حکایت هفته
۲۱ - «کشف و شهود جاذبههای توریستی شهر»
در یکی از خیابانهای مرکزی شهر
من: بله، بازم همان گونه که مشاهده میکنید این منطقه یکی از خیابانهای حالوهول، گفتوگو و در مواقعی بشکن و بالای شهر ما میباشد. بابا با چشمان بسته: واویلا! پناه میبرم به ترک دیوار از شر تهاجم فرهنگی. عوض کن کانالو! نذار کمر پدر پیرت زیر بار این همه فساد خم شه! بنده الآن سی ساله سنسورام با فرستندههای وزارت ارشاد و صدا و سیمای وطنی تنظیمه.
مامانی: حاجی عشقم، شلوغش میکنی هاا! وا کن اون چشموچال زیبا رو! خبری نیست اینجا. کوچه رو اشتباه اومدیم. من: چیچی اشتباه اومدیم. همان گونه که عرض کردم این خیابان یکی از... بابایی مجدداً بهسرعت با چشمان بسته: یا کانال دو، یا راز بقا، خودت حفظم کن.
مامانی: اولاً که حاجی عشقم شما بیخیال شو. ثانیاً که سحر مامان، تو هم دم به دقیقه با احساسات یه خانواده بازی نکن. این طفلیا سر تا تهشون یه مو گوجهای و یه تنبون قری و یه جفت دمپایی انگشتیه. آرایش مارایش هم که کلاً یوخدی! به زعم بنده اینا یا اومدن آشغالشون رو بذارن دم در، یا نهایتاً دیگه اومدن واسه فردا صبحونه دو تا سنگک بخرن. من: نه به جان سحر، نه به خدا...
بابایی: سیرداغ بابا! هر چی مامانت میگه. ما خودمون پالادیوم میریم. همه مسائل پشت و جلو و این ور و اون ور پرده رو هم میدونیم! یا صاحب آزادیهای یواشکی! دهن آدمو وا میکنه هاا... مامانی: بله دخترم، شما نمیدونی هم بدون. اینایی که شما داری به ما تحت عنوان بیناموسی ارائه میدی پیش اون گوشه موشههای طبقه دوم مجتمع کوروش ما سوکسه اصن! بابایی: بلی دخترم! شما هم سیرداغ! علیالحساب دستتو بده به دستم، شاید ایشالله برای این دافهای ضایع غربی کمی حالت آموزشی داشته باشه...
بابایی: بانو... مامانی: حاجی...
منبع: (ننهنامه، سحر نیکشریف. تهران؛ کتاب کولهپشتی، ۱۳۹۶)
لطیفههای هفته
خبر فوری ... آمریکا اعلام کرد به شرطی برجام را قبول میکند که ایران جنتی رو بده، جهت باطری به باطری کردن با جو بایدن!
حوزه علمیه پاسور بازی رو به سه شرط حلال اعلام کرد: ... ۱- به جای شاه آخوند باشه ... ۲- بیبی چادر سر کنه ... ۳- همه سربازا عضو بسیج باشند!
فقط یه ایرانی میتونه قماربازی کنه و تو دلش صلوات بفرسته که برنده بشه!
خانواده مذهبی که در آن چشم به جهان گشودم ... اصلاً انتظار همچین خروجی رو نداشتن!
بابام میگه: برنامهریزی پشهها رو دیدی؟ شبا بیدارن روزا میخوابن ... برنامهریزی مگسها رو دیدی؟ روزا بیدارن شبا میخوابن ... حالا تو حتی به اندازه یه حشره هم برنامهریزی نداری؛ شبا فیسبوک، روزا تلگرام! ... احساس حقارت عجیبی بهم دست داد، خدا رو شکر که اینستا رو نمیدونست!
نکته هفته
هیچوقت به گذشته نگاه نکن، آنجا هیچ چیز جدیدی برای دیدن وجود ندارد...
نقلقول هفته
اپرا وینفری: هرچه بیشتر زندگیات را ستایش کنی و جشن بگیری، چیزهای بیشتری در زندگی برای جشن گرفتن مییابی.
ضربالمثل هفته
پارسی: گفتوگو با خردمندان و دانشوران، پاداشی کمیاب است.
روسی: گنجهایی که در قلب هستند، قابل سرقت نیستند.
شعر طنز هفته
ولی ما همچنان راضی
در این اوضاع شرمآور ولی ما همچنان راضی
بمیری زودتر بهتر ولی ما همچنان راضی
پدر شد از خجالت آب و پشتش از مصیبت خم
و از پشتش سرش خمتر ولی ما همچنان راضی
تو بدبختی و من مفلس و او بیمار بیدرمان
دو دستی خاکها بر سر ولی ما همچنان راضی
و مردی جنب میدان بزرگ انقلاب شهر
مبدل شد به خاکستر ولی ما همچنان راضی
پدر دنبال نان سنگک، پسر دنبال نان سنگک
و خالی دست نانآور ولی ما همچنان راضی
نمیبارد دگر باران به پشت خانه هاجر
که او کرده دگر شوهر ولی ما همچنان راضی
خدا درهای عالم را ز حکمت بسته و رفته
پی منظومهای دیگر ولی ما همچنان راضی
ارومیه، خزر، کارون و حتی حوض ما خشکید
گذشتند آبها از سر ولی ما همچنان راضی
همه در انتظار این، که آخر سر چه خواهد شد
نخواهد شد از این بدتر، ولی ما همچنان راضی
نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و...
به پایان آمد این دفتر ولی ما همچنان راضی... .
منبع: (این کتاب مجوز دارد، محمدرضا ستوده. تهران؛ ماهریس، ۱۳۹۷)
ارسال نظرات