سردبیر|
بهار نو، سال نو و قرن نو سلام!
اولین شماره «هفته» در سال نو و قرن جدید را پیش رو دارید. رسمی زیبا و دیرینه ما را فرامیخواند این نو شدن را بهانه کنیم برای آغازهای مهرآمیز و پاک؛ برای نفی رذیلتها و استقبال از فضیلتها.
اگر حقیقت را به عنوان والاترینِ فضیلتها ببینیم، ناگزیر دروغ آغاز تمامی زشتیهای جهان خواهد بود. و اگر پیوند نیکیها نتیجهی مستقیم وفاداری به راستی باشد بهناچار باید بپذیریم که دروغ همواره درهی تاریکیاست میان خوبیِ «تو» و «من».
در ایجاد این فاصله دو گروه متخصص هستند: یکی عاشقانِ قدرت و دیگری مغازهداران دین. بیشترِ ما با این گزاره موافق هستیم که جنگ خشنترین نمایش جداسریها است و این دومی خود نتیجهی بلافصل ناراستیهاست. به اطراف خودمان نگاه کنیم: ایرانمان اسیر استبداد و تحریم است و پیکر افغانستانِمان میان دو تیغهی جهلِ طالبانی و سیاستِ جهانی، خونچکان است؛ عراق نیز و سوریه هم؛ لیبی همچنین و بسیاری دیگر که از تفرقه و جنگ رنج میبرند و «خوشبختترین» کودکانشان آوارهی این یا آن کشور شدهاند. فرزندانِ اوکراین تازهترین اعضای باشگاه کودکانِ آواره این جهان هستند.
اما شکر که دنیای ما یک سره در سیطره دینفروشان و قدرتپرستان نیست. انسانهای بسیاری در جهان با قلم و هنر و اندیشهی خود برای نیکی برخاستهاند و زمین تشنهی جهان را با مهر آبیاری میکنند و کاروبارشان کاشتن بذر نیکی و خرد است. دراین اولین شماره «هفته» در سال نو، دوم آوریل، روز جهانی کتابِ کودک را بهانه کردیم برای مرور کار پیامبرانی که نه از آسمان، بلکه از دل زیباییهای زمین آمدند تا نگذارند این حبابِ آبیِ خاک خشک و لمیزرع شود.
آنها پیامآوران نیکی و «میرهادی«های کودکانِ ما هستند برای یافتن راه سبز فردا، راهی که به روشنی راستی و صداقت و مهر است. راهی که میان دوستیها پل میزند و حتی به جنگخواهان لبخند پیشکش میکند. از خانم ماندانا زندی سپاسگزارم برای تهیه و تنظیم پرونده این شماره «هفته».
«پل بزنیم»، از نجیب بارور، شاعرِ دوستداشتنیِ افغان، بیانِ زیبای همین حقیقت است که شاید شما هم مثل من آن را بارها خواندهاید و همچنان از راستیِ دلنشینِ آن لذت میبرید و الهام میگیرید.
در سال جدید برایتان پلهای راستی و دوستیِ بسیار آرزو میکنم که سرآغاز حرکت و برکتِ جهانند، و دیگر هیچ.
هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید
حرف تهران و سمرقند و سرپُل بزنید
هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او
حرف از پنجرهی رو به تحمل بزنید
نه بگویید، به بتهای سیاسی نه، نه!
روی گور همهی تفرقهها گُل بزنید
مشتی از خاک بخارا و گِل از نیشابور
با هم آرید و به مخروبه ی کابل بزنید
دختران قفس افتادهی پامیــر عزیز
گُلی از باغ خراسان به دوکاکل بزنید
جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز
مستی هر دو جهان را به تغزل بزنید
هرکجا مرز… -ببخشید که تکرار آمد
فرض بر این که- کشیدند، دوتا پُل بزنید
ارسال نظرات