امیلی پالین جانسون کیست؟ نویسنده‌ای از بومیان برای همه کانادایی‌ها

امیلی پالین جانسون کیست؟ نویسنده‌ای از بومیان برای همه کانادایی‌ها

هشتم مارس، روزی که به‌افتخار کوشش‌های زنان، روز جهانی زن نام گرفته است، فرصت مغتنمی است تا با زیست و میراث ادبی یکی از پیشروان کم‌شناخته‌ی ادب و فرهنگ کانادا آشنا شویم که در عرصه‌های مختلفی از زنان پیشگام کانادا محسوب می‌شود. آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای از مدخل خواندنی و غنی ویکی‌پدیای انگلیسی است.

ویژه‌نامه روز جهانی زن

عباس محرابیان و گروه ادبیات هفته

امیلی پالین جانسون (۱۰ مارس ۱۸۶۱ – ۷ مارس ۱۹۱۳)، که با نام هنری  Mohawk Tekahionwake به معنای «زندگی دوگانه» نیز شناخته می‌شود، شاعر و نویسنده و مجری کانادایی بود که در دوران کاری‌اش بسیار محبوب بود. پدرش از بزرگان قبیله‌ی موهاک (از بومیان شرق آمریکای شمالی) و مادرش مهاجری انگلیسی بود.

جانسون، که اشعارش در کانادا، ایالات‌متحده و انگلیس منتشر و پرطرفدار شد، جزو نسلی از نویسندگان پرخواننده بود که ادبیات کانادا را به دنیا شناساندند. او شخصیتی کلیدی در این زمینه بود و به‌ویژه در پیشرفت ادبیات زنان بومی اثری عمیق برجای گذاشت.

جانسون به ‎خاطر شعرها، داستان‌های کوتاه و اجراهایی که میراث نژاد مختلط او را گرامی می‌داشتند، چهره‌ای برجسته شد. وی بیشتر به خاطر کتاب‌های شعرش از جمله متولد کانادا (۱۹۰۳) و سنگ چخماق و پر (۱۹۱۲) و با مجموعه‌داستان‌هایش: افسانه‌های ونکوور (۱۹۱۱)، شَگاناپی (۱۹۱۳) و ساز مغناطیسی (۱۹۱۳) شناخته شده‌است.

درحالی‌که شهرت ادبی وی پس از مرگش روبه‌زوال بود، از اواخر قرن بیستم، علاقه دوباره‌ای به زندگی و آثارش پدیدار شد تا آنجا که در سال ۲۰۰۲، مجموعه‌ای کاملی از شعر و برگزیده‌ای از نثرهای او در قالب یک کتاب منتشر شد.

جانسون به دلیل آمیختن دو فرهنگ بومی و غیربومی در کارهایش و انتقاداتی که از دولت کانادا داشت، عضوی از جنبش فمینیستی «زن جدید»(New Woman) نیز بود.

زندگی خانوادگی

اجداد موهاک پدر امیلی یکی از روسای «شش‌ملت» (Six Nations) بود که اینک در براتفورد انتاریو زندگی می‌کنند. خانواده‌ی جانسون قدیم‌تر در ایالت نیویورک ایالات‌متحده زندگی می‌کردند.

با آغاز جنگ استقلال آمریکا، موهاوک‌ها تحت فشار شدیدی قرار گرفتند چون آنان و سه قبیله‌ی دیگر با انگلیس علیه استقلال‌طلبان متحد شده بودند. جیکوب جانسون و خانواده‌اش به کانادا نقل‌مکان کردند. پس از جنگ، آن‌ها در انتاریو (در ناحیه‌ای که پادشاه به‌عنوان بخشی از غرامتِ در نیویورک داده بود)، مستقر شدند.

مادر جانسون در پرورش و تهذیب فرزندان خود، بر پرورش «عزت متروکی» که احساس می‌کرد باعث احترام آن‌ها در بزرگ‌سالی می‌شود، تأکید می‌کرد.

پدر جانسون هر چهار فرزندش را تشویق می‌کرد که به هر دو میراث موهاک و انگلیسی خود احترام بگذارند و از آن‌ها بیاموزند.

کارنامه‌ی ادبی

در سال ۱۸۸۳، جانسون اولین شعر خود را با عنوان «ژان کوچک من» در نیویورک منتشر کرد. پس از آن شروع موفق، او سرعت نوشتن و انتشار کارهایش را بیشتر کرد.

در سال ۱۸۸۵، چارلز جی رابرتز شاعر شناخته‌شده، اثری از جانسون را در مجله‌ی «تورنتو گلدوین اسمیت» منتشر کرد که نقش مهمی در تثبیت جایگاه ادبی او داشت.

پس از این تثبیت، جانسون عمده‌ی وقتش را صرف این کرد که هویت خود را به‌عنوان یک موهاک ترویج دهد. در سال ۱۸۸۵، او به شهر بوفالو سفر کرد تا در مراسم بزرگداشت رهبر قبیله‌ی بومیان هودانشونه (Haudenosaunee Sagoyewath)، معروف به کت‌قرمز، شرکت کند. او در همین زمان شعر مهمی نوشت که ابراز تحسین در مقابل آن رهبر و تأکیدی برای آشتی بین مردم انگلیسی‌زبان و بومیان بود.

