مهمترین وجهی اعتباری این نمایشگاه که از نام آن نیز هویدا است رویارویی با تیغ سانسور است، تیغی که بر شاهرگ نویسندگان درونمرز است و به آنان نهتنها چگونه «نوشتن» را دیکته میکند که در صدد است که چگونه «اندیشیدن» خودسانسورانه را نیز نهادینه کند تا کمتر نویسندهای جسارت این را بیابد که به اندیشیدن خطر کند.
این جا است که ایرانیان برونمرز، بهویژه ناشران و نویسندگان، این خطر را بهخوبی دریافتند و پی به رسالت سنگین خود بردند و با برپایی نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور نهتنها «نه» ای بزرگ به سانسور سازماندهی شده و دولتی گفتند که با برپایی این نمایشگاه، اعتراضی مدنی به این پدیدهی شوم سازمان دادند – کنشی که میتواند به الگویی برای اعتراضهای مدنی دیگر بدل شود.
سانسور را نویسندگان به هیولایی پلشت و نفرتانگیز مانند کردهاند که هماره سایهی شومش را بر فرهنگ و هنر و اندیشه انداخته است وای بسا که یکی از دلایل مهم بیمیلی به کتاب در جامعهی ایرانی همین گذشتن کتابها از زیر تیغ سانسور باشد؛ تیغی که شیرهی جان کتابها را میبلعد و آنها را از روح تهی میکند و ازشان کالبدی میسازد از برگهای کاغذی که بود و نبودنشان فرقی ندارد و شاید نبودشان بهتر از بودشان باشد، چون دست کم درختی برای پدیدآوردنشان قربانی نمیشود.
سازماندهندگان نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور از همان آغاز بهصراحت در برابر سانسور موضع گرفتند و هدفشان را چنین برشمردند: «ما نمایشگاه کتاب تهرانمان را خارج از مرز ایران برگزار میکنیم تا فرصتی برابر در اختیار کتابها و ناشرانی قرار دهیم که به دلیل سانسور جایی در نمایشگاه کتاب تهران ندارند و از این دریچه، خواننده فارسیزبان از خواندن کتاب فارسی بدون سانسور محروم نماند» (۱).
راهبرد این نمایشگاه در کل حلوفصل معضل و موضوع سانسور دولتی در اندیشهی اهل قلم و جلبتوجه افکار عمومی درونمرز و برونمرز به وضعیت ناشرانِ مستقل در باب مسئلهی سانسور است که آنان را واداشته تا به ناگزیر در نمایشگاه بزرگ کتاب تهران که با حضور صدها ناشر هر سال برگزار میشود کتابهای مهم خود را، با چانهزنی مشقتوارِ نویسنده و ناشر با سانسورچیان ارشاد بر سر واژهها و در انجام هم حذف و تحریف، به بازار کتاب عرضه کنند.
در این زمینه، سعید چوبک، از برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در کانادا، با نگاهی به مسئلهی سانسور، وضعیت و عواقب زیانبار آن را در ایران امروز، در نخستین سال برپایی نمایشگاه در تورنتو، چنین ارزیابی کرده بوده است: «وضعیت سانسور در ایران به شکلی درآمده که وزارت ارشاد و اصولاً اهرمهای سانسور در جامعه کارشان راحتتر شده برای این که جامعه خط قرمزهایی را پذیرفته و به خودسانسوری درونی عجیب رسیده. یعنی اگر قبلاً کسی اجازه چاپ میگرفت مشخص بود که دستی در کارش برده نشده، اما الان نویسنده و شاعر قبل از این که به ارشاد برسد خودش یکسری خط قرمزها را رعایت کرده تا کتاب چاپ شود و متأسفانه این بهصورت وجدان اجتماعی درآمده، یعنی به این صورت که همه دارند یک جورایی خودشان را سانسور میکنند. مورد دیگر به مسئلهی ترجمه برمیگردد. در زمان گذشته ما مترجمانی مثل قاضی، شاملو، به آذین و … داشتیم که نسبت به ترجمه و کارشان تعهد داشتند و مسئولانه برخورد میکردند، اما الان متأسفانه میبینیم که با ترجمهها در مجموع برخورد مسئولانه نمیشود و مترجم برای این که از سانسور عبور کند کلمات و مفاهیم را عوض میکند و هیچگونه مسئولیتی در قبال کاری که ترجمه میکند احساس نمیکند و بهصرف گرفتن مجوز از وزارت ارشاد هرگونه بیاخلاقیای را روا میدارد. بحث بر سر این است که اگر این فرایند در ایران ادامه پیدا کند ما دچار خودسانسوری و بیاخلاقی عجیبوغریب خواهیم شد و پردهای روی آثار شاعران و نویسندگان و به طور کلی ادبیات ما ایجاد میشود» (۲).
گفتنی است که سال نخست نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در لندن در محل مرکز «فری وُرد» – که میشود آن را «مرکز بیان آزاد» ترجمه کرد- در سال ۲۰۱۵ برگزار شد و از آن به بعد در کتابخانه مطالعات ایرانی، به مدیریت دکتر ماشاءالله آجودانی، در لندن چراغ این نمایشگاه افروخته و همزمان در دیگر شهرهای ایرانینشین جهان نیز این نمایشگاه برپا شد (۳).
