نویسنده: مریم ایرانی
روز پنجشنبه 21 ماه نوامبر، کافه ترنج میزبان دستاندرکاران و عوامل و کارگردان نمایش «حقایق درباره لیلا، دختر ادریس» بود که برای شرکت در جلسه نقد و پاسخ دادن به سوالات مخاطبان در آنجا گرد هم آمدهبودند. میزبانی این جلسه بر عهده دکتر فرشید سادات شریفی بود و به صورت یک پادکست صوتی هم ضبط میشد.
سوالات در چند محور کلی درباره طراحی صحنه و لباس، بازی بازیگران، ادای دیالوگها و حس و نحوه کارگردانی کار مطرح شد که قرار شد علی اسماعیلی بعنوان کارگردان در انتها به تمامی آنها پاسخ بدهد.
سوالات اولیه درباره بحث زیرنویس فرانسوی کار بود که به نحوه ترجمه و پخش آن به طور همزمان در کار ایراداتی وارد شد. از جمله اینکه، آیا باید این زیرنویس برای ارتباط با مخاطب غیرفارسی زبان میبود یا نه و آیا حضور زیرنویس باعث حواسپرتی مخاطبان برای ارتباط گرفتن با اصل اثر هم میشد یا خیر.
ابتدا مریم ایرانی بعنوان یکی از دست اندرکاران زیرنویس به ارائه توضیح پرداخت که کار توسط چند نفر ترجمه شده و او برای ادیت بخشهایی از کار از یک فرانسوی زبان کمک گرفته و پرنیان ابراهیمزاده بعنوان دستیار و مجری این بخش برای دوباره خواندن و اعمال آخرین تغییرات مد نظر کارگردان، زمان زیادی را صرف کردهاست. با این حال قطعا به دلیل اینکه زبان اصلی هیچکدام از آنها فرانسوی نیست ایراداتی دارد، اما بازخوردهای مثبتی هم روی آن گرفتهشدهاست که نشان از ارتباط مخاطب دارد.
افشین هراتی، هنرمند مونترالی که در این جلسه حضور داشت، با ذکر اینکه اگر واقعا کارگردان نیاز میدید دیالوگهای خاصی منتقل بشود، باید به داشتن زیرنویس اینقدر اهمیت میداد، پیشنهاد داد که خط کلی داستان در بروشور تعریف شود و بقیه درک مخاطب از تئاتر به خود اجرا واگذار شود. مازیار شاهچراغی هم با موافقت با افشین هراتی گفت که تبدیل متن را با ترجمه جالب نمیداند. مخصوصا متن شاعرانهای با ادبیات بیضایی را که در ترجمه تمام ظرافت خود را از دست میدهد.
فرشید سادات شریفی، با بیان اینکه خلاصه داستان در بروشور آمده و اگر کسی بخواهد دقیق از داستان سردربیاورد به زیرنویس احتیاج دارد، تاکید کرد که این بخش را غیر مفید نمیداند. با این حال برخی دیگر از حضار هم استفاده از زیرنویس را سلیقهای دانستند.
درباره طراحی صحنه هم افشین هراتی نکاتی را مطرح کرد. مثلا گفت: «آینه را که نقش مهمی در بازی تینا دارد ما خیلی نمیبینیم. فقط یکبار وارد صحنه میشود. به همین دلیل استفاده خاصی هم از آن نمیشود. این مساله درباره لباس اعظم هم که برای لیلا میآورند مصداق دارد.»
علی اسماعیلی درباره طراحی صحنه توضیحاتی ارائه کرد که بخش زیادی از ایرادات را به نداشتن وقت کافی و امکانات لازم برای طراحی در سالن اصلی مربوط دانست. او گفت: «قرار بود که آینه بشکند ولی به دلیل عدم کنترل صحنه مجبور شدیم از افکت استفاده کنیم.»
افشین هراتی این ایراد را به نوع کارگردانی مرتبط دانست که باید از المان آینه استفاده بیشتری میشد و یا درست استفاده میشد.