در سال ۱۸۸۶، جانسون مأمور شد تا به مناسبت رونمایی از مجسمه‌ی بزرگداشت جوزف برانت، رهبر مهم موهاک که در طی جنگ استقلال آمریکا و پس‌ازآن با انگلیس متحد بود، شعری بنویسد: «چکامه‌ای برای برانت». شعر در حضور «بیشترین جمعیتی که دیده بود» در مراسم ۱۳ اکتبر خوانده‌شد. این شعر خواستار برقراری مودت بین کانادایی‌های بومی و سفیدپوستانْ تحت اقتدار شاهنشاهی انگلیس بود. البته تاجر معروف براتفورد، ویلیام فاستر کاکشات، این شعر را در این مراسم خواند، زیرا جانسون کمی خجالتی بود.

این شعر، انگیزه‌ی نشر یک مقاله‌ی مفصل در روزنامه‌ی «تورنتو گلوب» شد که علاقه و توجه به شعر و میراث ادبی جانسون را افزایش داد. از اواخر دهه‌ی ۱۸۸۰، او تقریباً هر ماه مطلبی خواندنی و پرطرفدار منتشر می‌کرد. این کوشش منظم و پردستاورد باعث شده که جانسون در میان گروهی از نویسندگان کانادایی در نظر گرفته شود که به ادبیات متمایز ملی کمک شایانی کرده‌اند.

برخی اظهارنظرها درباره‌ی اهمیت او

مارگارت آتوود، نویسنده‌ی شهیر کانادایی، معترف است که در هنگام گردآوری و تدوین «راهنمای موضوعی ادبیات کانادا» (۱۹۷۲)، ادبیات نویسندگان بومی را به‌خوبی مطالعه نکرده بوده است. او از خود می‌پرسد: «چرا من از پالین جانسون غافل شدم؟ شاید به این دلیل که نیمه‌سفید بود، اما حتی در بین بومی‌ها، کمتر از حقش به او بها داده شده است. روندی که اینک در حال قوت‌گرفتن و احیا است.»

همان‌طور که آتوود متذکر شد، از اواخر قرن بیستم، کارنامه‌ی عملکرد جانسون توسط منتقدان ادبی، فمینیست و پسااستعماری مورد ارزیابی مجدد قرار گرفت. آن‌ها از اهمیت وی به‌عنوان یک زن نواندیش و چهره‌ای مبارز در برابر ایده‌های غالب در مورد نژاد، جنسیت و حقوق بومیان قدردانی کرده‌اند.

از دید محققان، بررسی استقبال از نوشته‌های جانسون در طول این یک قرن، فرصتی را برای مطالعه‌ی مفاهیم متغیر ارزش ادبی و مرزبندی تغییریافته بین فرهنگ بالادست و فرهنگ عامه فراهم می‌کند. در طول زندگی او، این خط به‌سختی در کانادا وجود داشت، جایی که ملی‌گرایی به‌عنوان معیار اصلی ارزیابی قرار گرفت.

امیلی جانسون قادر به تجزیه و تحلیل عادات نژادپرستانه آن زمان است، شفافیتی که ناشی از دیدگاه وی به‌عنوان یک موهاک ممتاز تحصیل‌کرده در جامعه و فرهنگ سفید انگلیس و کاناداست. استفاده‌ی ماهرانه‌اش از تشابهات بین سنت‌های حکومتی و مذهبی بومی و فرهنگ غالب، نشان می‌دهد که «شش‌ملت» (Six Nations) مسئولیت سیاسی مشابه ولی بسیار کمتر از تبعیض استعماری انگلیس دارند. با این حال، اشتیاق وطن‌پرستانه‌ی او به کانادا و نهاد سلطنت، به نظر برخی با طرفداری‌اش از بومیان مغایرت داشته است.

من دکتری‌ خود را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز در ادبیات معاصر و نقد ادبی دریافت کرده، و سپس در مقطع پسادکتری بر کاربردی‌کردن ادبیات ازطریق نگاه بین‌رشته‌ای متمرکز بوده‌ام. سپس از تابستان سال ۲۰۱۶ به مدت چهار سال تحصیلی محقق مهمان در دانشگاه مک‌گیل بودم و اینک به همراه همسر، خانواده و همکارانم در مجموعۀ علمی‌آموزشی «سَماک» در زمینۀ کاربردی‌کردن ادبیات فارسی و به‌ویژه تعاملات بین فرهنگی (معرفی ادبیات ایران و کانادا به گویشوران هردو زبان) تلاش می‌کنیم و تولید پادکست و نیز تولید محتوا دربارۀ تاریخ و فرهنگ بومیان کانادا نیز از علائق ویژۀ ماست.
مشاهده همه پست ها

ارسال نظرات