویژه مونترال و تورنتو ترتیب داده شده است. یک راهپیمایی بزرگ دیگر نیز برای روز شنبه ۲۲ اکتبر در مونترال برنامهریزی شده است.
یاس که مثل سایر اعضای گروه نسبت به آینده ایران و ایرانیان خوشبین است، میگوید: «قسم میخورم که این بزرگترین انقلاب زنان در جهان خواهد بود.»
از نظر شیما، ابزارهای ارتباطی کنونی جهان است که خیزشهای اعتراضآمیز فعلی ایران را از تظاهرات قبلی متمایز میکند. ازآنجاکه قیام امروز در ایران عمدتاً توسط جوانان رهبری میشود، شبکههای اجتماعی به آنها این امکان را میدهد که همیشه با سایر نقاط جهان در ارتباط باشند.
به گفته شیما، شبکههای اجتماعی با انتشار تصاویر قیامها و جنبشهای اعتراضی در سراسر جهان آنهم با کمترین تأخیر، امکان موفقیت و گسترش قیامها را فراهم میکنند. بدون تردید صدای جوانان ایرانی در جهان شنیده خواهد شد.
دریا الماسی، دانشجوی دکترای جامعهشناسی نیز با این مسئله کاملاً موافق است. او میگوید اعضای گروه همچنان با خانواده و بستگان خود در ایران در تماس هستند. وقتی جوانان ایرانی میتوانند تدابیر محدودکننده رژیم ایران را دور بزنند و تصاویری از سرکوب معترضان برای آنها بفرستند، دریا و دیگران نیز وظیفه دارند که آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند.
محمد مهاجرانی که یک مهندس است میگوید قدرت جنبش اعتراضی در ایران در مقیاس گسترده آن نهفته است. این جنبش همه نسلها و پیروان همه مذاهب را در سراسر کشور گرد هم آورده است.
زنان ایرانی که در این مصاحبه شرکت کردند، همه اذعان داشتند که در دوره کودکی قربانی اقدامات تحقیرآمیز یا ارعابانگیز واقعشدهاند.
دریا میگوید خواهرش که مژههایش بلند و کشیده بود، همواره در مدرسه مجبور میشد آنها را با صابون بشوید چراکه مسئولان مدرسه تصور میکردند ریمل میزند.
محمد هم میگوید: «آنها (ماموران دولت) هفت، هشت ساعت متوالی مرا کتک زدند.» پلیس او را در سال ۲۰۰۹ در تهران به دلیل پوشیدن لباس سبز که رنگ جنبش مردمی مخالف آن زمان بود، دستگیر کرد.
محمد تعریف میکند که ماموران پس از آن که او را زیر مشت و لگد گرفتند و به او شوکر زدند، نیمه شب او را در حالی که وسایل شخصیاش را از او گرفته بودند، بیرون شهر رها کردند.
محمد افزود: «چون من این تجربه تلخ را داشته ام، وقتی میبینم کسی در خیابان کتک میخورد و بازداشت میشود، میتوانم تصور کنم که چه بلایی سر او خواهد آمد. خوب میدانم که مقامات چقدر بیرحم هستند.»
فاطمه به خاطر قدم زدن با دوست پسرش یاس در پارک بدون این که ازدواج کرده باشند، دستگیر شد. او را به مدت ۲۴ ساعت در یک سلول کاملا تاریک نگه داشتند و از او خواسند تا روابطش را با یاس تشریح کند.
فاطمه میگوید در مدت بازداشت میتوانستم فریادهایی را که از آن سوی زندان بلند بود، بشنوم. این سرکوبهای خشونتآمیز میتواند عواقب طولانی مدت بدی داشته باشد.
شایان میگوید: «زنان خانواده من هر بار که صدای آژیر پلیس را میشنوند، حتی این جا در مونترال، اولین واکنش غریزی آنها این است که دست خود را روی سرشان میگذارند تا ببینند آیا حجابشان را به خوبی رعایت کردهاند یا خیر.»
ارسال نظرات