به گزارش هفته به نقل از رادیو کانادا، شاهزاده رضا پهلوی ۶۱ساله که از سال ۱۹۷۹ و در پی انقلاب اسلامی ایران در خارج کشور در تبعید بهسر میبرد، به تحولات ایران و تظاهرات اعتراضآمیز گستردهای که با کشته شدن مهسا امینی در بازداشت پلیس ارشاد تهران کلید خورد، نگاه امیدوارانهای دارد.
نظرتان درباره اتفاقات اخیر ایران چیست؟
اعتراضات اخیر ایرانیان سابقه نداشته است. در چهار دهه گذشته بارها شاهد اعتراضاتی در ایران بودهایم اما این بار شرایط متفاوت است. این بار فراتر از تظاهرات و اعتراض، مردم تغییرات واقعی را خواستارند. مردم از وضع موجود به ستوه آمدهاند.
جنبش سبز نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را زیر سؤال برد اما با رژیم کاری نداشت. امروز دیگر ایده اصلاح نظام توسط اکثر اصلاحطلبان بهکلی کنار گذاشته شده است. یک همگرایی برای تغییر در ایران و برای سرنگونی رژیم حاکم شکل گرفته است و مردم خواستار حکومتی هستند که نماینده همه گروهها باشد و در آن حاکمیت ملت و کلیه آزادیهای بنیادین و حقوق فردی و اجتماعی تضمینشده باشد اما تحقق این امر مستلزم ائتلاف همه نیروهای سیاسی ایران است.
نقش شما در این عرصه چیست؟
نقش من مبتنی بر تأثیری است که بر هموطنانم دارم و اعتمادی که آنها به من دارند. وظیفه من این است که برای تحقق منافع ملت تلاش کنم و بکوشم تا به آزادی دست یابد. وظیفه امروز ما حمایت از این جنبش است و ما باید ترجمان این جنبش در سطح بینالمللی باشیم. دیگر سؤال این نیست که آیا رژیم سقوط خواهد کرد یا خیر، بلکه سؤال این است که این رژیم چه زمانی رژیم سقوط خواهد کرد.
نقش جامعه جهانی را چگونه میبینید؟
من تلاش و تعهدی از طرف جامعه جهانی برای دوره پس از رژیم اسلامی نمیبینم. اکثر دولتها، ازجمله دولت کانادا، در زمان حال گیر کردهاند درحالیکه آنها باید پیشبینی کنند که این رژیم هرلحظه ممکن است سقوط کند.
آیا ما بهاندازه کافی روی راهحلهای مربوط به دوره پسارژیم کارکردهایم؟ هیچ راهحلی با معجزه اتفاق نمیافتد. تنها سناریوی برنده، گفتگو بین کشورهای آزاد و نیروهای سکولار دموکراتیک ایرانی بهمنظور تسهیل دوره گذار و به حداقل رساندن خسارات انسانی این تحول است. اما در این میان وظیفه جامعه بینالمللی این است که از طریق تحریم فشار بیشتری به جمهوری اسلامی وارد کند.
آیا شما بازگشت سلطنت را مدنظر دارید و خود را بخشی از آلترناتیو میدانید؟
هیچوقت به ایفای چنین نقشی فکر نکردهام. تنها مأموریت من کمک به آزادی هموطنانم است. پس از آزادی ایران، ملت خودش میتواند درباره آیندهاش تصمیم بگیرد و این پایان مأموریت و مسئولیت من در قبال کشورم خواهد بود.
من در فکر و ذهن خودم نمیتوانم انتقال موروثی قدرت را قبول کنم. من میخواهم تأثیرگذار باشم اما میدانم بهمحض اینکه در موقعیتی مانند موقعیت ملکه الیزابت قرار بگیریم، به شکلی سیستماتیک دهانم بسته خواهد شد. در چنین شرایطی دیگر من نمیتوانم نظر شخصی خود را بیان کنیم زیرا میتواند بهعنوان دخالت تعبیر شود. من خودم را در آن نقش تصور نمیکنم بلکه خود را بیشتر نماینده مردم میبینم.
آیا پیشنهاد شما بازنگری کلی نظام سیاسی ایران است؟
ما ملتی متنوع، چند زبانه، چند قومیتی و چند مذهبی هستیم، اما در کشوری مجهز به یک قانون اساسی دموکراتیک واقعی مبتنی بر جدایی واقعی دین از سیاست که در آن همه عناصر کلیدی اعلامیه جهانی حقوق بشر وجود دارد، همه افراد میتوانند جایگاه خود را پیدا کنند. ما نیز به دنبال همان ارزشهایی هستیم که کاناداییها، آمریکاییها و فرانسویها دارند. ما دوست داریم با همه کار کنیم.
اگر امروز مشکل آب داریم، مطمئناً بهترین متخصصان در این عرصه اسرائیلی هستند. احمدینژاد که میخواهد اسرائیل را از روی نقشه جغرافیای جهان محو کند، نمیتواند منافع ما را تأمین کند. چرا غرب با این رژیم که مخالف ارزشهای غربی است، سازش میکند؟ آنهمه جنبشهای فمینیستی غربی که باید از زنان ایرانی حمایت کنند، کجا هستند؟ جنبشهایی که باید از حقوق جامعه دگرباشان ایرانی حمایت میکنند، کجا رفتهاند؟
بدون تردید حل مشکل مهاجران، مشکل باجخواهی هستهای ایران و همچنین بحران انرژی که به این زودیها تمام نخواهد شد امکانپذیر است زیرا پوتین میتواند هرسال قبل از زمستان شیرهای گاز را ببندد. همه اینها مشکلات به رژیم ایران مربوط میشود و همه این مشکلات با رفتن این رژیم قابلحل خواهد بود.
بعد از ۴۳ سال تبعید، احساس شخصی شما نسبت به شرایط کشورتان چیست؟
من در تحولات ایران نوعی فرایند بلوغ سیاسی را میبینم. جوان ایرانی امروز تشابهی با جوان ایرانی ۴۰ سال پیش ندارد. مردم بیشازحد هزینه این رژیم را دادهاند و از ادامه این وضع خسته شدهاند. بنابراین ما برای بهبود اوضاع هر کاری که بتوانیم انجام میدهیم. من امیدوارم که آنها موفق شوند و میدانم که آنها موفق خواهند شد. مسئله فقط زمان است.
ارسال نظرات