گامی برای «دیگرشناسی و دیگرپذیری»؛

برنده بیستمین رقابت «کانادا می‌خوانَد» مشخص شد

برنده بیستمین رقابت «کانادا می‌خوانَد» مشخص شد

بزم کتاب کانادا دو دهه‌ی پیاپی را پشت سر گذاشت و، بی‌آنکه جایزه‌ای مادی و مستقیم به شرکت‌کنندگان و برنده‌اش بدهد، از یک فهرست بلند آغاز شد و به پنج نامزد نهایی رسید، تا بحث در باب آن‌ها بر توجه کانادا به کتاب‌خوانی اثری مثبت بگذارد، و فروش هر یک را چندده‌هزار نسخه افزایش دهد.

نویسندگان: سارا اندرسون، فرشید سادات‌شریفی و عباس محرابیان 

نمای اول: بررسی کلی

پیشینه‌ی «کانادا می‌خواند»

«کانادا می‌خواند» آیینی سالانه است که نبرد کتاب‌ها یا چالش کتاب نیز نامیده می‌شود و شبکه‌ی خبری سی‌بی‌سی آن را برگزار و پخش می‌کند.

در این برنامه، پنج شخصیت برجسته‌ی کانادایی هر یک کتابی را انتخاب و به بینندگان معرفی می‌کنند. درنهایت، با رأی‌گیری، یکی از کتاب‌ها به‌عنوان کتاب برتر سال انتخاب می‌شود. برنامه‌ی امسال هم مانند سال گذشته با اجرای علی حسن برگزار شد.

تأثیر مهم حضور در «کانادا می‌خواند» برای حاضران در فهرست نهایی

ممکن است فکر کنید وقتی جایزه‌ی نقدی برای برنده وجود ندارد، این‌همه هیاهو برای کتاب‌های نهایی و این‌همه شادمانی برندگان از کجاست؟ اما چون نیک بنگریم،‍ درمی‌یابیم مطرح‌شدن هر کتاب در این رقابتْ موجب فروش مضاعف آن و سودبردن و شهرت‌یافتن ناشر و نویسنده می‌شود. به دیگر سو، نباید از یاد برد که در کانادا، کتابخانه‌های عمومی و مدارس و دانشگاه‌ها مشتریان اصلی کتب هستند و خرید آن‌ها از نامزدان نهایی رقابت «کانادا می‌خواند» در کنار نقش پررنگ رادیوتلویزیون سراسری کانادا (سی‌بی‌سی) در زندگی روزمره‌ی مردم، این کتاب‌ها و پدیدآورندگانشان را بر صدر می‌نشاند، و قدر می‌بینند، و بسیاری از کتاب‌خوانان برای پرکردن اوقات فراغتشان به فهرست‌های تثبیت‌شده و پرطرفداری مثل «کانادا می‌خواند» اتکا می‌کنند.

نمای دوم: نامزدها 

کتاب‌های حاضر در رقابت نهایی «کانادا می‌خواند ۲۰۲۱»

۱. کره، عسل، خوک، نان (Butter Honey Pig Bread) به قلم فرانسیسکا اکویاسی (Francesca Ekwuyasi)

این اثر را «حماسه‌ای میان‌نسلی در مورد سه زن نیجریه‌ای» توصیف کرده‌اند: رمانی درباره‌ی غذا، خانواده و بخشش. «کره، عسل، خوک، نان» داستانی است در مورد انتخاب‌ها و عواقب آن‌ها، مادر شدن، مرز مبهم بین روح و روان، پیدا کردن خانه‌های جدید و اصلاح خانه‌های قدیمی، اشتهای بی‌رمق، عشق عجیب، دوستی، ایمان و بالاتر از همه، خانواده. اولین رمان نویسنده با روایت‌هایی درهم‌تنیده از خواهرانی دوقلو و مادرشان، کامبیریناچی، را روایت می‌کند.

برخی از بدترین ترس‌های کامبیریناچی زمانی محقق می‌شوند که دخترش یک آسیب ویرانگر کودکی را تجربه می‌کند که باعث شکستگی خانواده به روش‌های به‌ظاهر غیرقابل‌برگشت می‌شود. به‌محض بزرگ شدن، دخترش از او دور می‌شود و ارتباط خود را با مادر و خواهر دوقلوی خود قطع می‌کند. او که در مونترال تنها زندگی می‌کند، برای یافتن راه‌های بهبود تلاش می‌کند و درعین‌حال زندگی خود را می‌سازد. در همین حال، یکی از دو خواهر، به خاطر احساس گناه برای آنچه برای خواهرش اتفاق افتاده است، به لندن فرار می‌کند و سعی می‌کند از طریق لذت‌جویی بی‌پروا از دست دادن رابطه با دوقلوی خود را بی‌حس کند.

