نوایی برای سفر به حالوهوای سرزمینِ آبا و اجدادی
گروه ادبیات هفته: همانطور که شما خوانندگان عزیز صفحات ادبی هفته میدانید، حدود یکسال قبل، باب مطلب دنبالهداری زیر عنوان «ادبیات و مهاجرت» را گشودیم که هم به ادبیات فارسیزبان و ادبای فارسیزبان در کانادا و هم به آثار داستانی مرتبط با مهاجرت در ایران میپردازد.
گفتوگوهای متعدد از جمله با نیلوفر احمدی، نیره دوستی، فریبا کلهر و استاد مهران راد از آن جمله بود و بسیار هم مورد لطف و استقبال شما عزیزان قرار گرفت. در گامِ بعد و طی دو شماره، به اهمیت تولیداتِ صوتی بهویژه «پادکست» در کاربردیکردن ادبیات پرداختیم.
آنچه در این شماره میخوانید، حاصل همسخنیِ ما با چهرهٔ دوستداشتنیِ فرهنگ و صدا در شهرِ اتاوا، آقای مهدی فلاحی است. ایشان نیز چندین سال است در اتاوا در این راه کوشیدهاند و رادیویی با بسامدِ پخشِ هفتگی به نامِ «نِماشوم» را پایه گذاشتند که اینک به نهصدمین شماره رسیده است.
به مناسبت این دستاوردِ بزرگ، به احترامِ ایشان دستِ ادب بر سینه میگذاریم و امیدواریم که این مصاحبه، فرهنگدوستانِ بیشتری را با رادیو «نِماشوم» آشنا کند و به پیگیریِ آن برانگیزد.
برای شروع لطفاً کمی خود را برای مخاطبان ما بیشتر معرفی بفرمایید.
مهدی فلاحی: از کودکی به ادبیات و نوشتن علاقهمند بودم. کلاس هشتم بودم که آموزگار متفاوتی برای تدریس ادبیات نصیب ما شد. پیش از آن آموزگاران انشاء عنوانی میدادند، دانشآموزان میرفتند و برای رفع تکلیف یا از پدر و مادر و بزرگتر دیگری کمک میگرفتند و یا دست به دامن کتابهای مزخرف رایج «انشاء» میشدند و چیزی را نمونهبرداری میکردند و به کلاس میآوردند. بعد آموزگار بدون اینکه به انشای کسی گوش بدهد چند دانشآموز را پای «تخته» میفرستاد تا انشایش را بخواند، بعد میگفت: «به شین، ۱۶!»، و نفر بعدی و نفر بعدی.
اما آقای «پورمیر» یکسر متفاوت بود. اول آمد درباره انشاء و اهمیت آن کلی برایمان حرف زد، بعد عنوانی داد که با «بهار را شرح دهید» و «فواید گوسفند را بنویسید» خیلی فرق داشت. تازه، توی هیچیک از کتابهای انشاء هم پیدا نمیشد. عنوان این بود: «یک روز مدرسه خود را تشریح کنید.» من از همیشه بیشتر بههیجانآمده بودم. آقای پورمیر همان احساسی را نسبت به انشاء و ادبیات داشت که من داشتم. کار انشاء را به شب قبل از آن وانگذاشتم، همان شب انشایم را باعلاقه نوشتم. البته به نظر خودم کار فوقالعادهای هم نکرده بودم. روز انشای بعدی هم رفتار آقای پورمیر خیلی فرق داشت. وقتی کسی انشایش را میخواند او بهدقت گوش میداد، بعد آقای پورمیر اشکالات رو به دانشآموز یادآور میشد. هم شاگردیها از همه بیشتر در دستور زبان مشکل داشتند. فاعل و فعل و مفعول باهم مطابقت نداشت و آقای پورمیر زحمت زیادی کشید که بفهماند که ارتباط آنها باهم چگونه است. خود انشاءها هم خیلی ضعیف بودند. بعد من را صدا زد. وقتی انشای من تمام شد آقای پورمیر انشای من را گرفت؛ در سکوت آن را خواند؛ من ترسیده بودم. بعد سرش را تکان داد و گفت: «خودت این انشاء را نوشتی؟ گفتم بله آقا. گفت: بارکالله. بعد به بچهها گفت: «ببینید بچهها، این انشاء خیلی خوب است، جملههای آن کوتاه و درست است، مطلب را هم ساده و بدون پیچیدگی بیان کرده. خیلی از شما سعی کرده بودید کلمات عجیبوغریب که معنی آنها را شاید نمیدانستید بکار ببرید، اما فلاحی این کار را نکرده بود. دلیل خوبی انشای او هم همین است.» نمره بیستی که آن روز از آقای پورمیر گرفتم تأثیر مهمی در تشویق من به ادبیات شد، گرچه دو سال بعد به خاطر «جو» رایج رشته ادبی را انتخاب نکردم و وارد ریاضی شدم، اما بعداً در دانشگاه صنعتی آریامهر هم در فعالیتهای فوقبرنامه نقدی که بر «مدیر مدرسه» جلال آل احمد نوشتم خیلی گل کرد، اما بعد به دلایلی مدتها از نوشتن دور افتادم و صرفاً شدم خواننده و دنبال کننده ادبیات و ادیبان.
