عرفان نورایی، مخترع ۱۹ ساله، نماد دیگری از سونامی فرار مغزها

عرفان نورایی، مخترع ۱۹ ساله، نماد دیگری از سونامی فرار مغزها

مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها اگرچه در ارتقای زندگی فرد آثار مثبتی دارد اما از منظر کلان، سرمایه‌ی انسانی کشورهای مبدأ را کاهش می‌دهد و درنهایت سبب افت رشد اقتصادی و اجتماعی می‌شود. «عباس میلانی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد سیاسی ساکن آمریکا، معتقد است فرار مغزها طی چند سال اخیر، ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده‌ است.

 

سردبیر|

دیگر مدت‌هاست که رویکرد کشورهای پیشرفته در مدیریت کلان از تاکید بر کشف و استخراج منابع طبیعی به جذب نیروی انسانی متخصص تغییر کرده است. کشورهای توسعه‌یافته با فراهم کردن امکانات زندگی، تحصیل و اشتغال برای نخبگان کشورهای توسعه‌نیافته، بخشی از نیروی کار ماهر خود را تامین می‌کنند. کانادا، میهن دوم ما یکی از کشورهای مهم جهان است که بیشترین بهره را از این سیاست برده و می‌برد درحالی که ایران و افغانستان، سرزمینی که ما در آن ریشه داریم خسارت‌دهندگانِ بزرگِ روند مهاجرت متخصصان هستند.

واقعیت عریان این است که حکومت‌های توتالیتر در خاورمیانه با تاکید بر اداره‌ی ایدئولوژیکِ جامعه، یک فضای بسته‌ی سیاسی و اجتماعی را ایجاد کرده‌ و شراطی را آفریده‌اند که برای بخش بزرگی از مردم و از جمله نخبگان قابل پذیرش نیست. خیل عظیمی از استعدادهای انسانی در مقاطع زمانی مختلف به غرب مهاجرت کرده‌اند. در ایران این روند از ابتدای انقلاب و سال‌های ابتدایی دهه‌ی شصت (موج اول مهاجرت) اتفاق افتاد و تا امروز و پس از روی کار آمدن دولت ابراهیم رییسی، همچنان با روندی صعودی ادامه دارد.

نخبگان مهاجرت‌کرده‌ی ایرانی طی چهار دهه‌ی گذشته موفقیت‌های شگرفی در خارج از ایران داشته‌اند؛ به‌طوری‌که هفته‌نامه‌ی «اکونومیست» در سال ۲۰۱۸ و بر اساس داده‌های صندوق بین‌المللی پول (IMF)، اعلام کرد ۹۶ درصد از اختراع‌های ثبت شده توسط متولدین ایران بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، توسط ایرانیان مقیم خارج از کشور ثبت شده است.

عرفان نورایی از جمله جوان‌ترین مهاجرینی است که توانسته در مدت کوتاهی که به کانادا آمده است به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا کند. به این بهانه، در این شماره از مجله هفته به زندگی و گفت‌و‌گو با او پرداخته‌ایم.

روشن است که مهاجرت نخبگان یا فرار مغزها اگرچه در ارتقای زندگی فرد آثار مثبتی دارد اما از منظر کلان، سرمایه‌ی انسانی کشورهای مبدأ را کاهش می‌دهد و درنهایت سبب افت رشد اقتصادی و اجتماعی می‌شود. «عباس میلانی»، استاد دانشگاه و پژوهشگر اقتصاد سیاسی ساکن آمریکا، معتقد است فرار مغزها طی چند سال اخیر، ۳۰۰ برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده‌ است.

این عدد تنها یک تخمین از آثار قابل سنجش این پدیده بر حوزه‌ی اقتصاد است اما مهم‌تر از این اثر، تبعات اجتماعی این پدیده است. روند روبه‌رشد مهاجرت نخبگان، جَو یاس ناامیدی را در بین مردم کشور مبدا گسترش می‌دهد و میل به تغییرات مثبت را از بین می‌برد. کوچ اجباری مستعدترین افراد یک سرزمین، حس عدم بهبود شرایط را در بین افراد تقویت می‌کند و جامعه را به سرخوردگی و انزوای بیشتر می‌کشاند. اتفاقی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران به شدت قوت گرفت و تعداد مهاجران ایرانی به خارج از کشور (به خصوص کانادا) افزایش یافت.

در دو ماه گذشته با روی کار آمدن طالبان، در افغانستان نیز موج جدید مهاجرت نخبگان به خارج از این کشور شکل گرفته است. کشوری که طی دو دهه‌ی گذشته گام‌های خوبی به سمت رشد اقتصادی و شکل‌گیری جامعه‌ی مدنی برداشته بود به‌یک‌باره درهم شکست، دستاوردها یک‌شبه از بین رفت و تندروها عنان همه‌چیز را دوباره ربودند. اغلب نخبگان از ترس بازگشت رویه‌های غیرانسانی طالبان، تنها با یک چمدان یا ساک دستی کشور خود را به مقصدی نامعلوم ترک کردند و در تفکر آینده‌ای نامعلوم، در سراسر جهان روزگار می‌گذرانند.

گاه وطن یک چمدان می‌شود، یک آلبوم عکس و دیگر هیچ… زنان یا مردانی که می‌دانند که شاید هیچ‌گاه به سرزمین مادری‌شان بازنگردد اما تنفس در آن هوا آن‌قدر دشوار است که عطای وطن را بر لقایش می‌بخشند و معمولا با قلبی پر از درد راهی دیار غربت می‌شوند. مسیری گاه موفقیت‌آمیز اما شاید بی‌بازگشت و پرحسرت. به امید روزی که هیچ فردی مجبور به ترک سرزمین‌اش نباشد…

ارسال نظرات