بیش از ده سال پیش، در ژانویه سال 2009 تلویزیون فارسی بی.بی.سی شروع به کار کرد. شماره 34 مجله هفته، چند هفته پس از آغاز کار رسمی این کانال تلویزیونی انگلیسیِ فارسیزبان، به راهاندازی این رسانه اختصاص یافت. در سخن هفته آن شماره از جمله آمده بود:
آنها که روزهای پر از تشویش و بحران 1357 را بهخاطر دارند احتمالا به وفور این جمله را شنیدهاند: «لندن دیشب گفت.» آن روزها کمتر بحثی بود که طی آن به گفتههای رادیو بی.بی.سی که پیرترها آن را «لندن» مینامیدند استناد نشود.[….]
سوال اینکه چرا زمانی که همه گونه بودجههای فرهنگی در کشورهای بحرانزده غربی محدود میشوند، دولت بریتانیا حاضر است سالانه 15 میلیون پوند به یک رسانه فارسی زبان اختصاص دهد؟ آیا محدودیتهای موجود در ایران برای دریافت اطلاعات سالم توسط مردم، دغدغه دولت انگلیس شده است؟ یا اینکه دولت انگلیس به طور کاملا مشروع و قانونی برای دفاع از منافع این کشور دست به راهاندازی چنین پروژه بزرگی زده است؟
امروزه کمتر کسی در اهمیت رسانه برای جهت دادن افکار عمومی در راستای یک سیاست مشخص تردید دارد. اگر این اهمیت را پذیرفته باشیم و با یک نگاه به دور و اطراف خود ببینیم که مهمترین رسانههای تاثیرگذار در ایران به دولتها وابسته هستند به چه نتیجهای میرسیم؟ آیا از این رسانهها برای جهت دادن افکار عمومی در جهت خواست دولتها استفاده نمیشود؟ اگر این فرض را هم پذیرفتیم در مرحله بعد آیا باید به دولت انگلیس خرده بگیریم که در جهت منافع خود میخواهد روی افکار عمومی مردم ایران تاثیر بگذارد؟ آیا دفاع از منافع هر کشور وظیفه دولت آن کشور نیست؟ اگر چنین است، پس ایرادی به دولت انگلیس وارد نیست که برای حراست از منافع کشور، کانال تلویزیون فارسی راهاندازی میکند. اگر ایرادی به دولت انگلیس وارد نیست (که اگر هم وارد باشد، برای تاثیر گذاری بر تصمیمات آن کاری از دست ما بر نمیآید) پس ایراد کجاست؟ آیا هیچگاه به این فکر کردهایم که با تمام ادعاهایی که داریم جمعیت 70 میلیون ایران حتی از یک رسانه تاثیرگذار، گسترده، حرفهای و مستقل از دولتها برخوردار نیست؟ چه کسی باید این رسانه را برای ما بوجود بیاورد؟ آیا «سوپرمن» میآید و آن را برایمان میسازد؟ آیا باید منتظر ظهور بمانیم؟
بعد از گذشت یک دهه وضعیت تغییر زیادی نکرده بهجزاینکه الان درکنار دولتهای غربی، دولت عربستان سعودی که در پامال کردن حقوق بشر گوی سبقت را از دیکتاتورهای منطقه و جهان ربوده است دست به کار راهاندازی رسانههای رنگارنگ به زبان فارسی شده است.
بعد از تلویزیون منوتو، که ظاهرا فقط خدا میداند چگونه تامین مالی میشود چشم ما به «ایران اینترنشنال» روشن میشود که بنا به یافتههای «گاردین» ماجرای افشای منابع مالی آن ارتباط مستقیمی با قتل فجیع جمال قاشقچی دارد. و پس از آن ایندیپندنت فارسی با بودجه عربستان سعودی آغاز به کار میکند تا لابد برای مملکت بلازده ما آزادی بیان بیاورد.
همانطور که ده سال پیش در این صفحه آمده بود، تنها ما، خودمان، و نه دولت ایران یا هیچ دولت دیگری، میتوانیم آزادی بیان و شرائط و ابزار آن را مهیا کنیم و من امیدوارم روزی به این بلوغ برسیم.
ارسال نظرات