هفته پیش پس از سرنگون شدن یک پهباد آمریکایی در دریای عمان منطقه را تا مرز آغاز جنگی پیش برد که هیچ کس قادر به تخمین ابعاد آن نیست. دونالد ترامپ که بر مسند فرماندهی بزرگترین ارتش تاریخ جهان تکیه زده است فرمان جنگ را صادر کرد اما، به گفته خودش، 10دقیقه پیش از آغاز حمله آن را متوقف کرد. به این ترتیب منطقه خاورمیانه در فاصلهی ده دقیقهایِ جنگی جهانسوز قرار گرفت. درحالی دو نیروی نابخردِ افسارگسیخته با انبوهی از سلاحهای مرگبار در نزدیکی بلافصل هم سینه به سینه ایستادهاند، دوشنبه 24 ژوئن طرف آمریکایی دور جدیدی از تحریمها علیه ایران را آغاز کرد.
روزهای حساسی هستند، هر انسان بهرهمند از متوسط توان تعقل میداند که در چنین حالتی این واقعیت که «هیچ یک از طرفین به دنبال جنگ نیستند» مانع گر گرفتن شعلههای جنگ نخواهد شد؛ یک اشتباه محاسبه و یک سوءتفاهم حتی، میتواند آغازی بر یک پایان دهشتناک باشد. آیا روزی بالاخره جنگ ز هوس میافتد؟ و آنگونه که «م. زورق» 42 سال پیش آرزو کرده بود: از جوشش عشقی بیمرز دوستی شیوه انسان میگردد….
جنگ آیا ز هوس می افتد؟
دست بر ماشه، هدف نامعلوم
میچکد خون ز گلوگاه تفنگ
میدود بانگ در آغوش فضا
افتد آهسته جوانی بر سنگ
خون زند از سر و رویش بیرون
آید آرام ز او این آهنگ
آه ، مادر ز نفس میافتد
جنگ آیا ز هوس میافتد؟
آخر این زنگی شمشیر بدست
مست خون است ندارد خبری
هر نفس از پسری میگیرد
مادری را شرری میگیرد
کاش از جوشش عشقی بیمرز
دوستی شیوه انسان گردد
کاش از تابش خورشید امید
برفها یکسره باران گردد
خون به رگهای زمستان گردد
دشتها خرم و خندان گردد.
شعر از: م. زورق (محمد حسن حاج محمدی)
ارسال نظرات