حمله به دموکراسی و آبروریزی برای آمریکا؛ آیا این اولین بار بود؟

حمله به دموکراسی و آبروریزی برای آمریکا؛ آیا این اولین بار بود؟

لیست مواردی که باید مایه آبروریزی ایالات متحده و حمله به آزادی دیگران محسوب شود بسیار طولانی‌تر است اما چه می‌شود کرد این دنیای سیاست است دیگر، دنیایی پر از نیرنگ و دروغ و عوامفریبی.

 

سردبیر|

یورش گروهی از سفیدپوستان آمریکا به کاپیتول، ساختمان کنگره آمریکا، در روز چهارشنبه ششم ژانویه بی‌تردید چنان پراهمیت بود که تقریبا تمامی متحدان ایالات متحده در نیم‌کره غربی به آن واکنشی آنی و محکم نشان دادند: حمله به دمکراسی…. غیرقابل تصور….

در داخل آمریکا بسیاری از دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان همصدا شدند و این رخداد را یک «آبروریزی برای ایالات متحده» خواندند.
گروهی از مردمان آمریکا که پنداری جز پس‌ماندگی‌شان از قافله‌ی «رویای آمریکایی»  چیزی برای از دست دادن ندارند عقل خود در کف مردک عوام‌فریبی نهادند که چهار سال است جهان را مضحکه رفتارهای احمقانه و خطرناک خود کرده است.

باتوجه به روندی که نظام آمریکا در دهه‌های جهانی‌سازی پیشه کرده این شورش نه تنها عجیب نبود بلکه به احتمال زیاد این حرکت «پابرهنه»ها پشت‌بندهایی خواهد داشت که شاید نتایج آنها بس تاثیرگذارتر از این شورش آغازین باشد.

«حمله به دموکراسی» تکراری‎ترین واکنش از بیرون و «آبروریزی برای آمریکا» بیشترین استفاده را در واکنش‌های داخلی داشت.

با خود می‌اندیشم راستی این واقعا اولین «حمله به دموکراسی» و اولین آبروریزی بود برای ابرقدرت قرن بیستم؟

هربار این دو عبارت را درخبرهای روز چهارشنبه به یاد می‌آورم ناخواسته رخدادهایی از هشتاد سال گذشته به ذهنم حمله می‌کنند که نتیجه آنها جز نابودی و مرگ برای میلیونها انسان نبوده است.

فاجعه انفجار اتمی در روز ششم اوت ۱۹۴۵ هیروشیما و سه روز بعد ناکازاکی؟ و صدها هزار قربانی جنگی که در عمل تمام شده بود…

هنوز میلیون‌ها انسان سوگوار صدها هزار قربانی انفجارهای اتمی هستند که در روز ۲۵ ژوئن ۱۹۵۰ حمله به کره به دلائل ایدیولوژیک آغاز می‌شود

و یک سال بعد در روز  ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران طعمه طمع ابرقدرت پیروز و همدست اروپایی آن می‌شود تا کودتای آمریکایی-انگلیسی پایانی بر یک آغاز دموکراتیک در میهنم شود.

چهار سال بعد، در اول نوامبر سال ۱۹۵۵ جنگ ویتنام  آغاز می‌شود تا وحشیانه‌ترین خاطرات جنگ را از خود باقی بگذارد… بمب‌های ناپالم و روستاهای خاکسترشده توسط ارتش آمریکا.

عملیات «خلیج خوک‌ها» نیزچند سالی بعد از آن (آوریل ۱۹۶۱) صورت می‌گیرد تا یک دولت مستقل کوبا ساقط شود. عملیات موفق نمی‎شود اما درپی آن یک تحریم ۶۰ ساله آغاز می‌شود که هنوز ادامه دارد و بر زندگی چندین نسل اثرگذاشته است.

کودتای شیلی (۱۱ سپتامبر ۱۹۷۲)‌ و سرنگونی دولت مستقل و مردمی آلنده و جایگزین کردن آن با ژنرال خون‌آشام پینوشه و هزاران مادر که در سوگ جوانان‌شان از دنیا رفتند.

حمله به گرانادا، یک کشور مستقل و سرنگون کردن حکومت آن (۲۵ اکتبر ۱۹۸۳) از دیگر رخدادهایی هستند که به ذهنم حمله می‌کنند.

حمله اول به عراق در سال ۱۹۹۰-۱۹۹۱ که تا امروز همچنان ادامه دارد و به گزارش سازمان ملل تنها صدها هزار کودک قربانی آن شده‌اند.

حمله به افغانستان جنگ‌زده  در ۷ اکتبر ۲۰۰۱ که آن هم تا امروز ادامه دارد و هر روز همچنان قربانی می‌گیرد.

حمله دوم به عراق در مارس ۲۰۰۳ با توسل به دروغهایی که امروز آشکار شده‌اند آیا مایه آبرورزی ابرقدرت نیستند؟

حمله نظامی به لیبی در تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۱، جایی که که آتش خون در آن همچنان جاری است.

و تحریم‎های اقتصادی علیه بسیاری از کشورها که وحشیانه‌ترین شکل آن در چهارسال گذشته علیه ایران اعمال شده و خدا می‌داند چقدر قربانی گرفته است.

لیست مواردی که باید مایه آبروریزی ایالات متحده و حمله به آزادی دیگران محسوب شود بسیار طولانی‌تر است اما چه می‌شود کرد این دنیای سیاست است دیگر، دنیایی پر از نیرنگ و دروغ و عوامفریبی.

در روالی عادی در این اولین شماره مجله هفته در سال نو میلادی باید تبریک بگوییم و بهترین‌ آرزوهای خود نثار یکدیگر کنیم؛ اما آیا دیگر چیزی از «روال عادی» باقی مانده است؟ احتمالا شما هم با من به این سوال پاسخ منفی می‌دهید. 

بیایید با هم امیدوارم باشیم بالاخره سال جدید میلادی آغازی شود بر پایان عوام‌فریبی. ما می‌دانیم تا روزی که دروغ و فریب حکومت می‌کند آتش جنگ و جنون گسترده‌ترین دستاورد نظام‌های سیاسی حاکم خواهد بود.

به امید فرداهای بهتر. سال نو شما مبارک

ارسال نظرات