سردبیر |
بینتیجهماندن اولین مذاکرات دولت اوکراین و دولت متجاوز روسیه به معنی ادامه جنگ و کشتار است. در حالی که دولت پوتین عملیات گسترده و رعبآفرین خود را در زمین و هوا و دریا ادامه میدهد مردم اوکراین بیش از پیش متمرکز میشوند تا رویای پیروزی سریع ولادیمیر پوتین را به کابوس او تبدیل کنند.
در این میان زنان و مادران اوکراینی کمر همت بسته و به جای رنده کردن پنیر در خانههای خود، در سولهها و زیرزمینها یونولیت رنده میکنند و به جای ریختن شیر در بطری، آن را با بنزین پر میکنند و به این ترتیب دشمنِ تا بنِ دندان مسلح را در تجاوز به خانه و کاشانه خود بازمیدارند.
امسال زنان اوکراین روز زن و ۸ مارس را درحالی جشن میگیرند که جنگ و خون در کوچه و خیابانهای شهرشان جاری است، مثل زنان عراق و افغانستان و سوریه و لیبی و … در دهههای اخیر.
زنان اوکراین میدانند که تسلط روسیه دنیایی بهتر از آنچه که دارند نصیبشان نخواهد کرد.
خبر جنگی که میتواند به آسانی به جنگی بسیار گستردهتر و حتی یک فاحعه جهانی اتمی بیانجامد، امری نیست که به یک کشور و یک منطقه محدود بماند. پس نخبگان و روشنفکران ایرانی نیز همچون دیگر کشورهای جهان به شدت مشغول بحث و جدل در این باره هستند.
همانقدر که میتوان از شهامت و اتکا به نفس زنان اوکراین انرژی گرفت، از برخورد بخش بزرگی از نخبگان و روشنفکران ایرانی باید انگشت حیرت به دهان گزید. طبق روال ۱۵۰ سال گذشته این جماعت دو دسته شده، یکی به نفع روسیه و دیگری به نفع غرب موضع میگیرد و آن سومی هم که میخواهد «مستقل» باشد به دامِ گرفتن ماهی از آب گل آلودِ جنگ و خون در اوکراین میافتد و نسخه میپیچد که چگونه از این فرصت برای کسب این یا آن «منفعت ملی» استفاده شود.
اینکه سیاستمداران در روسیه و ناتو و کشورهای اقماری به جای یافتن راهی برای کاهش تنش، بیمحابا در تنور جنگ میدمند و در هر دو سو بازو (یکی بازوی نظامی و بمب اتمی و دیگری بازوی اقتصادی) به رخ میکشند کم و بیش «طبیعی» است. از سیاستمداران خردمندی و آیندهنگرای و نگاه انسانی انتظار داشتن در بهترین حالت سادهلوحی است.
اما وقتی که روشنفکران یک جامعه دنبالهروی بوقهای تبلیغاتی دیگران و تکرارکننده طوطیوار نظرات سیاستسازان روسیه و غرب میشوند چه باید کرد؟ آیا به جز گریستن به حال آن جامعه راهی دیگر باقی میماند؟
درباره تقابل غرب و روسیه در اوکراین:
۱) واقعیت این است که این روبرویی ریشهای دودههای دارد.
۲) در این دودهه روسیه به تاکید از غرب درخواست کرده است که گسترش پیمان نظامی ناتو به مرزهای روسیه برایش خط قرمز است. (کشورهای بالتیک زمانی به ناتو پیوستند که روسیه ضعیفترین دوران خود را سپری میکرد.)
۳) این تنش پیشتر هم در سال ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و بویژه در ۲۰۱۴ نیز به اوج رسیده بود که در آن سال به اشغال کریمه توسط روسیه رسید.
۴) غرب هرگز نخواست به جای گسترش حوزه نفوذ نظامی خود، درجهتِ جلب اعتماد روسیه تلاش کند و برعکس اعتمادزادیی و گسترش نفوذ ناتو را به طور هماهنگ پیش برد.
۵) روسیه، همانطور که طبیعت دولتهای سلطهگر است، در سال ۲۰۱۴ نشان داده بود که حاضر است به جنگ و کشتار متوسل شود تا سیاستهای خود را به کرسی بنشاند.
۶) غرب در این زمینه با روسیه کاملا همراه است و هرگز از خونریزی برای رسیدن به مطامع خود ابایی نداشته است.
۷) با توجه به واقعیتهای بالا سوگیری به نفع ناتو و یا روسیه برای هر انسان دغدغهمندی، در بهترین حالت غیرمسولانه است.
۸) امروز مخالفت صریح با جنگ روسیه علیه اوکراین، دفاع از حق حیات کودکان و زنان و مردان اوکراینی و مخالفت همزمان با هژمونیطلبی پیمان نظامی ناتو به نظر مسولانهترین موضع برای هر انسان مسئول و دغدغهمند است.
واقعیت این است که همانطور که غرب و ناتو طی دهههای گذشته در محاسبات خود تاثیر یک فاکتور «کوچک» را ندیده گرفتهاند روسیه نیز همان را نادیده گرفت: زنان و مردانی که برای دفاع از خانه و کاشانه خود در برابر تانک و بمب میایستند و همیشه پیروز این میدان هستند، پیروزی که دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
هنوز چند روزی تا ۸ مارس باقیست. امیدوارم زنان اوکراین بتوانند این روز را به جای ساختن کوکتلمولوتف در سولهها و زیرزمینها، به جشن و آرامش در خانههای خود سپری کنند.
همچنین امیدوارم روشنفکر ایرانی بالاخره روزی به جای دنبالهروی از تحلیلهای رسانههای اصلی در شرق و غرب به تامل در وظایف و مسئولیتهای تاریخی خود برسد؛ بیتردید دفاع بیقیدوشرط از صلح، بنیادیترینِ این وظایف است.
روزجهانی زن بر زنان اوکراین و تمامی زنان جهان مبارک باد
ارسال نظرات