تاب بدون سانسور در کانادا
بار اصلی برپایی «نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور» در تورنتوی کانادا همواره بر دوش سعید چوبک (سرای بامداد)، عزت مصلینژاد (نشر زاگرس) و حسن زرهی (شهروند) بوده که اخیراً پرستو عزیزی (کتابفروشی پرستوک) هم به این جمع افزوده شده است.
مدیر سرای بامداد، فلسفهی برگزاری این نمایشگاه در کانادا را مقابله با سانسور دانسته و ایدهی برگزاری این نمایشگاه در تورنتو را چنین تشریح کرده است: «اگر فیلم فارنهایت ۴۵۱ اثر تروفو که بر اساس داستان رد بردبری ساخته شده را دیده باشید، میبینید که فاشیزم حاکم بر اروپای آن زمان با به آتش انداختن کتابها در مراسم خیابانی تلاش داشت که نسل کتاب و کتابخوانی را نابود کند و از بین ببرد. در آن زمان روشنفکران و نخبگان جامعه به این فکر میکردند که بالاخره این فاشیزم روزی از بین میرود و وظیفهی آنها است که کتابها را از گزند اینان و نابودی حفظ کنند و شروع به حفظ کردن کتابهایی چون جنگوصلح تولستوی، سرخ و سیاه استاندال و… کردند. در واقع ناشران و نویسندگان و شاعران و روشنفکران ایرانی هم با ایده برگزاری نمایشگاه کتاب بدون سانسور بهنوعی علیه سانسور و خودسانسوریای که نظام حاکم بر جامعه تحمیل کرده دارند مقابله میکنند. ما فکر میکنیم با برگزاری گستردهتر و مداوم چنین نمایشگاهی علیه سانسور در ایران به این صورت اعتراض کنیم» (۲).
گفتنی است که در نخستین سال نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در تورنتو، ناشران اندکی درگیر این نمایشگاه بودند. این ناشران نیز بهویژه از اروپا که نطفهی این نمایشگاه و ایدهی برگزاریاش در آن جا شکل گرفته بود در نمایشگاه تورنتو شرکت جستند.
برگزارکنندگان نمایشگاه تورنتو، در سال نخست، بیانیهای صادر کردند و در بخشی از آن علت برپایی نمایشگاه را چنین شرح دادند: «با توجه به اهمیت کتاب، بهویژه در خارج کشور، بهمنظور حفظ، توسعه و انتقال ارزشهای فرهنگی و اجتماعی کشورمان ایران به نسلهای آینده همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، بسیاری از ناشران مستقل ایرانی در خارج کشور در تقابل با سیاست سانسور کتاب در ایران که موجب ویرانی صنعت نشر ایران شده است… در تعدادی از شهرهای اروپا، کانادا و آمریکا نمایشگاههای کتاب بدون سانسور برگزار میکنند. ما نیز در تورنتو به طور سمبلیک یک روز میزبان همکاران ناشر و مستقل ایرانی از اروپا و آمریکا خواهیم بود و در این روز علاوه بر همکاران ناشر، نویسندگان که آثارشان توسط این ناشران یا هر ناشر دیگر منتشر شده، در محل برای گفتوگو با علاقهمندان حضور خواهند داشت» (۲).
البته نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در کانادا دیرتر از اروپا برگزار شد، بهطوریکه تورنتو در برگزاری این نمایشگاه در یک دوره از اروپا عقبتر است. عزت مصلینژاد علت این امر را «ضعف ارتباطگیری» میان فعالان برگزارکنندگان نمایشگاه در کانادا و اروپا عنوان داشته است (۴). حسن زرهی هم در این باره چنین توضیح داده است: «شوربختانه، با تمام کوششی که دوستمان سعید چوبک (سرای بامداد) در سال نخست به خرج داد، هماهنگیهای لازم برای برگزاری نمایشگاه همزمان میسر نشد. در نتیجه ما شهروندان تورنتو از حضور در سال نخست نمایشگاه محروم ماندیم. اما از سال دوم باز به همت سرای بامداد و با حضور شهروند و نشر زاگرس، هم نمایشگاه خوب و موفق برگزار شد و هم استقبال هموطنان کتابدوست خوب بود» (۴).
نمایشگاه اندکاندک از سال دومِ برگزاریاش در تورنتو شکل و شمایل خود را پیدا کرد و با مشارکت فعال افرادی بیشتر برگزار شد و از همین دومین سال برپایی با استقبال گستردهی ایرانیان تورنتو هم مواجه شد، بهویژه آن که کلانشهر تورنتو یکی از شهرهای بیرون از ایران است که ایرانیان فرهیخته و ادبدوست فراوانی درش زندگی میکنند. نویسندگان، هنرمندان، کتابخوانان و دوستداران کتاب با شرکت در این نمایشگاه نشان دادند که در عرصهی اندیشه به سانسور که قاتل فکر و آفرینندگی است اعتراض دارند.
