۱. هر که مجموع نباشد، به تماشا نرود
یار با یارِ سفرکرده به تنها نرود
۲. بادِ آسایش گیتی نزند بر دلِ ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
۳. بر دلآویختگان عرصهٔ عالَم تنگ است
کان که جایی به گِل افتاد دگرجا نرود
۴. هرگز اندیشهٔ یار از دل دیوانهٔ عشق
به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود
۵. به سر خارِ مغیلان بروم با تو چنان
به ارادت که یکی بر سر دیبا نرود
۶. با همه رفتن زیبای تَذَرو اندر باغ
که به شوخی برود، پیش تو زیبا نرود
۷. گر توای تخت سلیمان به سر ما زین دست
رفت خواهی، عجب آر مورچه در پا نرود
۸. باغبانان به شب از زحمت بلبل چونند
که در ایام گل از باغچه غوغا نرود؟
۹. همه عالم سخنم رفت و به گوشَت نرسید
آری آنجا که تو باشی، سخنِ ما نرود
۱۰. هر که ما را به نصیحت ز تو میپیچد روی
گو به شمشیر؛ که عاشق به مدارا نرود
۱۱. ماهِ رخسار بپوشی تو بتِ یغمایی
تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود!
۱۲. گوهرِ قیمتی از کامِ نهنگان آرند
هر که او را غم جان است، به دریا نرود
۱۳. سعدیا بار کش و یار فراموش مکن
مهر وامَق به جفا کردن عَذرا نرود…
نکتهگشایی:
۱. یار با یارِ سفرکرده: یاری که قبلاً با یار و محبوبش سفر کرده باشد، حالا به تنهایی به سفر نمیرود.
۲. نزند: نمیوزد. معنی بیت: تا زمانی که شب طولانی و تاریک (هجران) سپری نشود، صبح حقیقی طلوع نخواهد کرد و نسیم آرامش و شادمانی بر دل مجروح (عاشق) نخواهد وزید.
۳. دل آویختگان: کنایه از عاشقان. معنی بیت: برای عاشقان و دلباختگان فراخنای جهان نیز کوچک است. کسی که پای دلش در گل عشق فرورفت. نمیتواند به جای دیگری برود.
۴. دیوانه: در اینجا به معنی گرفتار است. معنی بیت: گرفتار عشق میلی برای تفرّج و تفریح ندارد.
۵. معنی بیت: اگر در کنار تو باشم چنان بر سر خار مغیلان (دشواریهای راه) میروم که تاکنون کسی این چنین بر روی فرش حریر و دیبا راه نرفته باشد.
۶. تذرو: مرغی رنگین از جنس ماکیان و خروس. معنی بیت: با این که تذرو به زیبایی و ناز و تبختر در باغ میخرامد، اما در برابر زیبایی خرامیدن تو بی اعتبار است.
۷. اشاره به داستان حضرت سلیمان و مور. معنی بیت: ای تخت سلیمان عشق اگر این گونه بر ما بگذری و نسبت به ما بی توجه باشی، جای شگفتی است که عاشق که همچون مورچه ضعیف و عاجز است، در رکاب عشق تو پایمال نشود و جان نسپارد.
۸. زحمت: ازدحام و انبوهی. معنی بیت: حدیث عاشقی من به گوش همهٔ جهانیان رسیده است، اما تو از آن بی خبری. آری در جایگاهی که تو حضور داری، تنها سخن از تو به میان میآید و حدیث عشق ما ذکرکردنی نیست.
۹. رفتن در این بیت به معنای رسیدن است و در نتیجه در مصراع دوم، «سخنِ ما نرود» یعنی سخنِ ما نمیرسد.
۱۰. روی پیچیدن: کنایه از روی گردانیدن و اعراض کردن. ما را با ضرب شمشیر از عشق بر حذر کن، چرا که عاشق (حقیقی) با ملایمت از عشق روی بر نمیگرداند.
۱۱. معنی بیت: تو زیباروی یغمایی برای آن که دل مردم این شهر به غارت نرود، چهره زیبای چو ماهت را در زیر نقاب میپوشانی یا تا دل انبوهی از مردم این شهر را به غارت نبری، چهرهات را در زیر نقاب نمیپوشانی.
۱۲. معنی بیت: برای به دست آوردن مروارید گرانبها باید به کام نهنگان دریا فرورفت. هر که بیم جان خود را دارد، وارد این دریا نمیشود. (وصال معشوق بدون خطر جانسپاری ممکن نیست).
۱۳. بار کشیدن: کنایه از تحمل رنج و بلا کردن؛ وامق و عذرا: عاشق و معشوقی کهن و مشهور در ادب پارسی.
(منابع: شرح غزلهای سعدی، فرح نیازکار، نشر هرمس؛ گزیده غزلهای سعدی، دکتر گیوی، نشر قطره)
ارسال نظرات