اپیزود اول
زن بودن و وجوه مختلف زنانگی تا به امروز همواره در محل مناقشه و بحثهای بسیاری در فرهنگها و جوامع مختلف بوده است. زنان بسیاری از کشورهای با فرهنگِ زنستیز، تمام هموغم خود را بر پایهی مهاجرت به جوامع نسبتاً آزاد میگذارند تا بتوانند در سرزمین جدید ریشه بدوانند و بدون محدودیت بهعنوان یک انسان به تلاش و فعالیت روزمره بپردازند. زنان مهاجر ذهنها و بدنهای آسیبدیدهشان از نظامهای مذهبی و مردسالارانه به سرزمینهای مقصد میآورند اما گاه مهاجرت هم دردی مضاعف میشود بر جانهای زخمخورده؛ دردی مثل ربودن الناز حاجتعمیری. در این شماره از پروندهی مجله هفته به ربوده شدن الناز حاجتعمیری در انتاریو پرداخته شده است. مهاجری که تنها سه سال قبل، پس از مرگ دلخراش همسرش به کانادا آمده بود.
اپیزود دوم
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است. اغلب ما قبل از مهاجرت حداقل یکبار این جمله را از دوستان و آشنایان شنیدهایم. بگذریم از این که عمومیت دادن این گزاره چقدر میتواند درست یا نادرست باشد اما برای بسیاری از زنان مهاجر، سرزمین مقصد هم همچون سرزمین مادری، پر از ابهام و نارضایتی است و حتی با ترک کردن وطن خود و زندگی در کشوری آزاد، نمیتوانند از رنجی که کشیدهاند رهایی پیدا کنند؛ اتفاقی که برای هاله میرمیری، فعال حقوق زنان افتاد و او در یادداشتی برای سیبیسی از این تجربه چنین مینویسد: «بدن زن ایرانی در زندانهای مختلف سیاسی، عقیدتی و اقتصادی اسیر است. اضطراب همیشگی وجود دارد برای مقابله با رژیمی که میخواهد کنترلکننده بدنها باشد و باعث میشود هم جسم و هم ذهن آسیب ببیند. زنانی ایرانی این خاطرات را در مرزهای درونی بدنشان دارند و با خود حمل میکنند و با یادآوریشان در وحشت و اندوه فرو میروند.» اما هاله به آینده امیدوار است: «هر چه پلیس ظالمتر میشود؛ مقاومت زنان ایرانی هم بیشتر میشود. بههرحال ما با همدیگر به شکافهای دیوار فشار میآوریم و نمیگذاریم که همینطور صعبالعبور بمانند. ما با تخیلات و فعالیتهایمان از مرزهای خود گذر خواهیم کرد.»
اپیزود سوم
در بخش دیگری از مطالب این هفته از نمایش «دل سگ» به نویسندگی و کارگردانی محمد یعقوبی – که در فستیوال تئاتر نکستاستیج ۲۰۲۲ (ٔNext Stage) حضور دارد- سخن گفتهایم. آیدا کیخایی بازیگر شناختهشدهی تئاتر که نقش سگ (شاریک) را در این نمایش دارد نیز از محدودیتهایش بهعنوان یک زن در ایران سخن میگوید؛ محدودیتهایی که او را وادار به خروج از ایران کرد. او هم مانند هاله میرمیری معتقد است در ایران بدن زن، یک موضوع سیاسی است و اگر در ایران بود، به دلیل زن بودن، قطعاً هیچوقت اجازه نداشت در این نمایش بازی کند.
این انگارههای سنتی، زنان زیادی را به خارج از مرزهای ایران و افغانستان کشانده است و بسیار زنانی که این امکان را ندارند و مجبورند در قالبهای مردسالارانه و تجددستیزانه، زندگی کنند اما چشمانداز آینده برای زنان روشن است. بسیاری از یک «انقلاب زنانه» سخن میگویند و عدهای نیز بر این باورند اگر جهان نتواند نابرابری جنسیتی را بهصورت روشن و جدی رفع کند، حیات بشری به خطر خواهد افتاد.
ارسال نظرات