اکنون، پس از بیش از یک دهه زندگی جداگانه، دوقلوها برای دیدار مادرشان به خانه‌ی او بازگشته‌اند. در اینجاست که اگر قرار است آشتی کنند و به جلو حرکت کنند، این سه زن باید روبه‌روی یکدیگر قرار بگیرند و زخم‌های گذشته را التیام بخشند.

۲. هِنچ (Hench) [نیرومند مردانه] اثر ناتالی والشاتز (Z. Walschots)

این کتابْ پرشتاب، خشمگین، جذاب و عصبانی است. منتقدان این اثر را صحنه‌ی نمایش وسیعی خوانده‌اند که هر جزء آن به‌درستی تنظیم و اجرا شده است.

آنا، قهرمان زن کتاب، کارهای خسته‌کننده‌ای را برای افراد وحشتناک انجام می‌دهد زیرا حتی مجرمان نیز به منشی نیاز دارند، و او به کار نیاز دارد. کار برای یک هیولا، که در پشت‌صحنه‌ی جهان در کمین است، جذاب نیست. اما آیا واقعاً از کار در یک مجتمع نفتی یا یک شرکت بیمه بدتر است؟

به‌عنوان یک مستخدم موقت، او مثل یک چرخ‌دنده در ماشین است. اما وقتی او سرانجام یک وظیفه امیدوارکننده را به دست آورد، همه‌چیز بسیار متفاوت پیش می‌رود و برخورد با به‌اصطلاح «قهرمان» او را به‌شدت متأثر و آزرده می‌کند و پس از مدتی کوتاه او از کار اخراج می‌شود.

او بدون پول و انگیزه، تنها و سرشار از عصبانیت، طی تحقیقات اینترنتی خود، آگاه می‌شود که رنج و دردش آن‌قدرها هم بی‌سابقه نیست و درنتیجه می‌فهمد که ممکن است آن‌قدرها که فکر می‌کند ناتوان نباشد.

او نیک درمی‌یابد که دانستن کلید همه‌چیز است: دانستن نحوه‌ی جمع‌آوری داده‌ها، نحوه‌ی دست‌کاری آن‌ها و چگونگی سلاح‌سازی آن‌ها. او با محاسبه‌ی هزینه‌ی انسانی که این نیروهای طبیعی طبیعت بر سر دنیا می‌آورند، متوجه می‌شود که مرز بین خیر و شر چقدر باریک است.

طولی نمی‌کشد که او بار دیگر به کار مشغول می‌شود و هنچ، به یک نمایش جدید و تیز، شوخ و مدرن، از هزینه‌پردازی فردی برای عدالت، قهرمان‌شدن از طریق علم داده، وحشت از بدن و سوءتفاهم عمیق در برابر فهم عادی و کوانتومی تبدیل می‌شود.

۳. جانی اپلسید (Jonny Appleseed)  از جاشوا وایتهد (Joshua Whitehead)

این اثر بسیار تحسین‌شده که داستان فینالیست جایزه‌ی ادبی فرماندار کل کانادا نیز بوده است، رمانی در مورد یک جوان بومی است. جانی یک هفته فرصت دارد تا برای شرکت در مراسم تشییع‌جنازه‌ی ناپدری‌اش به «رز» (زیستگاه سابقش) برگردد. و این هفت روز بعد مانند یک رؤیای تب‌آور است: داستان‌هایی از عشق، ضربه، رابطه‌ی جنسی، خویشاوندی، جاه‌طلبی و خاطره‌های دل‌خراش مادربزرگ محبوبش.

زندگی جانی مجموعه‌ای از شکستگی‌ها، زایش‌ها و پیوندهاست؛ و همان‌طور که تلاش خود را برای بازگشت به خانه پی می‌گیرد، می‌آموزد که چگونه قطعات زندگی خود را کنار هم قرار دهد. این اثر بینشی منحصربه‌فرد و بسیار متأثرکننده از زندگی ساکنان اولیه‌ی کانادا نیز به دست می‌دهد.