نخستین بارقههای کارِ فرهنگیادبی در کجا از کجا به سراغ شما آمد و چه شد که نام «نِماشوم» را بر رادیوتان گذاشتید؟
مهدی فلاحی: در کانادا این کمبود را در آن سالهای اول ورود خیلی حس میکردم. منظورم سالهای دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ است. آنوقتها در اتاوا نه رادیو بود، نه مجله، و نه کنسرت و نه هیچ فعالیت دیگری. شبی در گردهمایی دانشآموختگان صنعتی شریف (آریامهر سابق) چندی از دوستان را در تورنتو دیدم که ارکستری ساختهاند و برنامه خوبی اجرا کردند. از ایشان دعوت کردم برای اجرا به اتاوا بیایند، که چند ماه بعد آمدند (گروه مهرورزان) و آن اولین کنسرت من و تنها کنسرتی بود که من با اندیشه پولسازی برگزار کردم و همانجا هم فهمیدم که پولسازی از فعالیتهای فرهنگی کاری بسیار اشتباه است و از همان به بعد مسیرم را تغییر دادم بهاینترتیب که من صرفاً برگزارکننده خواهم بود، نه سودی خواهم برد و نه زیانی.
درعینحال من هرسال نوروز که میرسید از همیشه بیشتر جای یکچیز را خالی میدیدم. جای رسانهای که ما را سر سفره هفتسین به لحظه دقیق و روحانی تحویل سال ببرد. در کانادا خیلی از عوامل برخلاف نوروز ماست، همهچیز به روال عادی خود پیش میرود و حال و هوای نوروز احساس نمیشود. خیلی جای برنامه نوروزی رادیو را خالی میدیدم. آرزو میکردم ایکاش رادیو ملی کانادا (سیبیسی) در لحظه تحویل به ما یک ساعت وقت میداد تا یک برنامه نوروزی داشته باشیم. این اندیشه را با خانوادهام مطرح کرده بودم. یک روز دخترم که در آن هنگام دانشجوی دانشگاه کارلتون بود آمد و گفت CKCU FM یک کارگاه آموزشی دارد که به داوطلبان آموزش میدهد چگونه یک شو رادیویی تهیه و اجرا کنند! صبح شنبه بعد همه ما در این کارگاه شرکت کردیم و در پایان کارگاه من اعلام کردم که علاقهمند هستم به CKCU بپیوندم. چندی بعد CKCU به من یک فرصت یکساعته داد. این برنامه خیلی موفق بود و با استقبال مواجه شد. گرچه به عقیده خودم اجرای بسیار ناشیانه و ضعیفی بود. اما مردم من را مورد پشتیبانی و تشویق قرار دادند و این پشتیبانی موجب شد که یک ماه بعد من برنامه ثابت رادیویی خود را به مدت یک ساعت در هفته آغاز کردم. موفقیت این برنامه که «نماشوم» به معنای «سر شب» هست موجب شد که CKCU با درخواست من موافقت کند و ساعت دوم را به من بدهد. ساعت دوم برنامه در ابتدا Fantasy of Persia نامیده میشد اما بعدها تمام برنامه در هم ادغام و نماشوم شد، که اینک وارد هجدهمین سال فعالیت خود شده است.
درباره نامش هم بگویم که نماشوم از خراسان تا مازندران به کار میرود. در خراسان این واژه در ابتدا از دو واژهی «نماز» و «شام» ترکیب شده بوده، اما امروزه ارتباطی به آن ندارد و به معنای «سرشب» به کار می رود.
