به گزارش هفته، به نقل از لودووار، نشریه فرانسویزبان لودووار درباره آنچه این روزها در ایران میگذرد با Vahid Yücesoy، کارشناس امور ایران در مرکز مطالعات بینالمللی دانشگاه مونترال گفتوگو کرده است.
چرا کشته شدن مهسا امینی این حجم گسترده از اعتراض را برانگیخت؟
زنان ایرانی از سالها پیش علیه حجاب اجباری و محدودیتهای پوشش که حکومت به آنها تحمیل کرده است، مبارزه میکنند اما انداختن روسری یا آتش زدن آن خط قرمزی است که این بار زنان ایرانی از آن فراتر رفتهاند. بسیاری از زنان ایرانی دیگر اعتقادی به دین ندارند و نمیخواهند روسری سر کنند.
آنچه در ماجرای کشته شدن مهسا امینی مردم را شوکه کرد این بود که این دختر جوان هیچ ارتباطی با سیاست نداشت. دختر جوان ۲۲ساله کردتبار ایرانی که به تهران سفر کرده بود به اتهام «پوشش نامناسب» توسط گشت ارشاد دستگیر شد و طبق گزارش منابع رسمی ایران در بازداشت به کما رفت و سه روز بعد جان باخت این در حالی بود که دختر جوان کرد واقعاً قوانین و مقررات را زیر پا نگذاشته بود. این اتفاق دردناک کاسه صبر ایرانیها را سرریز کرد. مردم اکنون میگویند این اتفاق میتوانست برای دختر ما هم بیفتد. در کشوری مثل ایران رژیم همیشه بهانهای برای بازداشت و کشتن شما دارد.
پلیس اخلاق دیگر چیست؟
پلیس اخلاق در ایران دو سال پس از انقلاب ۱۹۷۹ که به لطف آن روحانیون قدرت را به دست گرفتند، ایجاد شد. ایران و افغانستان تنها کشورهای جهان هستند که چنین «قوانین سختگیرانهای» در مورد «نحوه پوشش زنان» دارند. شماری از زنان نیز که «شستشوی مغزی شدهاند» عضو پلیس اخلاق هستند.
چهار دهه است که پلیس اخلاق ایران زنانی را که به قوانین حجاب احترام نمیگذارند، به شیوهای خشونتآمیز بازداشت میکند، مورد ضربوجرح قرار میدهد که گاهی حتی به کشته شدن آنها منجر میشود. برای جمهوری اسلامی، تحمیل حجاب درواقع شیوهای برای «تأکید بر قدرت» است چراکه محو شدن حجاب اجباری با محو شدن جمهوری اسلامی همراه خواهد شد.
دسترسی به شبکههای اجتماعی در ایران قطع شده است. چگونه است که هنوز تصاویری از تظاهرات ایران به دست ما میرسد؟
رسانههای اجتماعی نقش مهمی در گسترش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران داشتهاند. گر چه رژیم ایران دسترسی به اینترنت را برای جلوگیری از برقراری ارتباط مردم با یکدیگر قطع کرده است، اما این تکنیک کارساز واقع نشده است و مردم هنوز در خیابانها هستند. مسئله این است که دسترسی به اینترنت بهطور کامل قطع نشده است زیرا اقتصاد ایران نمیتواند پیامدهای سنگین قطعی کامل اینترنت را تحمل کند. بنابراین برخی از ایرانیان در این شرایط هم میتوانند از دسترسی متناوب و لحظهای به اینترنت برای آپلود و ارسال ویدیوهای خود در رسانههای اجتماعی استفاده کنند.
آیا اکنون صحبت از مبارزه با حجاب اجباری است یا رژیم هدف قرار گرفته است؟
همه اعتراضات از حجاب شروع شد اما محدود به حجاب نمیشود. تظاهرکنندگان در شعارهای خود کل رژیم را هدف قرار دادهاند.
