به پاس شجاعت و شهامت زنانه

به پاس شجاعت و شهامت زنانه

هیچ کدام از ما از لحظات دردناک ستم جنسیتی در امان نبوده‌ایم اما مهم است بدانیم که به‌تنهایی از پس این ظلم تاریخی برنمی‌آییم و باید در کنار هم بایستیم. روز جهانی زن برای ما یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است؛ اشک‌ها و لبخندها. زنان ایرانی هم نزدیک به صد سال است که این روز را گرامی می‌دارند؛ از جمعیت پیک سعادت در رشت در سال ۱۳۰۱ تا تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری در فردای تسلط نظام اسلامی در ۱۳۵۷ و مبارزات مدنی سال‌های اخیر.

 

زن بودن در هیچ کجای این جهانِ ناعادلانه آسان نیست. این جمله را تنها به‌عنوان زنی در آستانه‌ی میان‌سالی نمی‌گویم که برای به دست آوردن حقوق اولیه‌اش همواره جنگیده و هزینه‌های سنگینی را پرداخته است، بلکه به عنوان زنی روزنامه‌نگار می‌نویسم که دردهای زنان را در سراسر دنیا می‌بیند و با آنها رنج می‌کشد. اگر چه برای نوشتن که شاید مهم‌ترین هدف زندگی‌ام بوده، سال‌ها خون‌دل خورده‌ام اما باز خوشحالم چون مانند زنان سوری آواره‌ی بیابان‌های حُمص نشده‌ام. کودک که بودم، نوشته‌های روزمره‌ام به دست پدر و برادرخوانده پاره می‌شد و گاه تمسخر گزنده‌ای هم چاشنی‌اش بود اما مثل دختران ایزدی عراق به دست داعش اسیر نشدم.

باید دهه‌ها می‌گذشت و می‌جنگیدم تا همان عناصر ذکورِ خانواده با دیدن نام دختر و خواهرشان بر روی کتاب‌ها یا در مجله‌ها، ذوق کنند و به خود ببالند. باخود فکر می‌کنم، من حداقل فرصت جنگیدن با این افکار پوسیده را داشتم که «زن را چه به سیاست!» و مانند فعالان زن کابل با انفجارهای انتحاری تهدید نشدم.

به خود نهیب می‌زنم: جهان زنانه‌ی ما از این سخت‌ترها را هم به خودش دیده است؛ سرنوشت‌های بسیار سخت‌تر از تو. به زنان عشایر  فکر کن که دوندگی‌هایشان را از سپیده‌دمان تا پاسی از نیمه‌شب دیده‌ای و تاب نیاورده‌ای. به زنان کشاورز آفریقا که پابه‌پای مردان و گاه بیشتر از آنها دل به مزارع دارند. به کودک‌همسرها که از دنیای شیرین کودکی پرت می‌شوند به دردناک‌ترین هم‌آغوشی‌های تاریخ. به خون‌بس‌های سرزمین‌های سنت‌زده که حاصل زندگی‌شان فقط «تاوان» یک عشیره بوده‌ است؛ جبران یک اشتباه مردانه. درست می‌گویند که آدمی از دیدن رنج دیگران، غم خویشتن را فراموش می‌کند.

اما این تمام واقعیت نیست. این سکه مثل هر سکه‌ای، روی دیگری هم دارد. به ملاله‌ها می‌توان امید داشت که تعصب مذهبی خفته بر پیکر زنان را روز به روز کمرنگ‌تر کنند. به گرِتا تونبرگ‌ها می‌توان دل بست که با نیروی شگفت‌انگیز در حال رهاسازی جهان از شر آلودگی‌های محیطی زیستی هستند و به عنوانی دختری در میانه‌ی نوجوانی متوجه شده‌اند که آلودگی طبیعت ریشه در زیاده‌خواهی مهارنشدنی یک اقلیت و آسایش‌طلبی و کوتاه‌بینی یک اکثریت دارد. به زندانیان بند زنان زندان اوین، قرچک و گوهردشت… به نسرین ستوده‌ها، نرگس محمدی‌ها، مهدیه گلروها، هنگامه شهیدی‌ها و تمام زنانی که فارغ از جنسیت، به رهبران بزرگ جنبش زنان معاصر تبدیل شده‌اند.

هیچ کدام از ما از لحظات دردناک ستم جنسیتی در امان نبوده‌ایم اما مهم است بدانیم که به‌تنهایی از پس این ظلم تاریخی برنمی‌آییم و باید در کنار هم بایستیم. روز جهانی زن برای ما یادآور خاطرات تلخ و شیرینی است؛ اشک‌ها و لبخندها. زنان ایرانی هم نزدیک به صد سال است که این روز را گرامی می‌دارند؛ از جمعیت پیک سعادت در رشت در سال ۱۳۰۱ تا تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری در فردای تسلط نظام اسلامی در ۱۳۵۷ و مبارزات مدنی سال‌های اخیر.

در یک اقدام کم‌نظیر، به همت «انجمن زنان ایرانی مونترال» و ۲۳ انجمن فعال ایرانی دیگر در حوزه‌ی زنان از سراسر دنیا، قصد دارند به مناسبت روز جهانی زن در کنار هم بایستند و عهد خود را برای مبارزه با نابرابری جنسیتی تجدید کنند. این برنامه که هشتم مارس از ساعت ۱۲ نیمروز به وقت شرق آمریکا و کانادا برگزار می‌شود با تنوع موضوع روبرو است و این ۲۴ سازمان هرکدام از زاویه‌ی نگاه خود به دردها و موفقیت‌های زنان در صد سال اخیر می‌پردازد. انجمن زنان ایرانی مونترال نیز با موضوع «زنان در رهبری، تحقق آینده‌ای برابر در دنیای کووید» که مورد تاکید سازمان ملل متحد است کار خود را ارائه می‌دهد. فارغ از حوزه‌ی کاری این انجمن‌ها و نحوه‌ی برگزاری این برنامه، این شیوه‌ی کار گروهی و پشتیبانی زنان از یکدیگر خود یک دستاورد بزرگ در این عصر کرونازده است. دستاوردی که می‌تواند نویدبخش آینده‌ای درخشان‌تر برای نیمی از جمعیتِ جهان باشد. ما برای بهتر شدن نیاز به دست ‌یاری داریم؛ به یک نگاه واحد که بدانیم موفقیت ما در نیل به حقوق برابر، در گام اول، با هم بودن‌مان است.

ارسال نظرات