سرطان و مبارزه با آن در جامعه ایرانیان کانادا

سرطان مترادف مرگ نیست، اگر آگاه باشیم

سرطان مترادف مرگ نیست، اگر آگاه باشیم

گفتوگو با یاشار فرج‌پور جوان ایرانی که به نفع کودکان سرطانی در کانادا دوچرخه‌سواری می‌کند و داستان‌هایی که از ابتلا به سرطان در جامعه ایرانیان وجود دارد و همچنین میزان قابل‌توجه ابتلا به سرطان باعث شد تا ما هم در هفته بیشتر به این موضوع بپردازیم و به‌جای ترس مقابل سرطان بایستم اما به روش خود یعنی نشر آگاهی.

از آمار سرطان در جامعه ایرانیان کانادا شروع کنیم که البته هیچ آمار رسمی از میزان ابتلا به سرطان در میان جامعه ایرانیان کانادا وجود ندارد یا ما به آن‌ها دسترسی نداریم اما پژوهش‌هایی هست که نشان می‌دهد موضوع مهاجرت می‌تواند به‌عنوان یک متغیر تأثیرگذار بر ابتلا به سرطان بررسی شود.

مقایسه ابتلا به سرطان پیش‌وپس از مهاجرت

در سال ۲۰۰۶ مطالعه‌ای توسط پروین یاوری، گریگوری هیسلوپ، علیرضا سجادی، مهدی نورایی، مسعود بابایی، کریس باجدیک و رضا ملک‌زاده درباره ایرانیان مهاجر در بریتیش کلمبیا انجام شد که اطلاعات جالبی در ‌باره مقایسه وضعیت ابتلا به سرطان در دوران پیش و پس از مهاجرت ارائه کرده است. بر اساس آنچه در خلاصه این پژوهش آمده است که شواهد قوی در مورد نقش محیط و سبک زندگی در خطر ابتلا به سرطان وجود دارد. ایران کشوری است که مهاجران زیادی را به کشورهای دیگر با فرهنگ‌های مختلف می‌فرستد. این مطالعه میزان بروز سرطان در ایران و میان ایرانیان مهاجر به بریتیش کلمبیا را مقایسه کرده است. نرخ بروز سرطان از دو مرکز ثبت سرطان، یکی در ایران و دیگری از مرکز ثبت سرطان در بریتیش کلمبیا به دست آمد و محاسبه شد. نرخ کلی بروز سرطان برای زنان مهاجر ایرانی در مقایسه جمعیت ایران و ایرانیان بریتیش کلمبیا متوسط بود اما این نرخ برای مردان مهاجر ایرانی کمتر بود. برای زنان مهاجر ایرانی سرطان پستان چهار برابر و سرطان روده بزرگ دوبرابر نسبت به ایران افزایش‌یافته بود. از آن طرف کاهش چشمگیری در بروز هر دو سرطان معده و مری برای مهاجران ایرانی در هر دو جنس مشاهده شد. برای مردان ایرانی مهاجر، بروز سرطان پروستات در مقایسه با ایران افزایش یافته بود. درعین‌حال الگوهای سرطان در مهاجران ایرانی بیشتر شبیه به جمعیت مبتلا به این بیماری در بریتیش کلمبیا شده بود.

داستان‌ها و شایعه‌ها

فارغ از این آمار و گستره کمی ابتلا به سرطان در جامعه ایرانیان اما اخبار مربوط به این بیماری و مرگ‌ومیر افراد بر اثر آن خیلی سریع در جامعه ایرانیان می‌پیچد و تا حدی هم هراس‌انگیز جلوه می‌کند.

در این میان سازوکار شاخ‌وبرگ دادن به موضوع که ناشی از انگیزه‌هایی مانند ترس است نیز مزید بر علت می‌شود تا داستان‌های گاهی ترسناکی درباره ابتلای افراد به سرطان مطرح شود.

در یکی از این داستان‌ها که شایعه و خبر و راست و دروغ در آن به هم پیچیده می‌شنویم که دختری نزدیک به سی‌ساله پس از چند سال درد در ناحیه شکم در نهایت متوجه می‌شود که به سرطان مبتلا است. در این داستان حجم زیادی از تقصیر متوجه پزشک خانواده این دختر می‌شود که از شکایت‌های پی‌درپی او برای توجه به درد شکمش غفلت می‌کند. پس از چند سال دختر با یک توده بزرگ سرطانی در شکمش روبرو می‌شود که در نهایت سبب مرگ او در عنفوان جوانی می‌شود.