۴. دو درخت جنگلی می‌سازند (Two Trees Make a Forest) نوشته جسیکا جی لی (Jessica J. Lee)

این اثر که جزو پرفروش‌ترین‌های کانادا نیز طبقه‌بندی شده، برنده‌ی جایزه‌ی غیرداستانی هیلاری وستون ۲۰۲۰ است. و هم‌چنین به سبب احیای هیجان‌انگیز رویکرد ضداستعماری، طبیعت‌نویسی و ترکیبش با ژانر نگارش خاطرات و نیز ریشه‌داشتن در جنگل‌ها و دشت‌های تایوان از برنده جایزه RBC Taylor برای نویسندگان نوظهور شده است.

کتاب حاضر، مراقبه‌ای کاملاً هوشمندانه و زیبا ارزیابی شده است: در مورد حافظه، عشق، چشم‌انداز و یافتن خانه‌ای در زبان مادری. بخش‌های کوتاه و درخشان آن بااشتیاق به یکدیگر متمایل می‌شوند؛ ازنظر فرم و محتوا، این کتاب زیبایی است در مورد فاصله‌ی بین مردم و بین مکان‌ها و نحوه‌ی پل زدن میان آن‌ها.

داستان ازاین‌قرار است که کشف تصادفی نامه‌های نوشته‌شده به‌دست پدربزرگی مهاجر، نویسنده را به وطن اجدادی خود، تایوان، می‌کشاند. در آنجا، او درحالی‌که به سرزمینی که می‌شناخت نزدیک‌تر شده، به دنبال داستان‌های نادانسته است.

نویسنده کوهستانی را پشت سر می‌گذارد تا خانه‌های شعله‌ور فورموسان، پرندگانی را می‌بیند که در هیچ جای دیگر کره‌ی زمین یافت نمی‌شوند و در دریاچه‌ی سروهای غرق‌شده شنا می‌کنند. در تمام طول مدت، نویسنده شباهت‌هایی شگفت‌آور بین داستان‌های طبیعی و انسانی می‌بیند که خانواده و جزیره‌ی محبوب آن‌ها را شکل داده است.

«دو درخت جنگلی می‌سازند» کتابی حاصل از درهم‌آمیزی ژانرها و شامل تاریخ، سفر، طبیعت و خاطرات است، روایتی خارق‌العاده که نشان می‌دهد نیروهای جغرافیایی با داستان‌های خانوادگی ما درهم‌آمیخته‌اند.

۵. معامله‌ی نیمه‌شب (The Midnight Bargain)  نگارش سی. آل. پولک (C. L. Polk)

نویسنده‌ی این کتاب، برنده‌ی جایزه‌ی World Fantasy، این بار یک فانتزی گسترده و عاشقانه‌ی جدید خلق کرده‌است: جایی که قدرت جادوی زنان به‌هنگام ازدواج از آن‌ها گرفته می‌شود. یک جادوگر باید خواسته‌ی خود را برای تبدیل‌شدن به اولین شعبده‌باز بزرگ زن در برابر وظیفه‌ی خود در قبال خانواده‌اش قرار دهد و نقطه‌ی تعادلی در این کشاکش بیابد.

بئاتریس کلایبورن جادوگری است که به‌طور پنهانی جادو می‌کند و از روزی که در چهاردیواری زناشویی حبس می‌شود، قدرت جادویی او را برای محافظت از فرزندان متولدش مختل می‌شود. او وحشت‌زده است و آرزو دارد که، به‌عنوان یک ساحر تمام‌عیار، جادوگری را دنبال کند، اما خانواده‌اش را چه کند؟

هرچه بئاتریس در این داستان جلوتر می‌رود، تصمیمش دشوارتر می‌شود: اگر آرزویش را دنبال کند، خانواده‌اش را ویران خواهد کرد و تنها مردی را که تاکنون او را به‌خاطر آنچه هست پذیرفته و دوست داشته، از دست خواهد داد؛ اما اگر ازدواج کند، جادو، هویت و رؤیاهای خود را فدا خواهد کرد. اما چگونه می‌تواند فقط یکی را انتخاب کند درحالی‌که می‌داند برای همیشه از راهی که پیموده است پشیمان خواهد شد… 

نمای سوم: برنده‌ی امسال

کتابی برای دوستداران ادبیات متفاوت: جانی اپلسید نوشته‌ی جاشوا وایتهد

«خانه من پر از امید و پر از ارواح است.» این، معروف‌تریم جمله‌ی این اثر تحسبن‌شده است: جانی اپلسید، اولین رمان نویسنده‌ی بومی وایتهد، برنده‌ی امسال شد. این کتاب پیش‌ازاین در فهرست نیمه‌نهایی گران‌ترین جایزه‌ی ادبی کانادا (گیلر) هم قرار داشت، و در بین نامزدهای جایزه‌ی ادبی فرماندار کل کانادا نیز قرار گرفت، و هم‌چنین برنده‌ی جایزه‌ی ادبی لامبدا برای داستان‌های رنگین‌کمانی (مرتبط با دگرباشان جنسی) هم شد.

