به ایران و افغانستان میاندیشم و درد در تار وپود وجودم مینشیند. تصور اوضاع جاری این درد را دوچندان میکند و بغض راه گلویم را میبندد. در افغانستان عزیز جنگجویان طالبان با سرعتی باورنکردنی سراسر آن سرزمین اهورایی را تسخیر میکنند و نشان میدهند که دروغ بزرگ ناتو و شرکا جز دهها هزار جان انسانی، و آوارگیها و فلاکتهای بیشمار برای مردم افغانستان، و تریلیونها دلار هزینه برای مردم آمریکا، دستاورد دیگری نداشته است. امروز دوباره گروهی جاهل و افسارگسیخته در راه هستند تا زنان و دخترانِ بلخ و هرات و کابل و غزنه و قندهار را به زیر شلاق جنون خود بکشند و پسربچههای نارس را در تارعنکبوت جهل خود گرفتار کنند.
همدستان اینها اینبار، به قول همکارم آقای آرسام ارانی، «عموزادهها اسلامگرای ایرانی» هستند، لشکریانِ شریعتمدارانِ فریبکار کیهان و جنتیهای نگهبانِ جهنم جهل و دروع. همانها که بیلیاقتیشان هر روز جان انسانهای بیشتری را قربانی ویروس کرونا، قطعی برق و بیآبی و سیل و طوفان ریزگرد و … میکند.
فاجعه اتوبوس خبرنگارن محیطزیستی که در هفتههای گذشته زخم تازهای بر پیکر مجروح و بیمار جامعه ما افزوده است قله دیگری از رشته بیلیاقتیهای مدیران مملکتیست که اکثریت قریب به اتفاق شهروندان را از دور تصمیمگیری خارج کرده و مدعیاند که گروه فاسد و بیلیاقت «خودی»هایشان میتواند، نه فقط ایران که جهان را نیز «مدیریت» کند.
مصاحبه خانم زینب رحیمی که در همین شماره «هفته» منتشر شده نمونهای از شهامتِ قابل ستایش یک روزنامهنگار جوان است که نمیخواهد در این روزهای پردروغ خاموش بنشیند تا شریعتمدارنِ ضدانسان مونوپل سخن را با عوامفریبیهای خود در دست داشته باشند.
در سوی دیگر میدان پرفریب سیاست در ایران، هیزمکشان شیطان در وقاحت کمنظیری گوی رقابت را از خود شیطان ربودهاند. وزیر بهداشت و دستیارانش هر روز چنان بیشرمانه دروغ میگویند و مردم میفریبند که انگار قرار است تا ابد پرده تاریک جهل آنها را از آگاهی مردمان مصون نگه دارد.
نوشته کوتاه رضا کیانیان، این سینماگر مردمی را با دلی پردرد خواندم و شجاعت او را ستودم.
رضا کیانیان با درج کلیپی کوتاه از انبوه جمعیت ایرانیان در مرز ارمنستان در صفحهی اینستاگرام خود نوشته است:
«آقای نمکی اینجا مرز ایران و ارمنستان است! اوضاع درمان در مملکت ما با وزارت شما چقدر با نمک شده است. البته شما که مشکلی ندارید! دوستان شما هم هر روز از واکسن جدیدی رونمایی میکنند که معلوم نیست چقدر از بودجه مملکت را هزینه کردهاند! البته شنیدم یکی دوتاشون داره جواب میده. راستی سنگ پای قزوین را میشناسید؟ بالادستیهای شما چهطور؟ اینکه مردم ایران برای واکسیناسون داوطلبانه به ارمنستان و امارات میروند، برای شما و هم قطارانتان که بد نیست. از هر مسافر یک میلیون تومان خروجی! میگیرید.
واکسنش هم مجانی در میاد. و از همه مهمتر این خارش سندرم «ما از همه دنیا جلو تریم»تان هم تسکین میابد. چون در این زمینه واقعا از همه جلوترید. هم واکسن نمیزنید. هم از هر کس میخواهد واکسن بزند یک میلیون تومان میگیرید و مهمتر از همه به همه دنیا ثابت میکنید میشود واکس نزد و زنده ماند. اینجاست که سنگ پای قزوین از رو میرود و پودر میشود. راستی تازه چه خبر؟ واکسن جدیدی را نمیخواهید رونمایی کنید؟ درب قابلمه تازهای برای تشخیص ویروس نساختهاید؟ راستی نمکدانتان را پُر کنید. چون زخمهای زیادی دهان باز کردهاند.»
به «زینب رحیمی»ها و «رضا کیانیان»ها درود میفرستم و میدانم که آنها هستی خود را به خطر میاندازند تا شمعی از آگاهی در برابر تاریکی جهل شریعتمداران روشن کنند.
ارسال نظرات