کار کانادا تمام است: میزگرد جدایی‌خواهان آلبرتا

نگاهی به ریشه‌های جدایی‌طلبی در غرب کانادا

کار کانادا تمام است: میزگرد جدایی‌خواهان آلبرتا
شرکت جدایی‌خواهان آلبرتا در میزگردِ «کار کانادا تمام است»

نفت: استقلال‌طلبان آلبرتا احساس می‌کنند که دولت فدرال محدودیت‌هایی را بر صنعت انرژی (نفت) آن‌ها تحمیل می‌کند و در عین حال از منابع آنان بهره‌برداری می‌کند. این دیدگاه، که در متن میزگرد نیز منعکس شده، به حس «دولت کمتر، آزادی بیشتر» منجر می‌شود و برخی را به فکر جدایی می‌اندازد.

 

 

ترجمه، تالیف و تنظیم: خسرو شمیرانی

 

تعدادی از جدایی‌خواهان آلبرتا در روز ۱۳ اوت ۲۰۲۵ در یک میزگرد آن‌لاین دیدگاه‌های خود را بیان کردند. یکی از نکات کلیدی که در این بحث مطرح شد، تفاوت فرهنگی مردم مناطق غربی کانادا با انتاریو، کبک و دیگر استان‌هاست. به گفته‌ی شرکت‌کنندگان در این نشست آن‌لاین این اختلاف دیدگاه‌ها، همراه با احساس نادیده گرفته شدن توسط دولت فدرال، زمینه‌ای برای گرایش به جدایی فراهم می‌کند.

اما آیا ماجرا بیشتر فرهنگی است یا اقتصادی؟ دقیق‌تر:‌ آیا مساله نفت نیست؟ آن هم نفت آلوده‌ی شیل؟

 

ریشه‌های داخلی جدایی‌طلبی در آلبرتا

گرایش به جدایی در آلبرتا ریشه‌های عمدتاً داخلی دارد و می‌توان آن‌ها را در سه محور اصلی دسته‌بندی کرد:

 

نفت: استقلال‌طلبان آلبرتا احساس می‌کنند که دولت فدرال محدودیت‌هایی را بر صنعت انرژی (نفت) آن‌ها تحمیل می‌کند و در عین حال از منابع آنان بهره‌برداری می‌کند. این دیدگاه، که در متن میزگرد نیز منعکس شده، به حس «دولت کمتر، آزادی بیشتر» منجر می‌شود و برخی را به فکر جدایی می‌اندازد.

واقعیت این است که اگر دست کمپانی‌‌های نفتی باز گذاشته شود آنها تمایل خواهند داشت به سریع‌ترین شکل و بدون توجه به خسارت‌های احتمالی به محیط زیست  نفت‌های ماسه‌ای را تبدیل به سود کنند.

 

عدالت مالی و نظام مالیاتی: مفهوم «توازن مالی» یا Equalization یکی دیگر از محرک‌های جدایی است. بسیاری از آلبرتایی‌ها معتقدند که منابع مالی استان‌های ثروتمند نفتی به نفع استان‌های دیگر توزیع می‌شود، بدون آنکه بازدهی ملموسی برای آن‌ها داشته باشد. این شکاف مالی موجب احساس نادیده گرفته شدن می‌شود و در رسانه‌ها و بحث‌های عمومی بازتاب می‌یابد.

 

نمایندگی سیاسی و تفاوت فرهنگی: همان‌طور که در متن اشاره شده، دیدگاه آلبرتایی‌ها درباره نقش دولت متفاوت است. آن‌ها تمایل دارند دولت از سر راهشان کنار رود و تصمیم‌گیری‌ها به صورت محلی و منطقه‌ای انجام شود. این تفاوت فرهنگی با مناطق شرقی کانادا، باعث ایجاد حس فاصله و «دیدن دنیا از دو زاویه متفاوت» می‌شود و بستر گرایش به جدایی را فراهم می‌کند.

 

نقش قوانین و ابزارهای سیاسی: در سال‌های اخیر، قوانین استانی مانند قانون شهروندی و ابتکارات مردمی و قانون استقلال آلبرتا در کانادا، امکان جمع‌آوری امضا برای برگزاری همه‌پرسی و مطرح کردن موضوع جدایی را ساده‌تر کرده‌اند. اگرچه حمایت اکثریت هنوز پایین است، اما این قوانین ابزار سیاسی جدیدی برای فعالان جدایی‌طلب فراهم کرده‌اند تا مطالبات خود را مطرح کنند و فشار بر دولت فدرال افزایش یابد.

 

نقش عوامل خارجی

بر اساس تحقیقات رسمی دولت کانادا و گزارش کمیسیون تحقیقات درباره دخالت خارجی، هیچ شواهدی وجود ندارد که دولت‌ها یا نهادهای خارجی عامل اصلی گرایش به جدایی در آلبرتا باشند.

البته برخی کشورها تلاش کرده‌اند با انتشار اطلاعات و اخبار هدفمند، اختلافات داخلی را تقویت کنند، اما علت اصلی گرایش به جدایی داخلی و اقتصادی-فرهنگی است، نه خارجی.

 

 

درمجموع می‌توان چنین گفت که گرایش به جدایی در آلبرتا حاصل ترکیبی از:

 

  • احساس نادیده گرفته شدن اقتصادی و سیاسی،
  • تفاوت فرهنگی و دیدگاه نسبت به نقش دولت،
  • و امکان‌سنجی قانونی برای ابراز اعتراض است.

 

این گرایش‌ها بیشتر نماد فشارهای سیاسی و اقتصادی بر دولت فدرال هستند و هنوز حمایت اکثریت مردم برای جدایی واقعی محدود است. نقش عوامل خارجی، اگرچه نباید نادیده گرفته شود، بیشتر در تقویت و انتشار گفتمان‌ها دیده می‌شود و نه ایجاد انگیزه اصلی.

بر اساس بررسی‌‌هایی که تا به حال صورت گرفته به نظر می‌رسد راه حل کاهش تنش و کاهش گرایش به جدایی در آلبرتا، بیشتر در حوزه‌های داخلی است: سیاست‌های شفاف اقتصادی، مذاکره بر سر منابع انرژی، بازبینی نظام مالیاتی و افزایش مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌های محلی.

ارسال نظرات