زبان و ترانه و شعر ابزار ارتباط یا تفرقه؟

زبان و ترانه و شعر ابزار ارتباط یا تفرقه؟

ای کاش یادبگیریم که ایران بدون زبان‌های رنگارنگش دیگر ایران نیست و احترام به همه زبان‌هایش، پاسداری از آنها و امکانِ برابر دادن به همه‌ی آنها وظیفه‌ی تک تک ماست.

 

سردبیر

هفته پیش به زبان مادری و اهمیت آن پرداختیم و چه دردناک که هفته بعد از آن با یک خبر غم‌انگیز مونترالی روبرو هستیم: در کنسرت آقای رحیم شهریاری در مونترال زبان بهانه‌ای شد برای جدایی یک جمع.

از نادر مواقعی بود که فرصت می‌کردم در یک کنسرت زنده حضور داشته باشم. راستش کنسرت‌ِ آذری را آنقدر دوست دارم که نمی‌‌توانستم از خیر آن بگذرم و تازه مونترال کجا و کنسرت دوباره آذری کجا؟

برنامه شروع شد و رحیم شهریاری سنگ تمام گذاشت، گمان می‌کنم تمامی حاضران از موسیقی لذت بردند اما اصرار گروهی بر صحبت کردن به ترکی و اصرار آقای شهریاری بر صبحت به فارسی، تنش آفرین شد.

در کنسرتی که از آن لذت می‌بردم همزمان دردی داشت تمام وجودم را به هم می‌فشرد. از یک سوی نیازِ برحق گروهی که از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا مظلومیت زبان مادری‌شان را مطرح کنند و از سوی دیگر نگرانی رحیم شهریاری که نکند این اصرار از زاویه ایران‌ستیزی باشد.

ای کاش یادبگیریم که ایران بدون زبان‌های رنگارنگش دیگر ایران نیست و احترام به همه زبان‌هایش، پاسداری از آنها و امکانِ برابر دادن به همه‌ی آنها وظیفه‌ی تک تک ماست.

و صدالبته شاید باید بپذیریم که این خواسته‌ی برحق نه با زور که با کار مدارم و پیگیر فرهنگی محقق می‌شود، نه هیچ‌ جور دیگر. مستقل از اینکه برخوردِ آقای شهریاری را در این کنسرت تایید کنیم یا به آن انتقاد داشته باشیم نمی‌توانیم فراموش کنیم که او طی چنددهه مصرانه به تلاشیِ خستگی ناپذیر برای خدمت به فرهنگ آذربایجانی و زبان ترکی مشغول بوده است.

ای کاش با هم قدری مهربان‌تر باشیم و بزرگان و فرهنگ‌سازان مان را بیشتر احترام کنیم. ملتی که فرهنگ‌سازان‌ش را، با وجود ایرادهایی که حتما به آنها وارد است، ارج ننهد حتما آسیب‌های جدی ‌می‌بیند.

ارسال نظرات