هفته تولدت مبارک

هفته تولدت مبارک

«هفته» بدون یاری یارانی که قبل از تولد در کنارش قرار گرفتند، متولد نمی‌شد و بدون یاری عزیزانی که بعد از تولد از نیروی جان خود در آن دمیدند، جان نمی‌گرفت و رشد نمی‌کرد.

 

دقیقا 572 شنبه پیش، اول ژوئن 2008 اولین شماره هفته پا به جهان گذاشت. هفته که دانه آن مدتها پیش‌تر در دل خاک کاشته شده بود، سربرون آورد، جوانه زد، سبز شد و اعلام کرد که آمده تا به زیبایی‌های این جهان سلام بگوید. آمد تا صلح را ستایش کند، طبیعت را محترم بشمارد و آزادی و کرامت انسان را سرودی کند دردل تو و من.

اول ژوئن بهانه‌ای‌ست تا بار دیگر از ده‌ها و ده‌ها انسان دغدغه‌مند سپاسگزاری کنیم که هر یک به نوعی در تیمار و رشد و پرورش «هفته» تاثیر گذار شدند.

گروهی با قلم و وقت خود،

عده‌ای با مشورت‌های مهربانانه و

دسته‌ای نیز با حمایت‌های مالی یا معنوی خود

این نهال نوپا را آبیاری کردند تا امروز بتواند بعد از 11 سال در کمال تواضع و با سری افراشته بگوید که با وجود تمامی نقص‌ها و کاستی‌ها به راه رفته افتخار می‌کند.

«هفته» بدون یاری یارانی که قبل از تولد در کنارش قرار گرفتند، متولد نمی‌شد و بدون یاری عزیزانی که بعد از تولد از نیروی جان خود در آن دمیدند، جان نمی‌گرفت و رشد نمی‌کرد.

یازدهمین تولد هفته را به یارانِ بنیانگذار، به همکاران قدیمی  و آنها که در حال حاضر بار سنگین هفته را بردوش می‌کشند و همچنین به شما عزیزانِ خواننده که فلسفه وجودی ما هستید صمیمانه تبریک می‌گویم.

امروز ارژنگ و علی عزیز با این کیک و طرح روی آن سورپرایزمان کردند. این کیک که طرح روی آن در واقع جلد اولین شماره هفته است، ویژه یازدهمین سالگرد تولد هفته توسط خانم ناصری از کافه شیراز درست شده. به نیابت از همکارانم از شما سپاسگزاری می‌کنم و می‌دانم همیشه مدیون مهر عزیزانِ بسیاری خواهم بود.

در پایان امیدوارم همواره بتوانیم به عهد خود با شما وفادار بمانیم، همان عهدی که 11 سال پیش از زبانِ حافظِ شیراز اعلامش کردیم.

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم

عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است

کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم

سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم

شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد

التفاتش به می صاف مروق نکنیم

خوش برانیم جهان در نظر راهروان

فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم

آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند

تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید

گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم

حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او

ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم

ارسال نظرات