مدافع این کتاب در «کانادا می‌خواند» دوری جیکوبز بود، که به‌خاطر بازی در سریال‌های متعدد، که به‌ویژه در شبکه‌ی نتفلیکس پخش شدند، برای سینمادوستان شناخته‌شده است.

او گفت: من افتخار می‌کنم که از این کتاب دفاع کردم. جانی اپلسیدر اثر جاشوا وایتهد مرا در زندگی شخصی خودم بسیار تحت‌تأثیر قرار داد، و هم‌چنین شخصیت جانی به من کمک کرد تا در این روند، راهنمایی برای چالش‌هایم پیدا کنم… من در طول این رقابت فشار زیادی احساس کردم چون حس‌ام چنین بود که فراتر از دفاع از انتخاب خودم، من در این مسابقه نماینده‌ی جوامع بومیان هستم. من خودم از قبیله‌ی موهاک‌ها هستم. بنابراین همواره حس می‌کردم نقشم بسیار بزرگ‌تر از خودم است، و من احساس فروتنی و افتخار می‌کنم که بخشی از این رخداد بزرگ بوده‌ام.

کتاب جاشوا در روز آخر با رأی سه از پنج پیروز شد. نایب‌قهرمان این رقابت، «کره، عسل، خوک، نان»، نیز یک رمان کاملاً تازه بود که داستان‌های درهم‌تنیده‌ی سه زن نیجریه‌ای که با یک تجربه‌ی آسیب‌زا از هم جدا شده‌اند را روایت می‌کرد.

خود جاشوا وایتهد هم پس از رأی‌گیری در برنامه ظاهر شد درحالی‌که به‌شدت احساساتی شده بود، و گفت که این پیروزی «برای من، دنیایی قدر و قیمت دارد». او این پیروزی را به همه‌ی زنان بومی، دختران و افراد باروحیه و خانواده‌های آن‌ها و به همه‌ی ازدست‌رفته‌ها و مقتولین آنان تقدیم کرد.

وایتهد ادامه داد: من و دوری جیکوبز در باب ابعاد مختلف کار صحبت کردیم و فکر می‌کنم این موفقیت بسیار خوش‌موقع است، و به‌ویژه در میان متن‌های دوریشه و متن‌های بومی در مرکز توجه خوانندگان کانادایی قرار می‌گیرد، و این برای مردم بومی بسیار خجسته معنی‌دار است؛ کسانی که، تحت‌فشار استعمار مستقر در خانه‌هایشان، در سختی زندگی می‌کنند.

او افزود: امیدوارم که خوانندگان، از طریق کتاب‌هایی مثل اثر من، روش‌هایی را ببینند که به ما صدمه زده‌اند، به‌شدت آسیب دیده‌ایم، و درعین‌حال نشانه‌هایی را ببینند که نشان می‌دهند ما قدرتمندیم، و بالاترین ثبات عشق را برای جوامع خود نسبت‌به خود و همچنین برای این سرزمین، آرزو و بدان تعهد داریم.

سخن پایانی

به‌این‌ترتیب، بزم کتاب کانادا دو دهه‌ی پیاپی را پشت سر گذاشت و، بی‌آنکه جایزه‌ای مادی و مستقیم به شرکت‌کنندگان و برنده‌اش بدهد، از یک فهرست بلند آغاز شد و به پنج نامزد نهایی رسید، تا بحث در باب آن‌ها بر توجه کانادا به کتاب‌خوانی اثری مثبت بگذارد، و فروش هر یک را چندده‌هزار نسخه افزایش دهد.

این حضور و سرمایه‌گذاری رادیوتلویزیون سراسری بر کتاب و کتاب‌خوانی تجربه‌ای است که ما ایرانیان مهاجر تنها پس از کوچیدن به این سرزمینِ تازه تجربه‌اش کردیم، تجربه‌ای مملو از شگفتی، لذت و حسرت.

ارسال نظرات