آبان و تقویم به خون‌آلوده‌ی یک ملت

آبان و تقویم به خون‌آلوده‌ی یک ملت

روزهای خونین چهار دهه‌ی گذشته از شمار خارج است ولی نکته‌ی مهم و متفاوت در این میان، وقاحت روبه‌فزونی عاملین جنایات است.

 

سردبیر|

فقط یک اعتراض بود… به افزایش قیمتی کمرشکن برای ضعیف‌ترین‌ها. دو سال از وقایع خونین آبان ماه می‌گذرد؛ اعتراضاتی که در واکنش به سه‌برابر شدن ناگهانی قیمت بنزین در ایران رخ داد و درنتیجه واکنش خشونت‌بار حکومت، خانواده‌های بسیاری داغدار شدند. دو سال بعد از این رخداد، در تلاش برای ثبت جنایات، به همت جمعی از تلاشگران حقوق بشر در خارج از ایران، هفته‌ی گذشته «دادگاه بین‌المللی مردمی آبان» در لندن برگزار شد. این دادگاه در حالی به پنج روز رسیدگی خود پایان داد که بسیاری از شاهدان عینی، قربانیان و حقوقدانان و کارشناسان نتوانستند روایت خود از این فاجعه را بیان کنند و ادامه‌ی جلسات به آینده‌ی نزدیک موکول شد. این دادگاه اگر چه به صورت نمادین برگزار شد اما قربانیان و خانواده‌هایشان امید دارند روزی به این جنایات در دادگاهی رسمی و مسئول رسیدگی شود و آنها بتوانند در محضر عدالت، دادخواهی کنند.

در آغاز قرن جدید شمسی وقتی که به تقویم کشورمان نگاه می‌کنیم با برگ‌هایی خونین روبرو می‌شویم. کمتر صفحه‌ای از این تقویم است که قتل و کشتار مردم بی‌گناهی سرزمین‌مان را ثبت نکرده باشد. از جوانانی که جان بر سر عقیده و در راه آزادی دادند تا انسان‌هایی که برای یک لقمه نان و دربرابر فشارهای وحشتناک معیشتی به اعتراض برخاستند: از مرداد ماه ۱۳۳۲ تا شهریور ۱۳۷۵ که در رژیم پهلوی به خون مردم آزادی‌خواه رنگین شد و از قتل‌عام زندانیان در تابستان ۱۳۶۷ تا قتل‌های زنجیره‌ای در پاییز ۱۳۷۷، حمله به کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸تا ماه‌های سراسر خونین سال ۱۳۸۸، از دی ماه سرد و سرخ ۱۳۹۶ تا آبان ماه ۱۳۹۸ که صدها جان جوان سرنوشت‌شان به برگ‌های پاییزی گره خورد. جنایت‌هایی که تنها و تنها برای پوشاندن بی‌لیاقتی و ترس حاکمان فعلی صورت گرفت.

روزهای خونین چهار دهه‌ی گذشته از شمار خارج است ولی نکته‌ی مهم و متفاوت در این میان، وقاحت روبه‌فزونی عاملین جنایات است. در عصر شبکه‌های اجتماعی، زنان و مردان تنها به جرم اندیشه‌ی متفاوت مورد شلیک گلوله‌ی مستقیم قرار می‌گیرند یا مانند «هدی صابر» و «کاووس سیدامامی» بر اثر شدت شکنجه‌ها در زندان جان خود را از دست می‌دهند اما عاملان یا آمران نه‌تنها مورد محاکمه قرار نمی‌گیرند، بلکه با وقاحت می‌گویند «علاوه بر پا به سر هم شلیک شده است!». هنوز این پرسش بی‌پاسخ است که چرا مردمی که تنها برای اعتراضی مسالمت‌آمیز و بدون سلاح به خیابان‌ها آمدند باید به فجیع‌ترین شکل ممکن مورد اصابت گلوله قرار گیرند؟ به کدامین گناه؟

شاید از این منظر بتوان به دادگاه بین‌المللی آبان امیدوار بود. امیدواری از آن جهت که تلاش‌های مردمی برای ثبت این جنایات در تاریخ به نتیجه برسد تا درنهایت بتوان به برقراری عدالت، چشم امید داشت. به بیان خسرو گلسرخی:

این سرخ‌گونه

هرگز سخن از درد

نرانده است

درونِ آتش می‌زیَد

و هراس را با او

یارایِ برابری نیست

خاموش نشسته به انتظار،

زخم را

و گلوله را پاس می‌دارد

تا آن روز

کز جراحت سهمگین خویش

پرچمی برافرازد

این سرخ‌گونه

خاموش نشسته به انتظار

تمامیِ تن من،

سرزمینِ من است…

ارسال نظرات