داستان دنبالهدارِ آقای مهران راد، هم جهت متن و هم از جهت حاشیه اتفاقی متفاوت برای صفحات ادبی هفته بود. هم موافقان بسیار داشت و هم مخالفان پروپاقرص. بیمناسبت ندیدیم حالا که داستان به پایان رسیده و گفتوگویی مفصل نیز با ایشان در همین شماره تقدیم خوانندگان شده دو نمونه از این نظرهای مخالف و متضاد را نیز تقدیمتان کنیم.
۱. درد پنهان ندانستن؛ منصور نوربخش
«خاطرات سید مصدق آیرانی آذرگشسبی» نوشته مهران راد، کتابی است در نود و هفت صفحه که به طنزپردازی در حواشی زندگی یک مهاجر ایرانی در کانادا میپردازد.
عنوان کتاب که تلفیقی از کلمه «سید» تداعیکننده فرهنگ اسلامی/شیعی است؛ مصدق تداعیکننده نهضت ملی و آیرانی و آذرگشسبی تداعیکننده فرهنگ آریایی و زرتشتی ایران باستان است. اینها در خواننده این توقع را برمیانگیزد که در این کتاب ازیکطرف هویت تلفیقی این ایرانی مهاجر به کانادا و از طرف دیگر تأثیرات فرهنگی غرب بر آن مورد موشکافی قرار گیرد؛ اما متأسفانه کتاب این توقع برانگیختهشده در خواننده را پاسخ مناسبی نمیدهد و در عوض یک سلسله لطیفههای (جوک) تقریباً به هم پیوست را ارائه میکند که بیشتر خنداندن خواننده را هدف قرار داده است. هر یک از لطیفههای این کتاب میتواند بهصورت یک لطیفه (جوک) مستقل در یک دورهمی جمعی ایرانی مقیم کانادا استفاده شود.
نام تلفیقی آقای آیرانی و مقدمهای که در خصوص وجود و یا عدم چنین روستایی در کویر مرکزی ایران شروع و زمینه جدیدی در پرداختن به مسئله هویت و چالشهای فرهنگی ایرانیان دارد. زبان طنز کتاب هم میتواند مخاطبان زیادی جذب کند؛ اما خواننده بهجای آنکه چالشهای درونی آقای آیرانی که از نام تلفیقیاش برمیآید و چالشهای فرهنگیاش بافرهنگ غربی را در خلال داستانی در خصوص کار و امرارمعاش و یا عشق و زناشویی بیان کند، تنها سلسلهای از لطیفهها را پشت سر همردیف میکند.
کار و امرارمعاش و یا عشق نقاطی هستند که فرد با مبانی و ساختارهای جامعهای که در آن زندگی میکند روبرو میشود، کار و کسب درآمد و یا عشق و عواطف زناشویی میتوانند مکمل داستانی باشند که به تحلیل نقاط اصلی افتراق فرهنگ تلفیقی آقای آیرانی و فرهنگ کانادا بپردازد؛ اما مهران راد نهتنها به مسئله کار و یا امرارمعاشهای آقای آیرانی نمیپردازد و معلوم نیست که آقای آیرانی از درآمدش در ایران تغذیه میکند و یا در کانادا کار و درآمدی دستوپا کرده است، بلکه به داستان عشق هم در صفحات پایانی کتاب تنها با اشارهای تلمیحی به داستان شیخ ضحان و بدون هیچ بررسی و یا تحلیلی کتاب را به پایان میبرد.
بعضی لطیفههای کتاب بیشازحد لطیفهاند و به ساختار کتاب کمکی نمیکنند مانند قضیه دوشاخه اتو و یا سالاد میوه خواهرهای آیرانی. از طرفی لطیفهای که در مورد درک شعر در داستان آمده، ظرفیت بیشتری برای پرداختن به ابهام و نادانیهای آقای آیرانی دارد. همچنین لطیفهای که در مورد سفارش غذا مثلاً تخممرغ طنزپردازی میکند ظرفیت بیشتری برای نشان دادن نقش زبان در درک روابط اجتماعی و تفاوت روابط اجتماعی آقای آیرانی و جامعه کانادا دارد.
