سردبیر|
کلام محکم و پرانرژی دکتر علی پارسا در سالن اصلی مرکز هنری «مریدین» Meridian Arts centre در نورث یورک تورنتو طنین میاندازد؛ قطعهای از سروده جاودانه سیاوش کسرایی، شاعر فقید کشورمان را میخواند:
آری آری زندگی زیباست
زندگی، آتشگهی دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر كران پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست
صدها نفر از علاقهمندان فرهنگ و هنر در سالنِ اولین فعالیت بزرگ سازمان تیرگان بعد از دوران پاندمی، حضور دارند. جشنواره نوروزی تیرگان، باز هم به دلیل کرونا با تأخیر، در تابستان و تحت نام «تموز» (فصل گرما) برگزار میشود. به نظر میآید تیم برنامهریزیِ محتواییِ تیرگان موضوع بسیار مهم و حساس و مغفول ماندهی مسئولیت اجتماعی را برای برنامه در نظر دارد، شاید هم تصادفی باشد نمیدانم. به هر حال بعد از پرداختنِ هنرمندانهی خانم بنفشه طاهریان به نقش هر فرد در ساختن فرهنگ و جامعه در ابتدای گشایش، حالا رئیس افتخاری جشنواره آقای دکتر علی پارسا است که با واژههای کسرایی میگوید: اگر شعله فرهنگ و هنر خاموش است این گناه ماست. نگذاریم این شعله خاموش شود.
آقای مهرداد آریننژاد، مدیر و بنیانگذار تیرگان در گفتوگویی که دررابطه با برگزاری جشنواره «تموز» با هفته انجام داده نیز بر همین نکته تأکید دارد: «میگوییم آمریکا در ایران، انقلاب کرد، یا مثلاً انگلیس، کار مصدق را خراب کرد. حال سؤال اینجاست که پس نقش ما چه بود؟ ما کجا قرار میگیریم؟ وظیفه ما چیست؟»
آریننژاد ادامه میدهد: «ما ایرانیها اگر بخواهیم آیندهای برای خودمان و فرزندانمان بسازیم، باید روی یک سری موارد سرمایهگذاری کنیم. باید بابت ساخت چیزهایی که ارزش دارند، وقت و پول بگذاریم. در این راستا، یکی از مهمترین سرمایهگذاریها، سرمایهگذاری فرهنگی است، زیرا فرهنگ، هویت ما را میسازد.»
راستی نقش «من» در ساختن جامعهام چیست؟ نقش «من» در تخریب جامعهام چیست؟ آیا در ساختن فرهنگ، بهعنوان زیربنای هر جامعهای، به غیر از شِکوِه و گلایه برای خودم نقشی قایل هستم؟
و فراتر از آن، برای برونرفت از وضعیت اسفبار کنونی که حیاتوممات جامعهای هشتاد میلیونی به دست عدهای بیکفایت افتاده، اصلاً «انجام وظیفه» کافی است؟ یا به قول شاملو «در راه خود ایثار باید، نه انجام وظیفه»؟ ایثار پیشکشمان چه درصدی از ما سهم و وظیفه خود را در حمایت از حرکتهای فرهنگی ادا میکنیم؟
مونترالیها و اهالی فرهنگ در کانادا گالری مکیک در مونترال را بهخاطر دارند، دستکم برخی از ما حتماً به خاطر میآوریم که این مرکز آبرومندِ فرهنگی، به گواه تمامی دیدارکنندگانش، نقش بزرگی در فرهنگسازی در میان ایرانیان مونترال داشت. کمی پیش از بستهشدن درهای مکیک، در این صفحه نوشتم: «فقط کافیست ما هزینه چای و شیرینی که در مکیک میخوریم پرداخت کنیم، مطمئن باشیم که این در زنده ماندن این مرکز نقش خواهد داشت.» دیرتر متوجه شدم که یک عزیز بابت این درخواست، نزد مدیران مکیک از نوشته من گلایه کرده بود که این مردک چه میگوید؟ چرا آبروریزی میکند و…. به نظرم یکی از همان عزیزانی بود که دهها و دهها برنامه مکیک شرکت کرده بود بیآنکه حس کند میتواند نقشی در ادامه حیات آن داشته باشد. درهای مکیک در پاییز سال ۲۰۱۷ برای همیشه بسته شد. رخدادی که پر از درد بود. همین الان، در حین نوشتن این سطور، بغضی که آن زمان در گلویم بسته شد دوباره زنده شده و راه بر تنفسم میبندد.
آریننژاد درست میگوید: «ما به تاریخمان مفتخریم. آن هم به حق. اما بالاخره این افتخار تاریخی همراه با یک مسئولیتی میآید. یعنی شما نمیتوانید آن مسئولیت را نادیده بگیرید و مدام بگوییم که ما یک تمدن کهن داریم.»
گروهی که مسئولیت اجتماعی میپذیرد در هیچ جامعهای صددرصدِ افراد آن را تشکیل نمیدهد اما تا روزی که تعداد افراد این گروه به حدنصاب مشخصی نرسد آب خوش از گلوی آن جامعه پایین نخواهد رفت.
یادمان باشد ما برای ساختن جامعه خود مسئولیم و ساختن هر جامعهای با ساختن فرهنگ آن آغاز میشود.
از حامیان تیرگان/ تموز به سهم خودم، بهعنوان یک ایرانی، سپاسگزارم.
در برابر داوطلبان و مدیران تیرگان سر تعظیم فرود میآورم؛ شما از «انجام وظیفه» فراتر رفتهاید. دستمریزاد عزیزان خسته نباشید!
ارسال نظرات