من شخصاً انتظار چنین انرژی و همبستگی را از طرف جمعیتی که اکنون بیش از حدود ده روز است در حال اعتراض هستند، نداشتم. نهتنها معترضان خسته نشدهاند، بلکه این دستگاه سرکوب است که آثار خستگی در آن نمایان شده است و شبهنظامیان رژیم توسط مردم فراری داده میشوند. اینها صحنههایی است که پیشازاین هرگز ندیده بودیم.
معترضان بهخوبی میدانند که اگر دستگیر شوند، شکنجه خواهند شد. این یک انتخاب بین زندگی آنها یا رژیم است و مسلماً انتخاب آنها زندگی خودشان است.
وحدت ملی ایرانیها که در این اعتراضات دیده میشود، سابقه نداشته است و جنبش اعتراضی آنها به دورافتادهترین و محافظهکارترین شهرهای ایران نیز گسترش یافته است. این احتمالاً اولین تظاهرات پس از انقلاب اسلامی است که تقریباً همه اقشار و گروههای جامعه را در برمیگیرد: طبقات متوسط، کارگران، معلمان، دانشآموزان و اقلیتهای قومی. بسیاری از مردان نیز به این جنبش پیوستهاند و وقتی مأموران پلیس تلاش میکنند زنان را دستگیر کنند، از زنان محافظت میکنند. به نظر میرسد همه به این نتیجه رسیدهاند که رژیم باید برود.
درست است که در حال حاضر هیچ گزینه واقعی برای جایگزینی رژیم فعلی حاکم در ایران وجود ندارد، اما خستگی از رژیم فعلی آنقدر شدید است که ایرانیان زندگی در بلاتکلیفی را به زندگی تحت رژیم فعلی ترجیح میدهند.
آیا این جنبش میتواند به کشورهای دیگر خاورمیانه نیز سرایت کند؟
همهچیز به نتیجه جنبش اعتراضی ایرانیان بستگی دارد. اما این جنبش قطعاً به تضعیف اقتدارگرایی در خاورمیانه منجر خواهد شد. ایران در ایجاد جنبش شیعه در عراق، حفظ قدرت بشار اسد در سوریه و بیثباتی لبنان نقش داشته است. سرنگونی رژیم تهران میتواند تغییرات فاحشی به همراه داشته باشد و الهامبخش یا مشوق دیگر جنبشهای فمینیستی باشد. در صورت پیروزی این جنبش، اسلامگرایی بیشازپیش تضعیف خواهد شد زیرا ثابت میشود که ایدئولوژی نمیتواند آسایش و رفاه برای مردم به ارمغان آورد و این مسئله روز به روز جوامع خاورمیانه را بیشتر سرخورده میکند.
آیا میتوان از یک بهار عربی جدید صحبت کرد؟
بهتر است در انتخاب واژهها دقت کنیم. ایران یک کشور پارسی است. شاید بتوانیم درباره ایران از بهار زنان صحبت کنیم. اما نتایج و پیامد جنبشها ممکن است قابلمقایسه نباشند. آنچه کشورهای دخیل در بهار عربی را متحد کرد، زبان بود. آنها همدیگر را درک کردند. در اینجا کشورهایی که ممکن است تحت تأثیر قرار گیرند (عراق و ترکیه) به سه زبان مختلف صحبت میکنند.
دیاسپورا چه نقشی میتواند در این جنبش داشته باشد؟
ایرانیان ساکن کشورهای خارجی میتوانند نقش کلیدی در افزایش آگاهی عمومی جهانیان ایفا کنند. تحرکات و اقدامات آنها میتواند این پیام را به رهبران غرب بدهد که رژیم تهران، نماینده ایرانیان نیست.
درحالیکه غرب برای انعقاد توافقنامه جدید بر سر برنامه هستهای ایران تلاش میکند، جامعه بینالمللی این واقعیت را یادآوری میکند که حقوق بشر مهمتر از مسئله هستهای است.
ارسال نظرات