سردبیر |
میگویند دوران ظهور پیامبران به سر آمده است و آدمی به آن مرحله از بلوغ رسیده تا نیاز به رهبر و راهنما در مسیر حیاتاش نداشته باشد. بشرِ امروز مرزهای غیرقابلتصوری را در نوردیده و به جهانهای موازی نزدیک و نزدیکتر میشود. با تکثیر سلولهای بنیادی خود را در مقام خالق میبیند و با رصد کهکشانها، به دنبال یافتن همتایاناش در این هستی بیمرزِ پر رمز است. اما این تمام داستان خلقت نیست…
جامعه امروز فارغ از سطح امکانات مادی و تکنولوژیک، همچنان نیاز به انسانهایی دارد که در سختیها و ناهمواریها در کنارش باشند و بر مسیر زندگیاش نور بتابانند، بیآنکه کتابی آسمانی نازل شود. گاه با یک حرف، یک عمل، یک ایده، یک لبخند و حتی یک نگاه میتوان جهان را جای بهتری برای زیستن کرد.
در این میان، هستند ستارههایی که منشا درخشش سایرین باشند، خود را وقف دیگران کنند، نور و گرما بدهند و از وجودشان، جهانی تابان شود. زنان و مردانی که با ذرهذرهی توانشان، زمینهای خشک و تشنهی اطراف خود را آبیاری میکنند. به عبارت ما اینها پیامبران معاصرند، ستارگان درخشان بشریت، چهرههای ماندگار انسانیت که بدون آنها این جهان، جهنمی خشک و برهوتی دهشتناک میبود.
این انسانهای بیادعا و سختکوش خوشی دیگران را مایه خوشبختی خود میبینند. آنها بیشکوه کار میکنند و یاری میدهند. آنها برای فلاکتهای جامعه و درد انسان خود را مسئول میدانند. آنها مهربانانه و سخاوتمندانه کمک میکنند بیآنکه انتظار پاداش یا تشکر داشته باشند و گاه به عیادت هم اویی میروند که دیروز خاکستر برسرشان ریخته بود. چرا که آنها آمدهاند تا وصل کنند. برای آنها دشمن معنی ندارد. همه دوست هستند و همه شایسته چشیدن طعم مهر.
برای رسیدن به این مقام یک راز بیشتر وجود ندارد: از منافع کوتاهمدت خود گذشتن و بی توجه به مصلحتها کار درست را انجام دادن. و طرفه اینکه هر کدام از ما میتوانیم با افروختن شمعی، ولو نیمسوخته راه را برای حتی یک نفر روشن کنیم، اگر بخواهیم و همت کنیم. راه دور و سختی نیست. با تلاش برای پیوند به همدیگر، آشتی با جهان بیرون، صلح با خویشتن و دیگران، منفعت جمع را به نفع خویشتن گره زدن و مهربانی مداوم و بیچشمداشت…
مهم این است که بدانیم مسئولیت اجتماعی ما در قرن بیستویکم بهمراتب سختتر و پیچیدهتر از اعصار گذشته است. در جهان امروز که تنش از زخم مرزهای جغرافیای سیاسی پر از زخم است و روحش از جانبداریهای ایدئولوژیک و مذهبی و حزبی در تلاطم، در جهانی که جنگ، فقر، نابرابری و خشونت سایه گسترده است، بر ماست که چراغی روشن کنیم و نوری بتابانیم.
به قول مولانا:
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
امیرعباس بشارتی یکی از همین پیامبران است. انسانی از لحظه ورود به مونترال کانادا بانی خیر بوده است. او که پزشک متخصص اطفال است، در سال ۲۰۱۴ وارد مونترال شد و در همان ابتدا با اتکا به پشتوانه حرفهایاش گروه «نه به آزار جنسی کودکان» را راهاندازی کرد. بعد گروه «پزشکان ایرانی کبک» را دایر کرد. در این چارچوب دهها فعالیت خرد و کلان داشت که خیر آنها به گروه بزرگی از انسانها رسید. در دوران پاندمی کرونا گروهی از پزشکان را سامان داد تا درباره این پاندمی عجیب و غریب اطلاع رسانی کنند و…
تمامی این فعالیتها را او در حالی انجام داد که خودش به عنوان یک تازهوارد باید برای جاافتادن در سرزمین جدید تلاش میکرد و بعد پیشرفت حرفهای خودش را در نظر میگرفت. باید به فکر فرزند نوزادش میبود و زندگیاش را در میهن جدید سروسامان میداد. او نیز همچون من و شما این انتخاب را داشت که فقط به فکر از آب کشیدن گلیم خودش باشد یا اینکه همزمان به جامعه ای بیاندیشد که خودش را پارهای از آن میداند و او تردیدنکرد و همواره به عنوان جزیی از یک کل علائق خود را به آن گره زد.
آقای دکتر امیر عباس بشارتی شما یکی از ۱۲۴هزار پیامبر معاصر و انتخاب هفته برای شخصیت سال ۱۳۹۹ هستید. از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات