قمر فلاح|
مقدمه در دو قسمت پیشین توضیح داده شد که مهاجرت به عنوان یک امر اجتماعی برساخته دگردیسی شرایط زندگی در دو جامعه مهاجرفرست و مهاجر پذیرو فراتر از خواست و انگیزههای فردی است. این نوع حرکت جمعیتی به دوران معاصر تعلق دارد که به کلی با مهاجرتهای فردی دوران گذشته متفاوت است و با توجه به پیوستگی سیستم اقنصاد جهانی پیش بینی میشود که در آینده روند رو به رشد آن شتاب بیشتری داشته باشد و جهان با انواع دیگری از مهاجرتها روبروشود. در ایران مهاجرت به عنوان یک یدیده اجتماعی قابل تعمق است زیرا برخلاف عادت اجتماعی گذشته که به طور کلی ایرانیان به ثبات سکونتی گرایش داشتند در دهههای اخیر میل به مهاجرت درآنها شتاب یافته است. کشور کانادا به عنوان یکی از مهمترین مقاصد مهاجرتی در کانون توجه این گروه قرار دارد. . در این قسمت پیامدهای مهاجرت در مورد افراد مهاجر و جوامع مربوط پرداخته میشود. |
بدون تردید مهاجرت هم در جامعه مهاجرفرست، هم در جامعه مهاجرپذیر پیامدهایی دارد. زندگی فرد مهاجر نیز دستخوش تغییرات عمیقی میگردد که در ادامه به آنها پرداخته میشود:
پیامدهای جمعیت شناختی
از آنجا که مهاجران را به طور عمده جوانان واقع در سن کار تشکیل میدهند، تغییرات در حوزه جمعیتشناسی اهمیت مییابد. پیامدها در این زمینه عبارتند از:
- تغییرات در ترکیب سنی و در مواردی جنسی جمعیت به مفهوم کاهش نسبی جوانان در ساختار جمعیتی جامعه مهاجرفرست و در مقابل افزایش آن در جامعه مهاجرپذیر است که در جامعه اول بهعنوان عامل منفی و در دیگری بهعنوان عامل مثبت ارزیابی میشود. به عبارت دیگر این پدیده به معنی پیر شدن ساختار سنی در جامعه اول و جوانگرایی در جامعه دوم است. البته در گذشته شمار مردان مهاجر بیش از زنان بوده است، اما در سالهای اخیر زنان نیز بخش قابلتوجهی از مهاجران را تشکیل میدهند. به عبارتی ترکیب جنسی هم بر اثر مهاجرت در هر دو جامعه میتواند تغییر کند.
- تغییرات در شاخص تجدید نسل، به مفهوم کاهش نسبی باروری در جامعه مهاجرفرست و افزایش بالقوه آن در جامعه مهاجرپذیر.
پیامدهای اقتصادی
- خروج نیروی کار به مفهوم خروج سرمایههای انسانی از جامعه است. در مقابل ورود نیروی کار بهعنوان یکی از مهمترین عوامل پویایی اقتصادی در جامعه میزبان تلقی میشود. البته باید توجه داشت که از سوی نهادهای ضد مهاجرت این پدیده، بهعنوان نیروی کار جایگزین همواره مورد نکوهش قرار میگیرد. اما واقعیت آن است که آبادانی و رشد اقتصادی و اجراییشدن بسیاری از برنامههای توسعه در کشورهای پیشرفته مهاجرپذیر، با کار نیروی مهاجر هموار شده است. ایجاد ریل راهآهن عرضی سراسری کانادا بهوسیله مهاجران چینی و آبادانی سریع آلمان بعد از جنگ جهانی دوم با کار کارگران ترک مهاجر محقق شد.
- فرار مغزها به مفهوم بربادرفتن هزینههای انجام شده برای پرورش این نیروها و در واقع خروج ارز در قالب تخصص از کشور مبدأ است. خروج پول، انرژی و از دست رفتن تمام برنامههایی است که طی سالها مصروف ایجاد سرمایه انسانی متخصص شده است. در مقابل بیشترین فایده از این شرایط نصیب کشورهای میزبان میشود. سالهاست که ایران در صدر کشورهای نخبه فرست قرار دارد. سالانه حدود ۱۵۰ هزار فارغالتحصیل نخبه از ایران خارج میشوند و از فرار هر نخبه ایرانی ۱۵۰ میلیارد دلار به اقتصاد ایران زیان وارد میشود (نقل از وزیر علوم. روزنامه خبر آنلاین ۱۱ تیرماه ۱۴۰۱). روی دیگر سکه روشن است، نعمتی که نصیب کشورهایی چون آمریکا و کانادا و اروپا میشود.