نکته بعدی که مطرح شد، بحث بازی بازیگران بود. مازیار شاهچراغی با تاکید بر این نکته که تئاتر خوب حاصل زحمات بازیگران است و اگر خوب در نمیآید تقصیرش متوجه کارگردان است، درباره بازی نقش اول این کار یعنی تینا حسینی، نظرات مثبتی را ارائه کرد. او با بیان اینکه حسینی، بازیگر با تجربهای است و روی صحنه خیلی راحت بود و روی بدن و بیان تسلط داشت، نسبت به بیان و راحتی سایر بازیگران آماتور کار هم نظر مثبتی داشت. با این حال، او تاکید کرد که پتانسیل بیشتری در برخی بازیگران بوده که خیلی خوب نتوانستهاند در این کار از آن استفاده کنند. در نهایت شاهچراغی با تبریک به کلیه بازیگران و عوامل کار مخصوصا علی قربانی که با وجود سن و سال و تجربه ناکافی ریسک حضور روی صحنه را پذیرفته، نتیجه کار را قابل قبول دانست. البته که او خطاب به علی اسماعیلی گفت که به نوع کارگردانی او انتقادات جدی دارد و اشکالات درنیامدن حس بازیگری و ارتباطات کار به او برمیگردد.
مهدی امین لاری بعنوان بازیگر نقش ارسلان و سراج، توضیحاتی را درباره بازی ارائه کرد. او ابتدا درباره اینکه نقد بسیار سازنده است و برای پیشبرد کارهای بعدی بسیار کمک میکند به ژانر کار پرداخت. او درباره بیضایی اعتقاد داشت که فردی مولف است و تئاتر شرقی را خوب میشناسد و همچنین ذهنیت خود از این تئاتر را رئال دانست. امینلاری، علی اسماعیلی را خیلی وفادار به سبک بیضایی ندانست. افشین هراتی در ادامه صحبتهای امینلاری، یک سوال را از علی اسماعیلی پرسید. اینکه چقدر برای دورخوانی و تحلیل نقشها با بازیگران وقت گذاشته است. او مشکل بازیگری در این کار را نداشتن تجزیه و تحلیل خود کارگردان برای نقشها دانست. اینکه بازیگران خودشان بر اساس برداشت شخصی نقشها را بازی کردند و به همین دلیل به تیپ بیشتر شباهت دارند و همین مساله باعث شده تا بده و بستان دقیق بین بازیگران رخ ندهد. او بر خلاف شاهچراغی معتقد بود که تینا بعنوان یک بازیگر باید بر اساس تجربهاش بهتر بازی میکرد. البته او فقط این نقد را متوجه تینا ندانست و بخشی از این ضعف را به بازی بازیگر مقابل او مخصوصا مهدی امینلاری نسبت داد. او درباره لباس شخصیت لیلا هم ایراداتی را وارد کرد. علی اسماعیلی در پاسخ گفت که تینا در هفته اول متن را از بر بود و البته که بسیار بسیار متن تغییر کردهاست. نکته بعدی اینکه چون طیف متفاوت بازیگران را در این کار داشته که از غیرحرفهای به حرفهای تغییر میکنند خیلی خیلی سخت بوده که بخواهد بازی همه را با هم یکسان کنند. هراتی با تاکید بر اینکه بخش زیادی از مشکلات به دلیل عدم تحلیل نقش توسط کارگردان است، بخشی از آن را هم به بزرگ بودن گروه و نوع متن نسبت داد. او پیشنهاد کرد که متنهای سادهتر و کم پرسوناژتر کار شود. ودر نهایت اینکه، پتانسیل بیشتری برای اجرا وجود داشت و این انرژی و وقت زیادی که گذاشته شد، میتوانست بهتر هدایت شود. مازیار شاهچراغی هم با تایید این مطلب که بازیگران می توانستند با هم بیشتر ارتباط برقرار کنند و از دام کلیشه نجات پیدا کنند از علی اسماعیلی درباره متد کارگردانی او سوال کرد. اینکه چطور درون بازیگران را به بازی خودشان و دیگران لینک کردهاست. او در نهایت عنوان کرد که متد خاصی را در این کار ندیدهاست.
محسن حقبین، انتخاب علی اسماعیلی را خیلی سخت توصیف کرد و افزود که با نگاه سینمایی که علی به این تئاتر داشته، باعث شده تا این ردپای سینمایی بودن را در کارگردانی شاهد باشیم. او اشکال دیگر را مونوتن بودن ادای دیالوگ برخی بازیگران دانست.
انتقاد بسیار مهم بعدی به بازیگری این کار را افشین هراتی به مهدی امینلاری نسبت داد که با وجود داشتن دو نقش بسیار مهم یعنی ارسلان و سراج نتوانسته به خوبی روی صحنه این دو نقش را تفکیک کند. هراتی با بیان این مطلب که نباید همه تقصیرها را متوجه کارگردانی کار دانست و بخشی از آن هم به تلاش بازیگر از نقش برمیگردد، خواستار توضیحات او شد.
