این روایت واقعی آنقدر کشش دارد و نادر است که بهراحتی میتواند سوژه ناب یک فیلمساز باشد. در ماه ژانویه، بیمارستان مونتفورت اتاوا به خانم «هدر اینسلی» تماس گرفت و به او گفتند که پسرش فوت شده است. او سه روز دردناک را در این بیمارستان گذراند و تا پای تشییعجنازه هم رفتند، اما در همان روزی که میخواستند جسد را دفن کنند، پیامکی از یک فرد ناشناس دریافت کرد که ادعا داشت پسر آنهاست و درخواست پول کرده بود.
به گزارش هفته و به نقل از سیبیسی، خانواده اینسلی حتی فرآیند اهدای عضو پسر از دست رفتهشان را هم انجام داده بودند که با این پیامک عجیب روبهرو شدند. وقتی مادر خانواده با همسرش تماس گرفت و ماجرا را شرح داد، شوهرش به او اطمینان داد که این یک «شوخی بیمارگونه» است و نباید آن را جدی بگیرد.
اما چند روز بعد، پیامک دیگری از طرف همان فرد آمد که مدعی بود پسرشان است. بالاخره مادر خانواده با همان شماره تماس گرفت و در عین ناباوری متوجه شد که صدای پشت تلفن، بسیار شبیه صدای همان پسری است که فکر میکرده چند روز پیش فوت شده است.
بالاخره با کمک پلیس اتاوا، آنها موفق به ردیابی مکان تماس شدند. وقتی مادر خانواده با پسرش روبهرو شد، گیج و بیحس شده بود و باورش نمیشد که پسرش زنده است.
شان کاکس، پسر ۴۳ ساله خانواده در دیدار با والدینش گفت که اصلاً ماجرای بیمارستان را نمیدانسته است. مادر شان هم به سیبیسی گفته بود که پسرش درگیر اعتیاد است و مدام آدرسش را عوض میکند و بهندرت با همدیگر صحبت میکنند. آخرین بار نیز مادر و فرزند حدود چهار سال پیش همدیگر را دیده بودند.
شان بعد از اینکه داستان مرگ و تشییعجنازهاش را شنید، گفته بود که تصمیم دارد سبک زندگیاش را عوض کند و احساس میکند که فرصت دوبارهای به او اهدا شده است.
بعداً مشخص شد که وقتی بیمارستان اتاوا به خانوادهشان زنگ زده بودند و از آنها خواستند که هویت فرزندشان را تائید کنند، آنها با توجه به اینکه نیمی از صورت فرد فوت شده را لولههای انتقال هوا پوشانده بود و مدل مو و بدنش هم بسیار شبیه فرزندشان بوده، بهاشتباه به بیمارستان گفته بودند که او همان پسر آنهاست که سالهاست غیبش زده است و سالها بود که او را ندیده بودند.
انجمن بیمارستان انتاریو هم اعلام کرده که این حادثه «بسیار نادر» بوده و قرار شده است که اقدامات پیشگیرانهای برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقی، اندیشیده شود.
ارسال نظرات