- با هر مهاجرت میزان زیادی ارز از کشور خارج میشود، تا کنون برآورد دقیقی از آن در دسترس نیست. اما افزون بر آن، برخی از مهاجرتها که از طریق سرمایهگذاری انجام میشود خود به معنای خروج سرمایه قابلتوجه به شکل ارزی آن است. در ایران این شکل از مهاجرت خانوادگی در سالهای اخیر روند افزایشی داشته است که در واقع به علت نگرانی از آینده برای جوانان این خانوادهها و نبود امنیت سرمایهگذاری انجام میشود.
- افزایش دستمزدهای برای نیروهای متخصص موردنیاز به دلیل کمشدن عرضه در جامعه مهاجرفرست و نتیجه عکس در جامعه میزبان.
- افزایش هزینههای زندگی به دلیل افزایش جمعیت در جامعه مهاجرپذیر.
پیامدهای اجتماعی
پیامدهای اجتماعی ناظر به کیفیت زندگی در هر دو جامعه میشود.
- مهاجرت و به عبارتی میل به تغییر عمیق زندگی به طور عمده از جانب افراد شجاع و جسور پیگیری میشود، آنانی که اعتمادبهنفس بالاتری دارند، آنهایی که نقشآفرین و خلاقتر هستند، و بنابراین خروج آنها از جامعه حامل پیامدهای منفی خواهد بود. در مقابل در جامعهی میزبان، این افراد نقش بسزایی در کارآفرینی و توسعه ایفا میکنند.
- خروج جوانان که کارآمد و نخبه هم هستند، به مفهوم کاهش تمایلات تغییرات اجتماعی و روشهای نوین زندگی و ماندگارتر شدن شیوه سنتی زندگی است. فارغ از این که به ارزیابی سنتهای نیک و بد بپردازیم این رخداد خود عامل ایستایی فرهنگی خواهد بود.
- مهاجرتها به طور نسبی بیشتر مربوط به اقشار متوسط جامعه است، زیرا طبقه مرفه در هر کشوری به امکانات وسیعی دسترسی دارد و چهبسا مایل به تغییر آن نباشند مگر در شرایط بحرانی جامعه که امنیت داراییها، و بهرهگیری آنها از داشتههای مادی و غیرمادی به مخاطره بیفتد، بنابراین قشر متوسط که از کارآمدی مطلوبی برخوردار است خواهان مهاجرت میشود. در جامعهای که به هر دلیل طبقه متوسط آن از نظر کمی و کیفی (قدرت و اقتدار) ضعیف شود، زمینه توسعه و رشد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن نیز کاهش مییابد.
- افزایش آسیبهای اجتماعی در جامعه مهاجرپذیر به دلیل عدم انطباق برخی از عادات فرهنگی، عقاید و ارزشها و هنجارهای اجتماعی مهاجران با مؤلفههای نظیر در جامعه میزبان. همچنین، مشکلات ادغام و همپیوند شدن،
پیامدهای فرهنگی
- خروج هنرمندان و فرهیختگان و اقشار متوسط ورای آن که به ایستایی برخی از جنبههای زندگی که در راستای پذیرش دنیای علمی و یا مدرن قرار ندارد کمک میکند، به طور کلی در کمیت و کیفیت تولیدات فرهنگی نیز اثرگذار است.
- کاهش تنوع فرهنگی در جامعه مهاجرفرست و بهنوعی حاکم شدن یکدستی فرهنگی در آن و در مقابل گسترش تنوع، تکثر فرهنگی در جامعه میزبان، به مفهوم گسترش سرمایههای فرهنگی در آن است.
بررسی هریک از این پیامدها نیاز به پژوهشی جداگانه دارد که خارج از توان این مقاله است. در ادامه به تأثیر مهاجرت در فرد مهاجر پرداخته میشود.
[divider style="solid" top="20" bottom="20"]
منابع و مآخذ قسمت سوم:
۱- فرار مغزها. روزنامه خبرآنلاین. ۱۱ تیر ۱۴۰۱
۲- سرشماری و طرحهای نمونه گیری اداره آمار آمریکا ۲۰۱۵.۲۰۱۹
۳- آمار سلامت ایرانیان مهاجر در آمریکا
۴- مجله ویستا ۷ تیر ۱۴۰۱
۵- Archive of SID1 www. SID. Ir مهاجرت جوانان متخصص
در این رابطه بیشتر بخوانید:
مهاجرت ایرانیان، پدیدار شناسی مهاجرت (۲)
قمر فلاح دانشآموخته جامعهشناسی در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران است. او نزدیک به سی سال در آمارهای اجتماعی، کارشناس اجتماعی در برنامهریزی شهری، بافتهای فرسوده و برنامهریزیهای منطقهای فعالیت کرده است. خانم فلاح درعین حال پژوهشهایی در زمینه زنان عشایری، زنان روستایی، آسیبهای اجتماعی و مشارکت اجتماعی انجام داده است. قمر فلاح در دهه ۱۳۷۰ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه |
ارسال نظرات