امینلاری با اشاره به اینکه ابزار بازیگر متن است، اول به علی اسماعیلی بابت جسارت در انتخاب متن به این سختی، تبریک گفت. برای تجارب بعدی او نکاتی را مطرح کرد. او بخشی از این اشکالات را به دلیل انتخاب یک فیلمنامه برای اجرای تئاتر دانست. به باور امینلاری، اساس شخصیت از متن میآید و تحلیل هم از آنجا سرچشمه میگیرد و متن این کار برای تبدیل، سرو سامان نگرفته بود. او مشکلات شخصیت سراج را از این مساله ناشی دانست. او درباره تینا، مشکل بازی را ناشی از عدم هدایت خوب کارگردان دانست. البته او گفت که کارگردانی همچنین برای این متن خیلی سخت است ولی مشکلات بازی به متن و کارگردانی برمیگردد. هراتی البته باز هم در پاسخ تاکید کرد که از بازیگر حرفهای مثل او انتظار بیشتری داشته است.
انتقاد جدی بعدی مازیار شاهچراغی از انتخاب متن توسط علی اسماعیلی این بود که چرا متن بیضایی را برای نشان دادن خاک برسری مرد ایرانی استفاده کردهاست. او به شدت اعتراض داشت که چرا باید در مقابل کبکیها، مرد ایرانی در این موضع نمایش داده میشود. او این نقد را متوجه علی دانست که خود را صاحب فکر و اندیشه میداند و بعنوان سفیر فرهنگی پیام مناسبی را منتقل نکردهاست. با این وجود، یکی از خانم های مخاطب این تئاتر با دفاع از موضوع آن، اصلا واقعیت این تئاتر را خارج از مسائل روز اجتماعی ندانست.
در انتهای این جلسه، علی اسماعیلی به سوالات پاسخ داد.
او ابتدا با تشکر از نظرات همه از فرشید سادات شریفی تشکر کرد که یک نقد با رفرنس برای این کار نوشته است. او دانش متکی به مرجع را بسیار مفید و نظرات بدون پایه و اساس را مانع پیشرفت توصیف کرد. او خطاب به شاهچراغی عنوان کرد که اصلا دنبال احساسی کردن فضای بازی بازیگران نبوده و میخواسته که مخاطبان را به فکر وادارد. او خود را راوی بیضایی ندانست. بلکه گفت سعی کرده که روایت خودش را برای تئاتر داشته باشد. اسماعیلی اذعان کرد که بیضایی را ترجیح داده چون آثار او لایههای پیچیده اجتماعی جذابی دارد. او با بیان اینکه نور در کار او مفهوم لوکیشن و تدوین دارد، تاکید کرد که خواسته خیلی از روابط تئاتری به شکل مرسوم را عمدا در کار خود نیاورد.
اسماعیلی با بیان اینکه اصلا آثار بیضایی را دارای تاریخ مصرف نمیداند با اشاره به فیلم «سگ کشی» که هنوز هم موضوعش قابل درک است، گفت که تک جملههای بیضایی خیلی مهم هستند. او تاکید کرد که به همین دلیل این متن را خیلی دوست داشتهاست. او همچنین افزود که فراز و فرود زیادی را در جزئیات و تغییر متن طی کرده است. اسماعیلی با تاکید بر اینکه هدفش یاددادن و آشنا کردن عواملش با کتابها و نمایشهای متفاوت بوده، شیوه کارگردانی خودش را دادن آزادی و تحلیل آزادانه هر بازیگر از نقشی که قرار است بازی کند، دانست و اینکه دوست دارد هرکدام از عواملش را برای ساخت یک اثر مستقل حمایت کند. در نهایت او گفت که این تئاتری است که با نگاه شخصی خودش ساخته و او با نگاه سینمایی به مسائل نگاه میکند. او از بازی تمام بازیگران هم ابراز رضایت کرد. اسماعیلی، نگاه خودش را به همه مسائل بسیار نقادانه دانست و گفت که دوست دارد نقد بشنود. در نهایت او گفت که خودش را اصلا سفیر فرهنگی نمیداند دنبال سیاهنمایی هم نبوده و این کار را فقط در ارتباط با زنان ندانست بلکه مربوط به جغرافیای یک جامعه دانست که میتواند خیلی چیزها را تحت تاثیر قرار دهد. او این داستان را دوست داشتنی توصیف کرد، زیرا هیچ تحلیلی ازکاراکترها به دست مخاطب نمیدهد و قضاوتی را روی آنها ارائه نمیکند.
ارسال نظرات