یا در داستان دیگری می‌شنویم یک دختر جوان ایرانی که پس از تحمل سختی‌های فراوان موفق می‌شود به کانادا مهاجرت شغلی کند، پس از دوسال و در حالی که هیچ علامت جدی نداشته متوجه می‌شود که به سرطان پستان پیشرفته دچار شده است. در نهایت این دختر که تا آخرین روزهای بیماری در انتظار دیدار خانواده‌اش که در ایران هستند؛ می‌ماند و در یکی از بیمارستان‌های تورنتو جان‌به‌جان آفرین تسلیم می‌کند و نمادی می‌شود از یک دختر جوان ایرانی ناکام در کانادا.

این داستان‌ها با آب‌وتاب فراوانی میان ایرانیان تعریف می‌شوند و گاهی با فاصله‌گرفتن از منشأ و رویداد اولیه خود حالت یک داستان عمومی را پیدا می‌کنند که هر کس آن را به‌عنوان یک شنیده و مطلب جالب در گفت‌وگوی روزمره خود مثلاً در اتوبوس برای فرد دیگری تعریف می‌کند و سبب زنده ماندن آن داستان می‌شود.

خبرها و واقعیت‌ها

البته در این میان داستان‌های کاملاً واقعی نیز وجود دارد. برای مثال ما در رسانه هفته خبر دادیم که چهارم ماه مه ۲۰۲۲، آزاده رضوی‌نیا از چهره‌های شناخته شده جامعه ایرانیان مونترال پس از مبارزه‎ای چندماهه با سرطان پرگشود و رفت. آزاده، خواهر راضیه رضوی از چهره‌های فرهنگی ایرانیان مونترال بود.

شاهین پرهامی کارگردان، نویسنده، تدوینگر و فیلم‌بردار ایرانی-کانادایی در بهار سال ۲۰۲۰، به سرطان سلول‌های پلاسمای خون مبتلا شد. و پس از ۱۰ ماه درمان، روز ۱۳ مارس ۲۰۲۱ درحالی‌که دوستان صمیمی و نزدیکانش در کنارش بودند در سن ۵۳ سالگی درگذشت.

یا احتمالاً در خبرها خوانده‌اید که دختر دانشجویی به نام نگار در تورنتو در سال ۲۰۲۰ دچار سرطان شد و کمک‌هایی هم از جامعه ایرانیان برای درمان او انجام شد.

از آن طرف می‌دانیم فلان بنیاد معروف جامعه ایرانیان در تورنتو هم تاکنون با چند مورد مشابه از ابتلای ایرانی‌ها به سرطان روبرو بوده و به آن‌ها کمک کرده تا هزینه‌های درمان خود را بپردازند.

آگاهی و واکنش

فارغ از همه این داستان‌های راست یا اغراق شده اما همان‌طور که در گفت‌وگوی این شماره ما با «ماهی اطمینان»، آنکولوژی نرس در کانادا می‌خوانید شاید بهترین واکنش به این بیماری داشتن «آگاهی» است. این آگاهی کمک می‌کند، آن را زودتر شناسایی کنیم، از آن نترسیم و خودمان را نبازیم. در واقع مرگ سرنوشت محتوم برای یک سرطانی نیست و بیماران زیادی بوده‌اند که با طی یک مسیر درست پزشکی از پس انواع سرطان برآمده‌اند.

در این میان واکنش‌های تحسین‌برانگیز دیگری هم نسبت به این بیماری وجود داشته است. احتمالاً در شماره گذشته مجله هفته داستان یاشار فرج‌پور را خوانده‌اید که با دوچرخه‌سواری در پی حمایت از کودکان سرطانی در کانادا است.

یاشار با اشاره به آمار تکان‌دهنده ابتلا به سرطان در کانادا از انگیزه خود برای دوچرخه‌سواری به نفع کودکان سرطانی گفت و اشاره کرد وقتی از هر چهار مرگ در کانادا یکی بر اثر سرطان است، هیچ جایی برای توجیه و بیکار نشستن وجود ندارد.

یاشار گفت: «در دوران کودکی دکتر خانواده ما -متخصص کودکان- دکتر عرشناز حشمت بودند که مثل مادر دوم من بودند و بسیار هم دکتر حاذقی بودند. سال‌ها بعد ایشان به دلیل ابتلا به بیماری سرطان متأسفانه فوت شدند. این اتفاق برای من خیلی ضربه سنگینی بود. بعلاوه اینکه آمار بسیار بالای سرطان برای هرکسی بسیار تکان‌دهنده و شوکه کننده است.»

به‌هرحال ما هم از واکنش یاشار آموختیم و پرونده این شماره خود را به موضوع سرطان اختصاص دادیم تا بخشی از مسئولیت خودمان را در این زمینه انجام داده باشیم.

 

در این رابطه بیشتر بخوانید:

ارسال نظرات