به گزارش هفته، این توضیحی است که حامد اسماعیلیون نویسنده و سخنگوی خانواده کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی PS752 درباره رمان تازه خود ««تابستانی با پنج تیر» در صفحه فیس بوکاش نوشته و همچنین درباره مضمونی که مخاطب با آن روبرو میشود؛ عنوان کرده: «تابستانی با پنج تیر، داستان پنج دانشجوی پزشکیست که در گرماگرم وقایع دههی هفتاد و هشتاد خورشیدی در ایران زندگی میکنند. یکی عاقبت ترک دیار میکند، یکی به دنیای سیاست میرود. یکی شهرتی به دست میآورد و دیگری با شرایط روز، هر آن چه هست، کنار میآید. نفر پنجم هم…»
این نویسنده با نگاهی به تاریخ ایران معاصر (بعد از بهمن ماه سال ۱۳۵۷) سه رمان نوشته که این اثر سومین آنها به حساب میآید. «گاماسیاب ماهی ندارد» و «توکای آبی» دو رمان قبلی این نویسنده بودهاند که هرکدام سرنوشت متفاوتی را پیدا کردند و در جاهای مختلفی به چاپ رسیدند. «گاماسیاب ماهی ندارد» را نشر ثالث در ایران منتشر کرد که دیگر اجازهی انتشار مجدد ندارد و «توکای آبی» هم در انگلستان منتشر شده است.
نویسندهای که جایزههای سخت را از آن خود کرده
حامد اسماعیلیون متولد ۲۱ اسفندماه ۱۳۵۵ است. او که در رشته دندانپزشکی (به همراه همسرش پریسا) تحصیل کرده بود؛ پیش از سرنگونی هواپیمای PS752 بیشتر از آنکه به عنوان یک پزشک شناخته شود؛ در قامت یک نویسنده شناخته میشد. کتابهای «آویشن قشنگ نیست» و «دکتر داتیس» او جایزه هوشنگ گلشیری را -که یکی از معتبرترین جوایز ادبی دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ بود و داوریهای سختگیرانهای هم داشت- بدست آورده بود.
اسماعیلیون سال ۱۳۸۹ به همراه همسر و دختر چند ماههاش به کانادا مهاجرت کرد و ساکن ریچموندهیل شد. او نویسندهای نبود که با وجود مهاجرت از ایران؛ نسبت به اوضاع داخلی کشورش بیتفاوت باشد. حامد همواره درباره اعتراضات مردمی و بسیاری از کسانی که مورد ظلم، ستم و زندانی شدن توسط جمهوری اسلامی قرار میگرفتند؛ در صفحه فیسبوکش بیمحابا مینوشت. حتی این موضعگیریهای تند او باعث شده بود که برای چاپ کتابهایش در ایران مشکلاتی هم پیش بیاید و در آخرین سفری که همراه همسرش پریسا و دخترش، ریرا به ایران داشت مورد بازخواست قرار بگیرد. بازخواستی که موجب شد او خانوادهاش را در آخرین سفر به ایران در سال ۲۰۲۰ همراهی نکند و برای همیشه از آنها دور بماند.
رسالت روایت علیه رذالت و فراموشی
حامد اسماعیلیون بعد از کتاب «توکای آبی» -که انتشارات مهری در لندن آن را منتشر کرد- و وارد شدن به روزهایی سخت، دیگر تن به چاپ شدن کتابی نداده بود. هرچند هر روز و از همان ثانیههای اول فاجعه کشته شدن ۱۷۶ مسافر بیگناه، نوشت و با «روایت» کردن، علیه فراموشی و در راه رسیدن به «دادخواهی و عدالت» قدم برداشت. او دیگر داغداران این فاجعه را نیز؛ هم مسیر خودش کرد و با گذشت سه سال همچنان نگذاشتهاند؛ خاکی بر این برگه تاریخ، مانند صدها برگ دیگر بیافتند و فراموش شود.
خاطرات بریدهی صدراعظم کتابی که پریسا نخواند
همچنین حامد اسماعیلیون با فاصله زمانی کمی از خبر انتشار «تابستانی با پنج تیر»، از انتشار کتاب دیگرش با عنوان «خاطرات بریدهی صدراعظم» توسط انتشارات پریرا در تورنتو خبر داد. حامد درباره این کتاب که کارهای نهاییاش در شبهای نزدیک به فاجعه سرنگونی هواپیمای در حال انجام بوده؛ نوشته است: «در شب هجدهم دی ماه ۱۳۹۸ برای نوشتن آخرین صفحات این کتاب آماده میشدم که خبر مهیب و وحشتناک سقوط هواپیما را دریافت کردم. سقوطی که سه روز بعد نام جنایت بر خود گرفت. در این ۲۸ ماه یک بار این رمان را برای دوستی خواندم و به نظرم رسید با همین شکل و شمایل هم میتواند منتشر شود. این کتاب از نظر اولین خوانندهی داستانهایم، پریسا، (همسرش) نگذشته است. یارای بازنویسی آن هیچگاه وجود نداشت و تنها به ویراستاری آن بسنده کردم. این کتاب هم به وزارت ارشاد جمهوری اسلامی راهی ندارد و در خارج از کشور منتشر خواهد شد.»
درباره جزییات داستان کتاب به طور سرراست توضیحی داده نشده است؛ هرچند طراحی جلد کتاب میتواند تا حدودی کدهایی را درباره اینکه مخاطب با چه فضایی روبرو است؛ به مخاطب بدهد و البته به انظام این چند خط که بازهم به نقل از فیسبوک این نویسنده میخوانید: «در دنیای صدراعظم مرز واقعیت و خیال واضح نیست. دنیایی که او و همفکرانش آفریدهاند. صدراعظم خاطراتش را مینویسد و پیوسته منتشر میکند اما همه میتوانند بین سطور را بخوانند و بدانند جهانِ او چگونه جهانی بوده است.»
طاقت بیاور آقای نویسنده
اسماعیلیون در یکی از مصاحبههایش که سالها پیش انجام شده بود؛ زمانی که تازه به کانادا مهاجرت کرده بود و درگیر امتحانهایش بود؛ در جواب این سوال که «میگویند نویسندهها و هنرمندها روح حساس و لطیفی دارند. چطور میشود با این روح حساس دندان را از لثه بیرون کشید و فواره زدن خون و چرک و… را تماشا کرد…» پاسخ داده بود: «راه طاقت آوردن، فکر کردن به نتیجه درمان است.» و او در این چند سالِ بسیار سخت، به این حرف خود جامه عمل پوشانده است.
ارسال نظرات