نگاهی به «از شمال غرب» از امیرحسین بختیاری

مصطفا عزیزی: اثری که می‌توان در آن غرق شد

نگاهی به «از شمال غرب» از امیرحسین بختیاری
مصطفا عزیزی در یادداشتی خواندنی، نگاهی دارد به مجموعه‌داستان «از شمال غرب» از شاگردان فرشته احمدی در تورنتو.

مصطفا عزیزی در نقد «از شمال غرب» اثر امیرحسین بختیاری، از نثر ساده و نگاه انسانی نویسنده به زندگی در کانادا و خاطرات کودکی در ایران می‌نویسد. این مجموعه‌داستان ۹گانه با موخره‌ای از فرشته احمدی، توسط نشر آسمانا در تورنتو منتشر شده است.

 

 

در سه سال گذشته پس از خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی موج جدیدی از مهاجران ایرانی‌تبار به سوی کانادا روان شد که با خود هنرمند و نویسنده و روشنفکر زیادی آورد یکی از این مهاجران نویسنده و منتقد ادبی برجسته‌یی بود که به تورنتو آمد خیلی زود به محافل ادبی راه یافت و سری میان سرها پیدا کرد مجالی به داستان داد و تدریس داستان‌نویسی آغاز کرد و شاگردانی پرورش داد یک از یک بهتر... دارم در مورد خانم فرشته احمدی صحبت می‌کنم اما موضوع این جُستار نه ایشان که یکی از بچه‌های «مجال داستان» و شاگرد کلاس‌های داستان‌نویسی فرشته احمدی است، امیرحسین بختیاری و کتاب مجموعه داستان کوتاه «از شمال غرب» است.

این مجموعه داستان کوتاه که توسط نشر آسمانا در تورنتو منتشر شده است را در نخستین روز افتتاحیه قفسه کتاب‌های فارسی در شعبه‌ی ریچموند هیل ایندیگو که به همت مهدی گنجوی و نشر آسمانا برگزار شد از این کتاب‌فروشی خریدم و تا برسم خانه نصف داستان‌های‌اش را خواندم.

 

«غروب برفی دسامبر در حال رانندگی به سمت آپارتمانم هستم که خبر مردنت را از رادیو می‌شنوم.» این نخستین جمله‌ی نخستین داستان این مجموع داستانی است که  روای آن مردی ست در شمال سرد کانادا و آخرین جمله‌ی داستان آخر این است که‌: «این تابستان می‌خواهم کلاس بروم. بابا شاید خوشش نیاید اما اگر به آقا بزرگ بگویم حتما باهاش صحبت می‌کند و راضی‌اش می‌کند.» و این راوی‌اش دختر بچه‌یی ست در تهران دوران جنگ ایران و عراق. نام داستان اول «گرگ» است و نام داستان آخر «مینیاتور»

«از شمال غرب» شامل ۹ داستان کوتاه است. ۶ داستان آن که از زندگی در مناطق شمالی کانادا سخن می‌گوید رنگ‌وبوی مهاجرت ندارد درست مثل یکی دیگر از اعضای جامعه‌ی بزرگ و رنگ‌وارنگ کانادایی‌ها با مسئله‌ها و مشکلات‌شان برخورد می‌کند و چون امیرحسین در ایران کارشناس ارشد معماری بود و در اینجا کم‌وبیش در محیط‌های کارگری کار می‌کرده است داستان‌های‌اش در آن حال و هوا می‌گذرد.

سه داستانی که ماجرای‌اش در ایران می‌گذرد نوستالوژیک از نوع مهاجران نیست نوستالژی سن و سال است که آدم هوای کودکی‌اش را می‌کند. عشق‌های دوران کودکی و جوانی که نوستالژی جهانی ست و مرز نمی‌شناسد. دست‌کم یکی از داستان‌های داخل ایران‌اش از زبان دختر مدرسه‌یی نقل می‌شود که به خوبی از پس آن برآمده است. ضمنا چند صفحه‌یی هم فرشته احمدی در مورد این کتاب به عنوان موخره نوشتند که به خوبی کتاب را معرفی می‌کنند.

من این شانس را داشتم که در داستان‌خوانی‌های مجال اکثر داستان‌ها را از زبان خود نویسنده شنیده بودم و با نقد دوستان مختلف بر این داستان‌ها آشنا بودم اما به صورت کتاب منتشر شدنش و خواندنش لذت دیگری داشت.

 

داستان‌ها ادبیات سرراست دارد و بدون بازی‌های مصنوعی کلامی. راحت درآن می‌شود غرق شد و با شخصیت‌هایش هم‌ذات پنداری کرد و داستان زندگی خود را در آن دید. هر چند استعداد خود امیرحسین بختیاری را نمی‌توان کم شمرد اما سایه استادی مانند فرشته احمدی و بچه‌ی داستان مجال را می‌تواند در این مجموعه داستان دید.

کتاب «از شمال غرب» در ۱۴۰ صفحه در نشر آسمانا منتشر شده است. نشر آسمانا نشر نوپایی است که کتاب‌ها را با چاپی تمیز منتشر می‌کند و تلاش می‌کند رونماهایی برای آن‌ها تدارک ببیند.

امیدوارم شما هم از خواندن این مجموعه داستان‌های کوتاه لذت ببرید.

 

شما می‌توانید کتاب را در اینجا تهیه کنید!

ارسال نظرات