از سال سوم نیز هنرمندان تورنتویی که دل در گرو فرهنگ و ادب فارسی داشتند، به یاری برگزارکنندگان نمایشگاه شتافتند و با هنر خود رونقی بیشتر به نمایشگاه دادند. از این جمله بودهاند برنامههای شعرخوانی، نقالی، گفتوگوهای کوتاه دربارهی کتابهای تازه و نمایش فیلمهای کوتاه.
همهی این کوششها در این راستا بوده است که اندیشهها گوناگون در کنار هم به گفتوگو بنشینند و همانگونه که از نام نمایشگاه برمیآید گامی عملی در نفی سانسور و استقبال از دیدگاههای گوناگون برداشته شود.
اندکاندک نهادهایی دیگر در تورنتو هم پا پیش گذاشتند و به نمایشگاه رنگوبویی دیگر دادند که از آن جمله میتوان به «بنیادِ کورش» اشاره کرده که پذیرایی از بازدیدکنندگان را بر عهده گرفت.
با گذر این سالها و با برپایی چندین دوره از نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در تورنتو، این نمایشگاه رونقی قابلتوجه یافته و به یکی از رویدادهای مهم سالانهی باهمستان ایرانیان تورنتو بدل گشته است.
مدیر نشر زاگرس علت و اهمیت برپایی چنین نمایشگاهی در کانادا را ضرورت توجه به کتاب و کتابخوانی میداند و میگوید: «نیاز داریم جامعه را به کتاب و کتابخوانی برگردانیم. یک مشکل ساختاری هست که مردم از کتابخوانی گریزاناند. در عصری که زندگی میکنیم متأسفانه تلفنهای دستی و عادت دادن مردم به خواندن متنهای کوتاه و تصویری آدمها را از ژرفاندیشی باز داشته، در حالی که اندیشهورزی مستلزم این است که شما بروید مطالب را با تمام ابعاد و زوایایش بخوانید و در موردش بیندیشید. لغتی داریم به نام تأمل کلمهای که معنای مشاهده کردن، مکث کردن و اندیشیدن را در بطن خود دارد. تأمل در عصر ما دارد از بین میرود. خردگریزی یک پدیده جهانی است و وقتی به ایران میرسد تبدیل به خردستیزی میشود به این معنی که یک فکر حاضر و آماده برای تو هست و دیگر تو نیازی به اندیشیدن نداری. … ما اندیشهی حاضر و آماده برای شما داریم. کتاب آفرینش نوشته شده و تو لازم است فقط اطاعت کنی! ما با این نوع تفکر مخالفیم و معتقدیم انسان آزاد است. وقتی آزادی فکر و اندیشه و انتقال آن وجود داشته باشد، جلوی تعصب و خشکاندیشی گرفته میشود و انسان دچار سنگوارگی فکری نمیشود. این سنگوارگی هم در شکل سنتی و هم در شکل غیر سنتیاش وجود دارد و هر دو به موازات هم و خیلی سریع دارند پیش میروند. در شکل مدرنش همان است که اشاره کردم استفاده غلط از تلفنهای دستی و مطالب تصویری و در سطح شنا کردن، و در شکل سنتی تحمیل اطاعت از اندیشههایی که سالها پیش در زمانی ممکن بود ضرورت تاریخی میداشتند، اما الان دیگر ضرورتشان از بین رفته است. در واقع ما با کتاب بدون سانسور و اندیشه آزاد باید جلوی این مسئله را بگیریم» (۴)
با همهی اینها، آن چه مشخص است، دستاوردهای بزرگ این اقدام بهظاهر کوچک است، دستاوردهایی که میتواند به امیدهایی بینجامد که به قول برگزارکنندگان نمایشگاه:
«امید به روزی که سانسور نباشد.
امید به روزی که آزادی بیان و آزادی عقیده در ایران جزو اصول اولیه باشد و هر نویسنده بتواند داستانش را آن طور که میخواهد بنویسد و هر ناشر بدون هراس از توقیف و تهدید کتابهای خود را منتشر کند و هر خواننده بتواند کتاب مورد علاقهاش را بهآسانی پیدا کند و بخواند، بدون حتی یک کلمه سانسور.
امید که روزی به همین زودیها دیگر نیازی به نمایشگاه کتاب بدون سانسور نباشد»! (۵)
منابع:
۱. «ادبیات در سال میلادی که گذشت»، صدای آمریکا:
https://ir.voanews.com/a/year-in-literature/5225414.html
۲. «نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در تورنتو»، مجلهی شهروند، ۱۸ می۲۰۱۷.
۳. «نمایشگاه کتاب بدون سانسور؛ امسال در فضای مجازی»، کیهان لندن.
۴. «نمایشگاه کتاب تهران بدون سانسور در تورنتو»، مجلهی شهروند، ۲۵ آوریل ۲۰۱۹.
۵. «ششمین نمایشگاه کتاب تهران، بدون سانسور»، وبسایت رسمی نمایشگاه.
۶. «نمایشگاه کتاب تهران، بدون سانسور در هلند»، رادیو زمانه.
ارسال نظرات