او در معرفی خود میگوید:
«من اهل شاهرودم
شهر شکوفههای هلو، روییده در حمایت تاک
و انگور آن میوه بهشتی که کولاک میکند
در شهر من دوستی را با جرعهای از افشره انگور قوام میدهند
در شهر من دوستی آسان صد ساله میشود»
او درباره «از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» چنین توضیح میدهد: این کتاب گزیدهیی است از شاهنامه در 1160 صفحه.» و به گرمی ادامه میدهد: وقتی که سیزده سال بیشتر نداشتم یک روز معلم ریاضی در کلاس هنگام حضور غیاب و برخورد با اسم «رستمی» با چشم در آخر کلاس به دنبال من می گشت. بعد از اینکه آهسته آهسته چشمش را از ردیف های پایانی کلاس به سمت جلوی کلاس آورد دیدکه من دستم را بلند کردهام. رو به من پرسید: «رستمی تو هستی؟» گفتم بله. پرسید: «پس چرا اینقدر کوچک هستی؟» بعد ادامه داد: «شاهنامه را میشناسی؟ میدانی رستم کیست؟» گفتم: «رستم پهلوانی بوده»
نویسنده کتاب «از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» در ادامه میگوید که توضیحات آن روز معلم ادبیات سبب شده که علاقه وی به شاهنامه و رستم برانگیخته شود و شروع به خواندن این اثر جهانیِ ادبیاتِ ایران کند.
رستمی میگوید: «فردوسی یک فرق اساسی با سایر شعرایی دارد که داستانهایی به شعر سرودهاند. شاعرانی مانند نظامی داستانپرداز بودهاند؛ به این معنا که داستانی معمولا عاشقانه از خود و بدون توجه به تاریخ میساختند و آن را به صورت منظوم بیان میکردند. به همین دلیل چندین منظومه مانند خسرو شیرین یا لیلی و مجنون از چندین شاعر مختلف وجود دارد. فردوسی داستانسرا است؛ یعنی بر اساس منابع تاریخی، داستانی مستند را بدون آن که در بنیاد و محتوای آن تغییری بدهد، آرایش و پیرایش مینموده و متن منثور آنها را به صورت منظوم روایت میکرده است. کار فردوسی آفرینش رویدادها نیست، بیان شعری آن وقایع است. در واقع فردوسی مورخی است که باور دارد تاریخ جهان از کیومرث اولین فرمانروای تمام عالم آغاز میشود و سرزمینهایی چون روم و چین و ترکان زمین و دشت نیزهوران (عربستان) همه بخشی از ایران بودند تا آن که فریدون پس از پانصد سال پادشاهی، جهان را میان سه فرزند خود سلم، تور و ایرج تقسیم کرد و در نتیجه چند کشور مستقل بوجود آمد.»
برای نشان دادن تفاوت شاهنامه با سایر کتابهای ادبی، مطلبی با تصرف و اضافات از دکتر جلال خالقی مطلق، ویرایشگر یکی از معتبرترین نسخههای شاهنامه، نقل شد که خالی از لطف نبود: «گاه کسی (در باغِ ادب) به تماشای باغچهیی مینشیند: چند درخت، چند دارِ میوه و گل و گیاهِ زیبا و دلربا و البته چالش برانگیز میبیند؛ و این مَثَل کسی است که به باغچهی رباعیاتِ خیام یا دوبیتیهای بابا طاهر رفته باشد. گاه کسی به تماشای باغی بزرگ، باغِ کلیات سعدی، یا باغی به مساحت کوچک و به اعتبار میوه سرشار، باغ دیوان حافط، میرود. دیگر نمیتواند بنشیند و تماشا کند، باید راه بیفتد و گوشه و کنارِ باغ را بکاود و وابکاود و از هر گوشه خوشهای بچیند.
اما شاهنامه جنگل است! جنگلی انبوه! گاه ترسناک و هراسانگیز و گاه لولیوش و طربناک، پر از درندگانی چون شیر و پلنگ و کرگدن و نیز مهرویانی چون ارنواز و شهرناز یا سودابه و گردآفرید. جنگلی که جولانگاه سیمرغ افسانهای و پایریکاها (پریان) و دیوان بدخیم و مهمتر از همه اقامتگاه انسانهایی شگرف چون کیومرث، ایرج، سیاوش، اغریرث، پیران ویسه، فریدون و فرانک، رستم و تهمینه و آدمکهایی حقیر چون ضحاک و گرسیوز و افراسیاب است. سیر و گشت در این جنگل حرف هفته و ماه و سال نیست! ای بسا جنگلنشینانی که عمری را در جنگل سپری کرده و هنوز گاه در آن گم میشوند. جنگل، خود بیم هزاران خطر گمراهی را هشدار میدهد که طی این مرحله بی همرهی خضر مکن!»
ماخذ اصلی فردوسی شاهنامه منثور ابومنصوری است که تهیهکنندگان آن تقریبا تمامی داستانهایی که رستم قهرمان آنها است از کتابی نوشته یا ترجمه شده توسط فردی به نام «سرو آزاد» گرفته و در جای جای شاهنامه منثور خود گنجاندهاند و لذا داستانهایی مانند «کین سیاوخش»، «جنگ مازندران»، «رستم و هفت گردان»، «رستم و سهراب»، «کاموس کشانی بخش مربوط به رستم»، «ناکوان دیو»، «بیژن و منیژه» و «رستم و شغاد» به صورت میان پیوست episode به داستان اصلی دوخته شده که میتوان آنها را جدا کرد بدون آن که به ساختار متن لطمهای بخورد. ولی شاهنامه بدون رستم به شیر بییال و دم و اشکم شبیه میشود.»
درباره محمدمهدی رستمیشاهرودی
نویسندهی «از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» تاکنون سه رمان حقوقی، سه کتاب در زمینه محیط زیست، یک سفرنامه انگلستان اثر نیکوس کازانتزاکیس از انگلیسی به فارسی و یک گزارش 250 صفحهیی با عنوان State of the Environment Report: Iran برای UNDP از فارسی به انگلیسی ترجمه کرده است.
محمد مهدی رستمی (شاهرودی)، متولد سال 1330 از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس حقوق قضایی گرفت و به استخدام سازمان آب تهران در آمد. در دیماه همان سال اول دانشجویی پس از گذراندن چند آزمون از مجمع جهانی جوانان بورس گرفت و ناگهان از نیویورک سر درآورد ولی نه ماه بیشتر در آنجا نماند و به دانشکده حقوق بازگشت. پس از بازگشایی دانشگاهها در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در مقطع فوق لیسانس، حقوق بینالملل خواند. در سال 1367 از سازمان آب استعفا کرد و به کمیسیون ملی یونسکو پیوست تا در سمت دبیر اجرایی کنگره بینالمللی بزرگداشت حافظ بزرگترین گردهمایی جهانی در ایران تا آن زمان را برگزار کند. از سال 1368 تاکنون به وکالت دادگستری مشغول است.
کتاب «از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» در قطع وزیری، در یک هزار و 200 صفحه با جلد سخت منتشر شده و بهای آن در حال حاضر در تهران 75هزار تومان است.
ارسال نظرات