سهمِ حمایتهای فرهنگی دولت و یاریهای مردمی در پیشبرد نماشوم چگونه بوده است؟
مهدی فلاحی: هیچ. CKCU یک سازمان مستقل است و وابسته به هیچ سازمان دولتی و خصوصی نیست. CKCU وقت آنتن را بهرایگان در اختیار افرادی نظیر من قرار میدهد، و در مقابل در طی مدتی که هرسال به جمعآوری کمک مالی برای تأمین هزینههای سالیانه خود میپردازد از نماشوم و سایر برنامهها انتظار دارد از شنوندگان خود بخواهند که به CKCU کمک کنند. این کمکها صد در صد به صندوق CKCU واریز میشود و نماشوم هیچگونه نفعی از آنها نمیبرد. درعینحال من و سایر همکارانم همواره هزینههای مستمر و مداومی برای پرپا نگهداشتن و ادامهی نماشوم متحمل میشویم، نظیر هزینه پارکینگ که قبل توجه است، هزینه خرید سی دی و بهروز نگهداشتن آرشیو و هزینه تجهیزات استودیوی شخصی اینجانب.
ارتباط دوسویهٔ مهاجرت با این کوشش آهسته و پیوستهٔ شما چه بوده؟ به تعبیر دیگر: تأثیرش را بر زندگیِ خود و همزمان در جامعه چه میدانید؟
مهدی فلاحی: من «نماشوم» را فرزند سوم خود میدانم که اینک هفدهمین سال رشد خود را پشت سر گذاشته است. خوشبختانه در به ثمر رساندن «نماشوم» من هیچوقت تنها نبودهام و همواره از همراهیها و پشتیبانی افراد فرهیخته و ارزشمندی برخوردار بودهام که از دوستی با ایشان به خود میبالم. نگاهی به تارنمای نماشوم گویای پرباری این همکاریهاست. بهعلاوه نماشوم در جامعه فرهنگی اتاوا و حتی فراتر از آن بهعنوان یک رادیوی فرهنگی و فراگیر مطرحشده و جاافتاده است. ما در دورترین نقاط دنیا شنوندگان صمیمی و مهربانی داریم که باعلاقه پادکستهای ما را دنبال میکنند. بهعلاوه کیفیت و راه و روش نماشوم موجب شده که همواره بهترین و فرهیختهترینها بهسوی نماشوم بیایند و ابراز تمایل به همکاری بنمایند. نماشوم برای من یک وجهه فرهنگی والا به وجود آورده است.
برنامههای نماشوم چه بخشهایی دارد و شمارههای ویژهاش چطور؟
مهدی فلاحی: نماشوم برخی بخشهای ثابت و برخی بخشهای متغیر دارد. «برنامه کودک» نماشوم که هر هفته توسط خانم نسرین جوانفر (عمهنسرین) اجرا میشود از برنامههای کلیدی و پرطرفدار ماست. برخی مادران به نماشوم میگویند که فرزندانشان دوشنبهشبها با قصه عمهنسرین میخوابند. اخبار ورزشی، شعر، اخبار روز قسمتهای دیگر ثابت نماشوم هستند اما بخشهایی نیز بسته به مناسبتها و تولیدات وارد برنامه میشوند.
لطفاً از راههای مختلف شنیدنِ «نِماشوم» و دسترسی به آرشیوِ آن نیز برای ما بگویید.
مهدی فلاحی: نماشوم هر دوشنبهشب از ساعت ۷ تا ۹ بهوقت اتاوا/مونترال/نیویورک روی موج FM ردیف 93.1 در اتاوا و حومه (تا یکصد کیلومتری اتاوا) و یا در هرکجای دنیا بهصورت زنده و همزمان از طریق تارنمای ما در آدرس: www.persianradio.net قابلدسترسی است. پادکستهای ما در همین آدرس تقریباً بلافاصله پس از پخش در دسترس است. بهعلاوه ما در تلگرام نیز در آدرس: https://t.me/ottawaradio
در خدمت دوستان هستیم. لازم است بگویم که تولیدات فراوان ما در تارنمای ما (فراوردهها) بسیار متنوع و جالبتوجه میباشند و روزها و هفتهها علاقهمندان را سرگرم خواهند نمود. www.persianradio.net
آقای مهدی فلاحی گرامی از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات