گفتگو با بنجامین هچر، طراح رقص و بازیگر؛

هنر دریچه‌ای است به قلمرو معنوی

هنر دریچه‌ای است به قلمرو معنوی
عکاس: Vanessa Fortin

طراح رقص، معلم رقص و بازیگر، بنجامین هچر به مدت هفده سال با LesGrands Ballets Canadiens de Montréal و Fondation Jean-PierrePerreault رقصیده است.

نویسنده:  لیدا دقیقی

طراح رقص، معلم رقص و بازیگر، بنجامین هچر به مدت هفده سال با LesGrands Ballets Canadiens de Montréal و Fondation Jean-PierrePerreault رقصیده است. او بیش از ۳۰ اثر رقص را خلق کرده که از طریق گروهای رقص برای جشنواره‌های مختلف، جشن‌ها و مدارس حرفه‌ی رقص در سراسر کانادا ارائه شده‌اند. در ۱۵سال گذشته، بنجامین در تولیدات تلویزیونی و فیلم‌های مختلف و تئا‌‌‌‌‌‌تر بازی کرده.

عکاس: Maxime Giroux

-شما رقصیدن را از سن پایین شروع کردید. ممکن است به ما بگویید چرا رقصیدن را انتخاب کردید؟

تا جایی که یادم می آید دوست داشتم به سمت موسیقی بروم. من صفحه می‌گذاشتم و در اتاق نشیمن می‌رقصیدم‌. از هشت سالگی به کلاس رقص رفتم. هنر در خانواده‌ی ما بسیار رایج بود. عمه‌ام یک بالرین حرفه ای بود و خواهرانم کلاس های باله را شروع کرده بودند، بنابراین من هم علاقمند شدم. خیلی زود از کلاس‌های رقص خوشم آمد.

-از چه زمانی به‌طور جدی باله رقصیدید؟

سیزده سالم بود که مادام چیریایف، بنیانگذار Les Grands Ballets Canadiens،به والدینم پیشنهاد کرد که برای آموزش بیشتر به مونترال بیایم. در آن زمان، اگر کسی می‌خواست به‌طور حرفه‌ای برقصد، باید چنین کاری می‌کرد. این یک نقطه عطف برای من بود و این چشم‌انداز من را بسیار هیجان‌زده کرده بود. و این‌گونه شد که من از شهر کبک به مونتریال رفتم.

-زمانی که به صورت حرفه‌ای شروع به رقصیدن کردید، با کدام‌ گروه‌های رقص برنامه اجرا کردید؟

هدف من پیوستن به Les Grands Ballets Canadiens بود. هر بار که آن‌ها در شهر کبک برنامه اجرا می‌کردند، من و خانواده ام به دیدنشان می‌رفتیم. به نوعی رقصنده‌ها تبدیل به بت‌های زندگی‌ام شده بودند. در کمال خوشحالی من در هجده سالگی در سال ۱۹۸۷ در این گروه رقص پذیرفته شدم. به تدریج درجات مختلف را طی کردم و رقص‌های شگفت‌انگیز زیادی اجرا کردم. یکی از کارهای مهمم، اجرای یک رقص بسیار تکان‌دهنده درباره‌ی مرگ به نام  In Paradisum بود. من آن را با رقصنده ای اجرا کردم که سال‌ها تحسینش کرده بودم. در این رقص موضوعات بیماری، انکار، پذیرش، حمایت جامعه و گذشت، همه مورد بررسی قرار می‌گرفتند. بعداً در زندگی حرفه ای خود به La Fondation Jean-Pierre Perreault پیوستم. ژان پیر یکی از پیشگامان مهم رقص مدرن در استان کبک با سبکی منحصربه‌فرد بود. من در دنیای معنوی او احساس راحتی می‌کردم. خیلی خوشحالم که توانستم با او کار کنم.

-چه موقع طراحی رقص (choreography) را شروع کردید؟

اولین رقصم را در شانزده سالگی خلق کردم. این یک رقص بسیار ساده با ساختار و فرم ساده بود، اما یک شروع بود. همیشه به خلق رقص علاقه داشتم. هنگامی که در Les Grandes Ballets Canadiens می‌رقصیدم‌، موقعیت‌هایی برای خلق رقص با رقصنده‌های دیگر پیش می‌آمد. هر سال، می‌توانستیم مهارت‌های رقص خود را با آزمایش و کاوش با سایر رقصندگان شرکت‌کننده تقویت کنیم.

-می‌توانید در مورد باله‌ای که طراحی کرده‌اید و برایتان بسیار پرمعنی بوده‌ اندکی توضیح دهید؟

در سال ۱۹۹۹، پس از برنده شدن در یک مسابقه‌ی رقص، یک باله به نام «تسلیم» را طراحی کردم. این نقطه عطفی مهم برای من بود زیرا برای اولین بار برای گروه بزرگی از رقصندگان رقص طراحی کردم. این رقص با الهام از تصاویر و وقایع ناراحت‌کننده از جنگ در بالکان طراحی شده است. دنبال عنوانی بودم که آشفتگی و رنج مردم بی‌گناه و پناهندگان را بیان کند. یکی از دوستان ایرانی من بلافاصله «تسلیم» را پیشنهاد کرد و این عنوان کاملاً با نیت و وضعیت ذهنی افراد روی صحنه مطابقت داشت.

عکاس: Michael Slobodian

 -پدر شما، ویلیام هچر، گفته‌اند: «هنر بازنمایی عینی چیزهایی است که عاری از کیفیت واقعی هستند.» این دقیقا چه معنایی دارد؟

در حالی که علم از معادلات انتزاعی برای تعیین کیفیت و کمیت پدیده‌های مرئی استفاده می‌کند، پدرم توضیح دادند که هنر یک فرآیند معکوس است، یعنی استفاده از ابزارهای عینی برای تجسم جهان نامرئی. به عبارت دیگر، هنرمند از ابزارهای مادی (قلم، کاغذ، قلم‌مو، بوم، آلات موسیقی و بدن) برای فراتر رفتن از واقعیت فیزیکی استفاده می‌کند. بدین ترتیب دریچه ای هر چند کوچک به قلمرو معنوی باز می‌شود.

-شما در جایی گفته‌اید: «هنر تاییدی بر معنویت ماست.» آیا می‌توانید در مورد این گفته بیشتر توضیح بدهید؟

من فکر می‌کنم وقتی هنرمندی با فروتنی و عشق کامل اثری را خلق می‌کند، تا حدی همان ظرفیت‌هایی را که خالق برای خلق ما به کار برده است، منعکس می‌کند. بنابراین هر گونه آفرینش با نیت و روحیه‌ی مناسب، آینه الهی است.

من فرآیندی خلاقانه را از طریق رقص دنبال می‌کنم که عمدتاً با هدف ایجاد پل‌هایی بین فرهنگ‌های مختلف، به منظور انتقال ایده‌های پیچیده به مخاطب به شیوه‌ای واضح و ساده است. زندگی در عصری که تعصب و بی‌تفاوتی بیداد می‌کند، واکنش به این واقعیت‌ها را برای هنرمند امری ضروری می‌کند. هنرمند باید نقشی اجتماعی ایفا کند که واقعیتی آزاردهنده و خشن را تصدیق کند، اما از طریق آفرینش آثاری سرشار به انسان‌گرایی. بنابراین، اگرچه مضامین رنج و اضطراب در آثار من وجود دارند، اما آن‌ها همیشه نگاهی معنوی دارند و جستجویی را پیشنهاد می‌کنند که فراتر از استدلال رایج است.

شما باله هم تدریس کرده‌اید. فلسفه شما به عنوان یک معلم چیست و چه انتظاری از شاگردانتان دارید؟

تدریس رقص، مانند تدریس در هر زمینه‌ای، مسئولیتی بزرگ است. گروهی از مردم به شما اعتماد می کنند و شما باید به این موضوع احترام بگذارید. هر کسی می‌تواند برقصد، بنابراین ما در حقیقت رقص را آموزش نمی‌دهیم، بلکه کسی را که می‌تواند برقصد همراهی می‌کنیم. رویکرد من با دانشجویان رقص غیر‌حرفه ی این است که بهشان اجازه دهم الگوهای حرکتی فیزیکی روزانه‌ی خود را رها کنند و در واقع با کودک درون خود که با صدای ریتم و ملودی با شادی خالص و بدون هیچ قضاوتی حرکت می‌کند، دوباره ارتباط برقرار کنند. زندگی روزمره به اندازه‌ی کافی استرس‌زا است. بنابراین، دانش آموز وقتی کلاس رقص را ترک می‌کند، اگر از او بپرسندکه  آیا از رقصیدن لذت برده است یا نه؟ باید جوابش مثبت باشد. برای دانش‌آموزان حرفه‌ای، رقص باید به‌ عنوان یک هنر درس داده شود و نه تمرین مهارت‌های مختلف. تکنیک راهی است که برای گسترش حالات هنری آن‌ها.

اخیراً بازیگری را شروع کرده‌اید. چگونه این عرصه وارد شدید؟

اوایل چهل‌سالگی به بازیگری روی آوردم. می‌خواستم ببینم می‌توانم عشقم به صحنه را در قالب شکل هنری دیگر منتقل کنم؟ به کلاس‌های بازیگری رفتم و با استادهای مختلف کار کردم و دوره ها و کارگاه‌های متعددی گذراندم.

آیا الان پروژه ای در دست کار دارید؟

بله! در سال آینده در یک نمایش جدید بازی خواهم کرد و از این بابت بسیار خوشحالم. نمی خواهم خیلی راجع به این نمایش توضیح‌ بدهم. کافی است بگویم‌ که این نمایش با طنز به معنای وجود مادی ما می‌پردازد. همچنین یک اجرای رقص را برای هفت رقصنده که اولین بار قبل از شیوع بیماری کرونا‌ نمایش داده شد، دوباره به صحنه خواهم برد. این احتمالا قوی‌ترین کار من تا به امروز است و بسیار خوشحالم که مخاطبان بیشتری آن را خواهند دید.

چه توصیه‌ای برای پسرانی که به رقص علاقه دارند و  همین‌طور به والدینشان دارید؟

توصیه‌ی من به والدین این است که تصور نکنند که می‌دانند چه چیزی برای فرزندشان بهتر است و ذهن باز داشته باشند. پرداخت به حرفه‌ی هنر، کاری بسیار اصیل است و می توان از طریق هنر امرار معاش کرد. تجربه‌ی من این است که والدین فقط با چند کلمه می‌توانند شمع رویاها و آرزوهای فرزندشان را خاموش کنند. بدون حمایت محبت‌آمیز پدر و مادرم، داشتن شغلی فعلی‌ام برایم غیرممکن بود. و می‌خواهم به پسران جوانی که عاشق رقصیدن‌اند بگویم: «رقصیدن، حتی رقصیدن باله از مردانگی شما کم نمی‌کند. ممکن است با تعصب روبرو شوید، اما استقامت کنید و انعطاف‌پذیر باشید. رقص به عشق و تلاش شما پاداش خواهد داد.»

بن هچر، متشکرم‌ که در این مصاحبه شرکت کردید. صحبت‌های شما درباره‌ی رقص و هنر بسیار تفکرانگیز بود.

ارسال نظرات