اینکه مهران راد زبان طنز را برای کتابش درباره چالش در زندگی مهاجران برگزیده است نشان از دورهای جدید در زندگی مهاجران دارد که سایه سرد و سیاه فیلمها و داستانهایی که درباره مهاجرت ساخته و نوشتهشده است کمکم کنار رفته است.
اگر مهران راد در قالب داستانی در خصوص کار و زندگی و عشق آقای آیرانی و چالشهای او با زندگی در جامعهای با روابط مدرن پرداخته بود، شاید این کتاب میتوانست به تقلیل ابهامها و درگیریهای درونی او که از اسمش در آغاز کتاب پیداست کمک کند و به همین ترتیب به مهاجرانی دیگر مانند آقای آیرانی (تورنتو، ۱۶ اوت ۲۰۱۷).
۲. تبدیل اندوه عمیق به شناخت شوخطبعانه؛ علی شریفزاده شیرازی
به سبب نبودن در مونترال، هفته را از طریق فضای مجازی و بهصورت فایل دنبال میکنم. قبل از تأسیس کانال تلگرام هفته نیز فایلها را به اصرار از دوستان میگرفتم و در عقب افتادن دیدن فایلها یا کموزیادی که میشد، دقت و اشتیاق داشتم داستان جناب راد از کفم نرود و ازآنجاکه علاقه سالیانم، طنز و طنزپژوهی است، بیمناسبت ندیدم بر اساس ۱۲ قسمتی که خواندهام، این یادداشت را بنویسم و به گردانندگان مجله بدهم تا به طریقی که صلاح است به آقای راد برسانند.
گونهشناسی اثر آقای راد بسیار هوشمندانه است: در این بخش، او در اغلب قسمتها از طنز شروع میکند، به فکاهه میرود و دوباره به تلخی طنز برمیگردد. روش و الگوی او، انطباق با نوعی تبیین افلاطونی است که سعدی هم طرفدار آن است: «درشتی و نرمی به هم در، به است/ چو رگزن که جراح و مرهمنِه است»
بر همین اساس و در منشأشناسی شوخطبعی اثر و تبیین کارکرد آن برای مؤلف یا کاربر یا مخاطب، تعادلی میان هر سه اساس و مفهوم «خصومت» (عیبستیزی) و «رهش» (کاستن از فشارها با شوخی) و ناسازگاری ) خودشکنی طنازانه) دیده میشود و با ایده گرفتن از تقسیمبندیهای چهار محقق روانشناس با نامهای مارتین، پولایکدریس، لارسن، گری و ویر در باب «سبکهای شوخطبعی» میتوان نتیجه گرفت که داستان «خاطرات مصدق»، به ترتیب حاوی چند دسته کلی شوخی هست: ۱. «سازگارانه پیونددهنده» که در این داستان به عیوب مشترک ایرانیان پرداخته؛ ۲. سازگارانه خودافزا که اشاراتی به تواناییها و پیشینه مثبت ما دارد؛ ۳. ناسازگارانه خودکاهنده/ پرخاشگر (که در غالب بعضی هزلها و هجوهای اثر نمود مییابد.
اگر این سبکسنجی درست باشد و در گام آخر بخواهم مثل محققان یادشده بخواهم کوششی کنم در پیونددادن یافتههای پیشینم با منش و شخصیت مؤلف که صدالبته احتیاط و ترس دارد، بهصورت فرضیه بیان میکنم که اگر آقای راد شبیه اثرشان باشند، در زندگی روزمره نیز آدم رنجچشیدهیی را میتوان سراغ گرفت که رنجهایش را به شوخیهای مکرر تبدیل میکند. شوخیهایی که بیشتر ظریفاند و برای رویارویی عمیق با دردها به کار میروند و کمتر هم شوخیهایی درشت و سطحی که برای حفظ تعادل روحی و ادامه زیستن به کار میآیند. البته که این بخش را دوستان همراهان جناب مهران راد باید تصحیح یا تأیید یا رای کنند (شیراز، آذر ۱۳۹۶).
ارسال نظرات