سردبیر|
در آغاز شهریور هستیم و شهریور هر سال یادآور اعدامهای تابستان ۱۳۶۷ است گرچه میدانیم جنایت آن تابستان در ادامه یک دهه خونریزی و اعدام بود که از فردای بهمن ۱۳۵۷ شروع شده بود. علاوه بر آن امروز میدانیم که نمیدانیم ابعاد این دههی خونین و آن تابستان جنونآمیز چه بوده است. دستاندرکاران و مطلعان خاموشاند و اسناد در گوشهای پنهان. یکی از شیاطین آن جنایت بر صندلی ریاستجمهوری تکیه زده و هیزمکشان شیطان اینجا و آنجا پست و مقام گرفتهاند.
یک دهه بعد از آن تابستان به پاییز خونین ۱۳۷۷ و قتل پوینده و مختاری و فروهرها و گروه بزرگی از دغدغهمندترین تلاشگران ایران میرسیم. ابعاد این ماجرا نیز هنوز روشن نیست. حتی لیست کامل فعالانی که قربانیان این سری جنایات شدند ناروشن است. گرچه درباره آمران این قتلها مدرک و سند بسیار است اما اینجا نیز از پاسخگویی خبری نیست. در روند قتلهای زنجیرهای گلهای سرسبد یک ملت، آگاهترین و دلسوزترینهای یک سرزمین سلاخی شدند اما آنها که طبق تعریف وظیفهشان حفظ امنیت همین انسانها بوده خود به قتلهای جنونآمیز فرمان دادند و اکنون خاموش از «مواهب» عمل شیطانی خود بهره میبرند.
یک دهه دیرتر به اعتراضات ۱۳۸۸ میرسیم و جنایت علیه جوانانی که در سکوتی شکوهمند سوال کردند: رای من کجاست؟ در اینجا نیز همه چیز در پرده ابهام است به غیر این واقعیت که رهبر و رئیس جمهور وقت دست در دست هم از جنایت علیه جوانان کشور دفاع کرده، آنها را خس و خاشاک نامیدند و به جای تدارک پاسخ به سوال برحق جوانان، سوال را همراه با سوالکننده حذف کردند.
و ده سال پس از آن، دی ماه ۱۳۹۸، زمان آن رسید تا جنایت بزرگ دیگری رقم بخورد. یک هواپیما باتمامی ۱۷۶ سرنشین آن در آسمان سردِ شب، با شلیک ضدهوایی سپاه پاسدران منفجر شد تا دلهای داغدار یک ملت فصل خونین دیگری را به تقویم غماگیز خود اضافه کند.
امروز با گذشت بیش از ۳۲ ماه از این فاجعه هنوز ناروشنی و بیاعتمادی برجستهترین صفتهایی هستند که روند رسیدگی به پرونده را توصیف میکنند و این درحالیست که سازمانهای بینالمللی و چندین کشور دیگر جهان به طور کاملا قانونی و مشروع و طبق سازوکارهای تعریفشدهی بینالمللی در این پرونده ذینفع هستند و آن را دنبال میکنند.
کانادا، میهن دوم ما و میهن دوم بسیاری از کشتهشدگان فاجعه هواپیمای اوکراینی نیز فعالانه جهت شفافیت و ثمربخشی تلاشهای مربوط به این پرونده کوشش کرده است اما تا کنون دستان لرزان و چشمهای اشکآلود خانوادههای بازماندگان در انتظار هستند و امیدوار به روشن شدن حقیقت ماجرا.
به آقای مهرزاد زارعی، حامد اسماعیلیون و دیگر عزیزانی که پرونده قتل عزیزان خود را دنبال میکنند میگوییم که شما در این تلاش تنها نیستید، دادخواهی شما خواست یک ملت است که طی چهل سال گذشته روزهای تقویمش یکی یکی رنگ خون گرفته. ما تا روشن شدن حقیقت ماجرا و مسئولیتپذیری آمران آن در کنار شما قرار داریم.
ارسال نظرات