میان دوستانی که ما در گذر سالیان در اینسوی و آنسوی جهان پیدا میکنیم، همیشه کسانی هستند که جای خاصّی در دل آدم پیدا میکنند. آصف یکی از آنها بود. یکی از روزهای آذر ۱۳۵۴ من در دانشگاه کابل بهعنوان نمایندهی ایران در کنفرانس بینالمللی زبان پشتو، مهمان دانشگاه کابل بودم. در آن کنفرانس، استاد بدرالزّمان قریب که پشتو و سُغدی و دیگر زبانهای آسیای میانه را میدانست، میهمان علمی کنفرانس بود و من هم از صحبت او بسیار آموختم. روز دوم کنفرانس وقتی که منتظر بودم که به هتل کابل برگردم، مردی با چهرهی روشن و مهربان که ده سالی از من جوانتر بود، بهطرف من آمد. چهرهی او را در تالار سخنرانی دیده بودم. خودش را معرّفی کرد: «من آصف فکرت ام.» گفتم: «نسبتی هم با آصف برخیا وزیر سلیمان دارید؟» با تبسّم مهربانش گفت: «نه متأسّفانه!» بعدها در این غربت غرب به من گفت که در سالهای کودکی او، پدربزرگش هم به او آصف برخیا میگفته است. سالهای بعد دیری از او بیخبر بودم تا یک روز که در این غربت مونتریال، یکی از عزیزان به من گفت که آصف اینجاست. در چند دیدار مونتریال دوستی ما چنان جا افتاد که به دیدارهای مکرر انجامید، و بعد که او در اتاوا ماندگار شد، دیدارها بیشتر در اتاوا و در یک رستوران ایرانی آن شهر بود و حضور پروفسور فضلالله رضا هم بر اعتبار دیدارهای ما بسیار میافزود. یاد او هم برای من ماندگار است. این چند سال اخیر که آصف بیشتر بستری و گرفتار درمان بود، امکان بازدیدن او دشوار شد و ما در این سه سال آخر یکدیگر را ندیدیم. دربارهی شخصیت آصف، دانش گستردهی او، ذوق شاعرانه و شعرهای دلنشین و زیبای او حرفهایی دارم که در نوشتهی دیگری باید بیاید. این مختصر را نوشتم که به همهی عزیزان دل آشنا گفته باشم که وجود نازنین و کمنظیری را از دست دادهایم.
به یاد استاد آصف فکرت در اولین روزهای اردیبهشت، افغانستان یکی از ادیبان و نسخهپژوهان خود را از دست داد. محمدآصف فکرت هِرَوی متولد ۱۳۲۵ در هرات، نویسنده، شاعر فارسیزبان، مصحح و نسخهپژوه، پس از ۷۶ سال عمر پربار روز ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ در شهر اتاوای کانادا، از دنیا رفت و ادبدوستان را در سوگ نشاند. به نوشتهی دانشنامه آزاد ویکیپدیا «فکرت هروی در زادگاهش، هرات تعلیمات ابتدایی را در مکتب موفق و ثانوی را در لیسهٔ سلطان غیاثالدین غوری گذرانید. او لیسانس زبان و ادبیات فارسی دری را از دانشگاه کابل و فوق لیسانس روزنامهنگاری را در هند بهدستآورد. در افغانستان در رادیو، مطبوعات و آکادمی (فرهنگستان) علوم خدمت کرد. سپس در ایران فهرستنگار کتابخانهٔ خطّی آستان قدس، عضو علمی، ویراستار و مؤلّف در دائرةالمعارف بزرگ اسلام، و محقق و مؤلف در بنیاد پژوهشهای اسلامی بود.» از استاد آصف فکرت چهار فرزند به نامهای گوهرشاد، نوشآفرین و آرش و شاهرخ برجای مانده است. فکرت سالهای اخیر در اتاوا ساکن بود و مدتی بود که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکرد. او که دوستی نزدیکی با دکتر اسلامی ندوشن داشت همزمان با فوت اسلامی ندوشن، به کما رفت، و نهایتا دو روز بعد و در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ خورشیدی از دنیا رفت. بنا به متن ویکیپدیا دکتر اسلامی ندوشن در کتاب صفیر سیمرغ درباره استاد آصف فکرت نوشته است: «روز دوم اقامت من در مزارشریف بود[تابستان ۱۳۴۹] که آقای محمد آصف فکرت معاون اداره اطلاعات و کلتور[فرهنگ] بلخ و از شعرای جوان افغانستان به دیدنم آمد. فکرت به نظر من جوانی آمد که در فرهنگ و ادبیات کشور خود مؤثر واقع خواهد شد. خوشفهم و جدی و با شخصیت است.» |
ارسال نظرات